فيسبوك، مشاركت سياسي يا توهم؟!

به گزارش «وبلاگ‌نیوز» مهدی مال‌میر در روزنامه مردم‌سالاری نوشت: از ويژگي‌هاي دولت تدبير و اميد، يكي بهره بردن برخي مسئولين بلندپايه اين دولت، از شبكه‌هاي اجتماعي در دنياي مجازي است. صفحه پرمخاطب وزير امور خارجه در فيسبوك با بيش از سيصدهزار عضو و همچنين تویيتر دكتر حسن روحاني رئيس دولت، افزون بر اين كه در نوع خود ابتكاري در عرصه سياستِ كشور ما به حساب مي‌آيد، گوياي اهميتي است كه دولت جديد، براي رأي‌زني و گفت‌وگو بر سر مسائل روز با شهروندان