در 6ماهه دوم امسال بسیاری از مشکلات فضای مجازی برطرف خواهد شد

رهبر انقلاب اسلامی آثار چشم‌گیر اینترنت در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، لزوم برنامه‌ریزی و هماهنگی به منظور صیانت از آسیب‌های ناشی از آن و بهره‌گیری حداکثری از فرصت‌ها در جهت ارایه‌ی خدمات گسترده و مفید به مردم را از دلایل اصلی ضرورت تشکیل شورای عالی فضای مجازی برشمردند.

پیشرفت‌های سریع در حوزه‌ی فن‌آوری اطلاعات، سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و هماهنگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، براین اساس به منظور کنترل و بومی سازی و در نهایت نوآوری در این فضا وجود نهادی فرابخشی و فراقوه‌ای که متصدی هماهنگی بخش‌های مختلف در حوزه‌ی سیاست‌گذاری این عرصه باشد ضروری به نظر می‌رسد.

صدور  فرمان رهبر انقلاب مبنی بر تشکیل شورای عالی فضای مجازی، در این راستا ارزیابی می‌‏شود. برای بررسی بیشتر علل تشکیل شورای یادشده با آقای “مجید علیزاده”، عضو هیأت علمی مرکز مطالعات فضای سایبری به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

لطفاً در خصوص فلسفه‌ی وجودی شکل‌گیری چنین شورایی توضیح دهید که مبتنی بر چه نیازی شکل گرفته است؟ چه خلائی احساس می‌شد که این شورا با چنین ترکیبی و با این ابعاد تشکیل شد؟

با رصد بازخوردهای داخلی و خارجی از صدور حکم تأسیس این شورا توسط رهبر معظم انقلاب در میان رسانه‌ها، اظهارنظرهای مسؤولین و نیز فعالین سایبری، مهم‌ترین موضوعی که در بین یافته‌ها ملاحظه می‌شود، عدم توجه به مفاد حکم است و این نکته‌ای است که باید به آن توجه داشت، چرا که پاسخ تمامی سؤال‌های از این جنس را تا حد زیادی روشن می‌سازد.

 مایلم به جای تحلیل‌های حاشیه‌ای، قدری بر مضمون حکم تمرکز نمایم. نکته‌ی جالب این جاست که از تحلیل‌های چند رسانه‌ی‌ خارجی در این خصوص به خوبی مشخص می‌شود که جایگاه این شورا به گونه‌ای است که دقیقاً نقاطی را نشانه رفته که به نوعی توسط دشمن هدف گیری شده و بر روی آن‌ها سرمایه گذاری صورت گرفته است.

در حوزه‌ی پیشرفت‌های فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات در کشور با روند سریع و غیرقابل کنترل مواجه‌ایم و این سرعت، حوزه‌ی برنامه‌ریزی یا قبل از آن سیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری و هماهنگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

در حوزه‌ی سیاست‌گذاری با توجه به رویکردهای سلبی که معمولاً در دستگاه‌های تقنینی وجود دارد و نیز با توجه به روند کند ایجاد هماهنگی میان تصمیم گیری‌ها و اجرا، طبیعی است که یک حالت بهم ریختگی و نوعی اغتشاش در این فضا به وجود می‌آید که نتیجه‌ی آن وضعیت موجود فضای مجازی در داخل کشور است.

نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که ما در حوزه‌ی فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات مصرف کننده هستیم و تولید کننده به شمار نمی‌آییم. در واقع اغتشاش موجود نیز ریشه در همین مسأله دارد. به بیان دقیق‌تر، نه می‌توانیم سیاست‌گذاری کنیم، نه می‌توانیم تصمیم به موقع بگیریم و نه می‌توانیم هماهنگی کنیم.

در واقع هر چه‌قدر که ما برای رسیدن به ثبات در یک حوزه تلاش می‌کنیم، از آنجا که حوزه‌های سیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری و ایجاد بسترها و زیرساخت‌ها و سرویس‌هایی که روی فضای فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات وجود دارد در دست ما نیست و از سویی نیز شرکت‌های بزرگی در غرب وجود دارند که هر روز فن‌آوری جدیدی به بازار عرضه می‌کنند، ما هیچ گاه نمی‌توانیم در یک افق کوتاه مدت یا میان مدت، بدون برنامه‌ریزی و بدون سیاست‌گذاری به آن‌ها برسیم.

سیاست‌گذاری‌ای که وضعیت موجود را درک نموده و برای وضعیت موجود اقدامات عاجل در دستور کار داشته باشد؛ برای اقدامات کوتاه مدتش برنامه ریزی کند؛ در میان مدت تلاش خود را به کار بندد تا به یک همدوشی با آن سیاست‌گذاری خارجی برسد و در دراز مدت و بلند مدت نیز به کنترل و بومی سازی و در نهایت به نوآوری در این فضا دسترسی پیدا کند تا بتواند به نحوی آن را کنترل بکند. اگر ما از این زاویه وارد نشویم و از این زاویه موضوع فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات را درک نکنیم می‌توان اشکالاتی جدی به این حکم وارد کرد.

آمریکایی‌ها فضایی را برای کل دنیا به وجود آورده‌اند که به واسطه‌ی آن، فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات در حوزه‌های مختلف از جمله اینترنت را به گونه‌ای توسعه داده‌اند که در کل دنیا همه‌ی انسان‌ها به آن آلوده شده و ناگزیرند از آن‌ها استفاده کنند. در واقع انسان با در اختیار داشتن تلفن‌های همراه نسل جدید، ترکیبی از فن‌آوری‌های (MP3 player)، (voice recorder)، دوربین عکاسی و فیلم‌برداری، لپ تاپ، تبلت و … را در اختیار داشته و در حقیقت به آلودگی صد در صدی به این فن‌آوری‌ها دچار می‌شود که به هیچ روی نیز یارای مقاومت در مقابل آن‌ها را ندارد.

این رویه، فضا را تا حد زیادی از دست ما خارج می‌کند. به گونه‌ای که در چنین شرایطی به هیچ عنوان نمی‌توان به خودکفایی فکر کرد؛ از این رو باید به ناچار در زمین حریف توپ زد. با اندکی تأمل بر حوزه‌ی قدرت نرم، به خوبی مشخص می‌شود که آن چیزی که در حال حاضر قدرت نرم آمریکا را بدون مقاومت در اختیار کشورهای دیگر قرار می‌دهد -یعنی تهاجم بدون مقاومت طرف مقابل و حتی با استقبال و آغوش باز آن- حوزه‌ی اینترنت و فضای مجازی است.

شما در هر حوزه‌ی دیگر با ورود به فضای فرهنگی حریف، با مقاومت آن مواجه می‌شوید. هرچند سطح این مقاومت در هر کشور بسته به میزان خود باوری نسبت به فرهنگ ملی آن کشور و زیرساخت‌های فرهنگی و عقیدتی آن کشور متغیر است.

اما امروز کشوری در دنیا وجود ندارد که مقابل این فن‌آوری ایستاده باشد. با این وصف به خوبی می‌توان به جایگاه اینترنت و فضای مجازی در ایجاد قدرت نرم آمریکا در سراسر دنیا پی برد. بنابراین چنانچه از این زاویه به موضوع نگریسته شود، مسأله کاملاً ملی بوده و باید در اولویت دغدغه‌های مسؤولین هر کشوری قرار گیرد. به بیان دقیق‌تر بالاترین مقام هر کشور باید وارد این حوزه شود تا از موضوعات اصیل هویتی و فرهنگی آن کشور دفاع نماید.

امروز هیچ یک از حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی مصون از اثرات این فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات نیستند. در عرصه‌ی فرهنگ، در حوزه‌ی قدرت نرم تا پیش از این چیزی وجود داشت به نام ماهواره؛ مکانیسم ارتباطی ماهواره یک طرفه بود و به نوعی مجموعه‌ای از القائات را در بر داشت که ممکن بود مخاطب پس از مدتی به ارزیابی نسبتاً درستی در خصوص میزان صداقت محتوای ارایه شده برسد و با این وصف سناریوی دست‌اندرکاران با شکست مواجه می‌شد. در این راستا می‌توان از برخی شبکه‌های لس آنجلسی به عنوان مصادیقی روشن بر این ادعا یاد کرد.

در مقایسه با ماهواره که مخاطب کاملاً منفعل و متأثر است، در اینترنت و فضای مجازی این گونه نیست. در این فضا، بستر برای مخاطب پراکنده و باز است و فرد در هرجایی که بخواهد می‌تواند حضور یابد و دقیقاً این نکته از اهمیت بالایی برخوردار است. چرا که او در این فضا نقشی فعال ایفا کرده و به نوعی سایر تکنولوژی‌ها، سو و جهت‌گیری خاصی ندارند.

صنعت خودروسازی یا صنعت تلفن همراه نمی‌تواند سیاسی بشود. اما وقتی سراغ اینترنت و وب می‌روید ذاتاً سمت و سو می‌گیرد. چرا که یک تئوری پشت سر شکل‌گیری آن وجود دارد و حیات و بقای آن منوط به استفاده‌ی انسان از آن است.

اگر یک ماشین به کناری گذاشته شود، هیچ اتفاقی برای آن نمی‌افتد و شمایل، ظاهر و کارکردهایش همگی پابرجا می‌مانند. اما شبکه‌ی اجتماعی این گونه نیست. این فضا زمانی حیات پیدا می‌کند که انسان‌ها در آن حضور پیدا کنند. در غیر این صورت کارکرد خود را از دست می‌دهد. فعالیت در این رسانه‌ها سبک و سیاق خاصی دارد و کاربر در صورت تمایل به استفاده، ناچار است بر اساس جهت‌گیری‌های آن عمل کند.

در واقع مخاطب نمی‌تواند از خود اطلاعات نداده و آنجا فعال باشد. این همان نقطه‌ای است که بنده بر اساس آن معتقدم این تکنولوژی چیزی نیست که انسان در صورت استفاده، آلوده‌ی آن نشود.

 با تشکیل این شورا، قرار است به کجا برسیم؟ لطفاً در خصوص چشم انداز آن و نوع کارکردی که برای این شورا تعریف شده، توضیح بفرمایید.

رهبر انقلاب در فراز سوم از حکم تشکیل این شورا، دو مورد را برشمرده‌اند: 1. سرمایه‌گذاری وسیع و هدفمند در جهت بهره‌گیری حداکثری از فرصت‌های ناشی از اینترنت؛/ 2.برنامه‌ریزی و هماهنگی مستمر به منظور صیانت از آسیب‌های ناشی از این فن‌آوری

در واقع هم رویکرد سلبی در نظر گرفته شده و هم رویکرد ایجابی. منتهی رویکرد سلبی از زاویه‌ی نگاه آسیب مورد توجه قرار گرفته است.

در این خصوص نکته‌ای که وجود دارد این است که تا کنون عموماً اقدامات صورت گرفته ناظر به فیلترینگ بوده که در نوع خود اقدامی سلبی به شمار می‌آید. لطفاً در مورد رویکرد ایجابی مورد نظر برای این شورا بیش‌تر توضیح دهید.

این نکته‌ی ظریف و لطیف در فرمایش رهبر انقلاب مورد توجه قرار گرفته است. توجه داشته باشید که «آسیب» درون‌زاست. رهبری نفرمودند «تهدید». تهدید برون‌زا بوده و از عامل بیرونی بهره می‌برد. در واقع تهدید، خارج به داخل است اما آسیب، داخل به داخل است.

وقتی در مورد آسیب حرف می‌زنیم، آگاهی کاربران نسبت به آنچه که در فضای مجازی وجود دارد، مد نظر است. یعنی به گونه‌ای از دفاع می‌رسیم، نوعی از دفاع فرهنگی که در قالب خود باوری فرهنگی و آگاهی فرهنگی نمود می‌یابد.

وقتی این آگاهی فرهنگی شکل گرفت، آسیب‌هایی که در حوزه‌ی قدرت نرم واقع می‌شود، قابل جبران است. از این رو، اگر زاویه‌ی نگاه ما به این حوزه، آسیب باشد، می‌رویم راهکارهای درمان آسیب را بررسی می‌کنیم. اما اگر زاویه‌ی نگاهمان تهدید باشد، می‌رویم فیلتر می‌کنیم. هر چند فیلتر در جایگاه خود لازم است. اما به تنهایی کافی نبوده و بی نتیجه یا کم ثمر خواهد ماند.

مقام معظم رهبری کار داهیانه‌ای کردند و مسؤولین سطح عالی کشور را به نوعی هدایت کردند به این موضوع که به جای نهی افراد از استفاده از فضای مجازی، با توجه به فرصت‌های بسیار زیاد این عرصه، به سمت استفاده‌ی درست از این فرصت‌ها حرکت کنند. ایشان فرمودند که پیشرفت همه‌ جانبه‌ی کشور و ارایه‌ی خدمات گسترده و مفید به اقشار گوناگون مردم در این عرصه امکان‌پذیر است. در واقع ما نمی‌توانیم بگوییم به دلیل این که این فضا محتوای نامناسب دارد، کسی نباید داخل آن شود.

بسیاری از این چیزهایی که مردم را از آن‌ها نهی می‌کنیم داخلی هستند؛ یعنی، افرادی در داخل کشور این‌ها را تولید می‌کنند. ما باید کاری کنیم که این افراد نسبت به محتوایی که تولید می‌کنند خودآگاهی پیدا کنند، مثل همان کاری که در مورد روزنامه‌ها، نشریات، کتب، مجلات و … انجام می‌دهیم. قواعدی وجود دارد که افراد ملزم به رعایت آن‌ها هستند و در صورتی که این قواعد را بپذیرند، می‌توانند در این بازار فرصت‌ محور شروع به فعالیت کنند.

از جهتی دیگر برای کاهش آسیب‌ در فضای واقعی نهادهایی مثل وزارت بهداشت و درمان، آموزش عالی و وزارت آموزش و پرورش به وجود آمده‌اند تا این آسیب‌ها را به حداقل برسانند، اما در فضای مجازی این گونه نیست.

در واقع برای افراد در فضای واقعی سازمان‌ها، وزارتخانه‌ها و نهادهای مختلفی کار می‌کنند، در صورتی که در فضای مجازی این نهادها وجود ندارند. این در حالی است که پذیرش افراد جامعه از نهادهای اجتماعی کم است، چون حالت القایی دارند و فرد خودش را روبه‌روی آن‌ها می‌بیند، در صورتی که در فضای مجازی کسی را مقابل خودش نمی‌بیند و راحت‌تر تأثیر می‌پذیرد. بنابراین باید رویکردهای روزآمد و مناسبی برای انجام همان وظایف نهادهای اجتماعی در فضای مجازی ایجاد شود. این نکته، خیلی ظریف است. باید در نوع سیاست‌گذاری‌ها دقت کنیم.

اشاره به تصمیم‌گیری و هماهنگی در فرمایش رهبری به زعم بنده به این معناست که آن موضوعاتی را که در فضای واقعی داریم باید به نوعی در فضای مجازی هم به وجود آوریم. البته باید توجه داشته باشیم که در فضای مجازی کاربر هم فعال است و هم منفعل، هم مؤثر است و هم متأثر. او نباید احساس کند که کسی می‌خواهد مطلبی را به او القا کند. این‌ها نکات بسیار مهمی است.

با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری که به ایجاد یک نقطهی کانونی متمرکز برای فضای مجازی کشور اشاره کردند، وظیفهی این شورا در این زمینه چیست؟

به نظر می‌رسد که مهم‌ترین وظیفه‌ی این شورا، سیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری و هماهنگی است. چون حوزه‌ی توسعه‌ی فن‌آوری‌های اطلاعات و ارتباطات، به سرعت رشد می‌کند، لاجرم فرصت هماهنگی و تصمیم‌گیری متناسب با فضای موجود کم می‌شود و سیاست‌ها عقب می‌افتند. البته ممکن است سیاست‌های کلان چندان عقب نیفتند، اما در حوزه‌ی سیاست‌های خُرد و اجرا این اتفاق می‌افتد.

 یک نکته‌ی دیگر هم اینجا وجود دارد و آن این است که چون مجریان مشغول اجرا هستند و سرعت اجرا و رسیدن به هدف زیاد است، ممکن است چندان به سیاست‌ها توجه نکنند که آیا ما در راه رسیدن به اهداف اصلی‌مان قرار داریم یا نه.

لاجرم چون حوزه‌ی اجرا نسبت به حوزه‌ی سیاست‌گذاری ارجحیت دارد، آمارها به جای کیفی، کمّی می‌شوند؛ یعنی، نگاه نمی‌کنیم که چه چیزی در فضای مجازی وجود دارد، می‌گوییم چه کسی در فضای مجازی وجود دارد. چه کسی یعنی چند تا کاربر، رایانه، سرویس ای.‌دی.‌اس.‌ال، وایمکس، دایال‌آپ و… نمی‌گوییم این کاربر از چه چیزی استفاده می‌کند. در واقع به سمت ارایه‌ی سرویس و ایجاد زیرساخت‌ها می‌رویم و به این توجه نمی‌کنیم که مردم در این فضا از چه چیزی استفاده می‌کنند.

فکر می‌کنم رویکردهای ایجابی که رهبری از آن تحت عنوان رویکردهای فرصت‌محور یاد کردند، مغفول واقع می‌شود. این ماجرا دقیقاً مثل این است که ما راننده‌ی یک ماشین هستیم و پشت سر هم مسافر سوار می‌کنیم، مسافر هم زیاد است و بدون وقفه در حال جابه‌جا کردن آن‌ها هستیم.

به طور حتم بعد از مدتی این ماشین فرسوده می‌شود و خودمان هم خسته می‌شویم و دیگر به خود مسافرها توجهی نمی‌کنیم. فقط می‌خواهیم آخر ماه بگوییم ما فلان تعداد مسافر جابه‌جا کرده‌ایم، نمی‌گوییم با چه کیفیتی این کار را انجام داده‌ایم. بعد می‌بینیم فیلم‌های نامناسب یا هر چیزی که در فضای واقعی قابل ارایه نیستند، در فضای مجازی ارایه می‌شود.

بنابراین ما همواره درگیر افزایش سرعت در ارایه‌ی خدمات هستیم و به محتوا توجهی نداریم. این همان نکته‌ای است که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند و فرمودند این فضا هم فرصت و هم آسیب دارد. اما این فرصت‌ها و آسیب‌ها داخلی‌اند؛ یعنی، در مقابل تهاجم نرم دشمن، معظم له بر قدرت نرم داخلی تأکید دارند؛ ما باید به سمتی برویم که این خودباوری داخلی اتفاق بیفتد و در واقع آدم‌هایی که در این فضا کار می‌کنند باید حواسشان جمع باشد و هم‌چنین مشکلاتشان را در این فضا حل کنند. در اینجا نکته‌ی ظریفی وجود دارد.

وقتی شما وارد فضای مجازی می‌شوید و کاری برای انجام ندارید و نمی‌توانید مشکلی از مشکلات روزمره‌تان را در آنجا برطرف کنید، به وب‌گردی می‌افتید. به همین خاطر رهبری می‌فرمایند در فضای مجازی باید خدمات گسترده و مفید به بخش‌های گوناگون ارایه شود؛ خدماتی که افراد برای رفع مشکلات روزمره‌ی خود به آن نیاز دارند. به عنوان مثال فردی که دانشجو‌، دانش‌آموز یا عکاس است، بتواند در آنجا به مسایل و مشکلات خودش بپردازد.

اگر ما به این سمت برویم که از فرصت‌ها برای رفع مشکلات و ارایه‌ی خدمات استفاده کنیم، فرصت وب‌گردی کم می‌شود. همان طور که حضرت امیر(علیه‌السلام) فرموده‌اند: «کار جوهره‌ی آدمی است.» وقتی فرد مشغول کارهای خودش باشد، دیگر فرصتی برای پرداختن به لهو و لعب نخواهد داشت، چون کار علاوه بر این که نیازهای فرد را تأمین می‌کند، باعث خستگی هم می‌شود و برای رفع خستگی فرد نیاز به تفریحی دارد که خستگی‌اش برطرف شود.

بنابراین دیگر سراغ وب‌گردی و امثال آن نمی‌رود، چون تفریحات این‌ چنینی بیش‌تر باعث خستگی فرد می‌شود. بنابراین وقتی کاری برای کاربر وجود ندارد یا برداشت صحیحی از محتوای داخل وب وجود ندارد و نیاز‌های واقعی ما را برطرف نمی‌کند، این فرصت تبدیل به آسیب می‌شود.

بنده روی این نکته تأکید دارم که منظور، نیازهای واقعی افراد است؛ وقتی وارد وب می‌شوید، باید نیازهای واقعی‌تان مرتفع شود، نه نیازهای کاذب. به عنوان مثال اگر خانمی در وب دنبال مطالب مربوط به مُد، آرایش و… باشد، در واقع به دنبال نیازهای کاذب است، در عوض می‌تواند مطالبی را در زمینه‌ی تربیت فرزند، شوهرداری، پخت‌ و‌ پز، تعالی فردی، اصلاح رفتارهای اجتماعی و … مطالعه کند.

در حالی که افراد کم‌تر به سراغ این موضوعات می‌روند، چون خود فضای مجازی و موتورهای جست‌وجو چیزهای دیگری را بزرگ و پررنگ کرده‌اند. به عنوان مثال وقتی شما کلمه‌ی فرزند را جست‌وجو می‌کنید، چیزهایی را پیشنهاد می‌دهد که اساساً شما را منحرف می‌کند. شما می‌خواهید درباره‌ی جامعه‌ پذیری فرزند اطلاعات کسب کنید، ولی وب شما را کاملاً به سمت دیگری هدایت می‌کند.

آن آثار فردی و اجتماعی که مقام معظم رهبری اشاره فرمودند، همین است که نیازهای کاذب تبدیل به نیازهای واقعی می‌شوند و چون افراد به سراغ نیازهای کاذب می‌روند، آسیب‌های این پدیده افزایش می‌یابد و فرصت‌ها تلف می‌شوند. در صورتی که اگر به سراغ نیازهای واقعی برویم، هم به فرصت‌ها توجه کرده‌ایم و هم مجالی برای ایجاد آسیب و تخریب به وجود نمی‌آید. به نظر بنده، با توجه به نقشی که این شورا خواهد داشت، باید در سیاست‌گذاری‌ها بر اساس دستورالعمل مقام معظم رهبری به این نکات توجه شود.

به طور حتم آقایانی که عضو این شورا هستند، باید از مشاورانی استفاده کنند که بر کلیت این پدیده مسلط باشند. مشاورین می‌توانند معضلات و مشکلات این فضا را کاملاً شفاف نمایند و براساس شناخت این مشکلات، دستورالعمل اجرایی برای آن صادر کنند تا بتوان مشکلات را در کوتاه‌ مدت، میان‌ مدت و بلند مدت برطرف نمود و ضمن برطرف شدن مشکلات باید سراغ فرصت‌ها برویم تا بتوانیم قدرت نرم ایجاد کنیم و از حوزه‌ی کشور خودمان بزرگ‌تر شویم. در واقع باید بتوانیم اشاعه‌ی فرهنگی داشته باشیم و موضوعات خودمان را به دیگران هم منتقل کنیم. به نظرم این‌ها نکاتی هستند که این شورا باید به صورت جدی آن‌ها را اجرا کند که با ترکیب اعضای حقیقی اِن‌شاءالله به این سمت خواهیم رفت.

ضمانت اجرایی مصوبات این شورا چیست؟ آیا احکام این شورا نافذ به نهادهای دیگر است یا از آنها تأثیر میپذیرد؟

تا کنون پیشنهادها این گونه بوده است که این شورا یا مرکز در سطح دولت و قوه‌ی مجریه شکل بگیرد. طبیعتاً وقتی این مرکز یا شورا در آنجا شکل می‌گرفت، موضوعاتی که شما می‌فرمایید در آن صادق بود؛ یعنی، ممکن بود هم ‌عرض شوند و بعد تفوق مصوبات این شورا نسبت به دیگر مصوبات زیر سؤال برود، اما چون مقام معظم رهبری این نهاد را یک شورای عالی در سطح کشور در نظر گرفته‌اند، مصوبات این شورا هم مانند دیگر شوراهای عالی بر دیگر قوانین و مصوبات دستگاه‌های اجرایی، قانون‌گذاری و قضایی ارجحیت و اولویت دارد.

ضمن این که معظم له در حوزه‌ی سیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری و هماهنگی این مرجع را معرفی کرده‌اند و در بندهای پایانی فرموده‌اند که من از همه می‌خواهم با این شورا همکاری حداکثری را داشته باشند و این شورا باید نافذ باشد. ایشان فرموده‌اند که آثار مترتب بر او باید در تمامی حوزه‌های کشور نمایان شود. پس به نظر می‌رسد جایگاهی که مقام معظم رهبری برای این شورا در نظر گرفته‌اند جایگاه عالی و سطح یکِ کشور است و بر دیگران تفوق دارد و مصوباتش باید نافذ باشد.

 اما نکته‌ی دیگری که به نظر می‌رسد از الزامات این شوراست، آن است که چون این جمع به واسطه‌ی افراد حقیقی و بعضی از افراد حقوقی متخصص در حوزه‌های مربوط شکل می‌گیرد و یک جمع تخصصی خواهد بود، بر دیگر جمع‌های کشور تفوق ذاتی تخصص و تعهد پیدا می‌کند. به عنوان مثال وقتی در مورد چیزی در مجلس بحث می‌شود، طبیعتاً آن موضوع باید در کمیسیون تخصصی مربوط، بررسی شود و بعد در صحن علنی مجلس به رأی‌گیری گذاشته شود.

ممکن است گاهی اوقات قوانین مربوط به حوزه‌های تخصصی آن پختگی لازم را نداشته باشند. در صورتی که با توجه به ترکیبی که از این شورا انتظار می‌رود و تأکیدی که مقام معظم رهبری روی مرکز دارند، چنین چیزی در این شورا اتفاق نمی‌افتد.

ایشان فرموده‌اند که مرکز ملی فضای مجازی کشور باید به سرعت شکل بگیرد. هم‌چنین ایشان اشاره کرده‌اند که هدف این مرکز اشراف کامل و به‌ روز نسبت به فضای مجازی در سطح داخلی و بین‌المللی، تصمیم‌گیری نسبت به مواجهه‌ی فعال و خردمندانه‌ی کشور در فضای مجازی و نظارت بر اجرای دقیق تصمیم‌ها در تمامی سطوح است؛ یعنی، باید مرکزی در ارتباط با شورای عالی شکل بگیرد که فعالانه در حوزه‌ی اشراف، رصد، مواجهه و بازخوردها عمل کند.

در این صورت این مرکز می‌داند اگر فلان تصمیم یا سیاست تصویب و اجرایی شود، اثراتش در چرخه‌ی کاربر، محتوا و سرویس چه خواهد بود. بنابراین لاجرم باید هم سیاست‌گذاری کند و هم بر آن مصوبات نظارت داشته باشد. همان طور که در تعریف مجلس می‌گویند نهادی تقنینی و نظارتی است. به طور حتم تقنین بدون نظارت بی‌فایده است. مشکل امروز کشور در زمینه‌ی فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات همین است که ما نهادی اجرایی به نام وزارت ارتباطات داریم، ولی نهاد ناظر آن فقط بر اساس موضوعات ساختاری ارزیابی می‌کند و توجهی به موضوعات کاربر و محتوا ندارد.

در شورای عالی و مرکز، این جمع با تکیه بر تخصص اعضای حقیقی و حقوقی و جامع‌نگری، این حوزه را به سطح اعلای خود خواهد رساند تا بتواند حوزه‌ی تقنین، اجرا و نظارت را پوشش دهد.

در پایان لازم می‌دانم به این نکته اشاره کنم که معمولاً با ایجاد ساختارها یا سازمان‌های جدید برخی مقاومت‌های سازمانی به وجود می‌آید، چون احساس می‌کنند برخی از مسؤولیت‌ها گرفته می‌شود و این موضوع حوزه‌ی اثر آن‌ها را کم‌رنگ می‌کند یا مثلاً احساس می‌کنند آن سازمان جدید اشراف کامل و دقت و شناخت لازم را درباره‌ی آن فضا ندارد. به همین خاطر ممکن است مقاومت‌های سازمانی شکل بگیرد.

در زمان جنگ 8 ساله حضرت امام(ره) فرمودند که جنگ در رأس امور است. رهبر معظم انقلاب هم از چندین سال پیش فرموده‌اند که جنگ نرم وجود دارد و به همین دلیل تشکیل شورایی جهت مقابله با این جنگ را ضروری دانسته‌اند و از آنجا که دشمن مشخص نیست، نمی‌توان در جنگ نرم از زاویه‌ی سلبی مبارزه کرد. پس لاجرم باید به حوزه‌ی آسیب بپردازیم. حالا که می‌خواهیم این کار را انجام دهیم، همه باید کمک کنند، همان طور که در جبهه‌ی جنگ واقعی همه به کسی که به خط مقدم می‌رود کمک می‌کنند.

امروز هم خط مقدم و قرارگاه عملیاتی ما در جنگ نرم و فضای مجازی، بر اساس دستور رهبر معظم انقلاب، شورای عالی فضای مجازی و بعداً مرکز ملی فضای مجازی است. اگر با این رویکرد به موضوع نگاه کنیم، مراکز، سازمان‌ها، نهادها و افراد مؤثر و… باید به حمایت و پشتیبانی از این شورا بپردازند و هر طور که می‌توانند کمک کنند تا این فرمان، مثل جریان مفاسد اقتصادی روی زمین نماند و هم‌چنین بتوانیم در کوتاه‌ مدت این معضل را که گریبان همه‌ی ما را گرفته است، سر و سامان دهیم.

متأسفانه بعضی از داخلی‌ها از هم‌اکنون ساز مخالف می‌زنند و فکر می‌کنند ممکن است این حرکت مؤثر نباشد، اما به هر حال این تصمیم جدی در سطح حاکمیت گرفته شده است و ما باید در قالب پیشنهادها و انتقادهای جدی به این شورا فرصت بدهیم، نه این که فقط مخالفت کنیم.

در واقع باید کمک کنیم تا به اهدافمان برسیم. تمامی کسانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند با مشکلات این حوزه آشنایی دارند؛ اما هر کدام از زاویه‌ی نگاه خودشان تصوراتی دارند. باید بپذیریم که طبیعتاً اشراف رهبر معظم انقلاب از رویکردهای بخشی و جزیی کامل‌تر است. به طور حتم ایشان اشراف کلی و جامع‌نگری نسبت به اوضاع موجود کشور در زمینه‌ی فضای مجازی دارند. باید این را بپذیریم و در این وضعیت جنگی هر کمک و حمایتی که از دستمان بر می‌آید دریغ نکنیم تا شورای عالی فضای مجازی و مرکز ملی فضای مجازی بتواند در خط مقدم موفق شود.

با توجه به تدابیر داهیانه‌ی رهبر معظم انقلاب، در 6 ماهه‌ی دوم سال 91 و حتی در 6‌ ماهه‌ی اول، بسیاری از مشکلات و به‌هم‌ریختگی‌های موجود در فضای مجازی برطرف خواهد شد، زیرا بسیاری از موضوعات بررسی و رصد شده تا در نهایت به این تصمیم منجر شده است.

انتهای پیام/.

منبع: برهان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

جایزه همراه اول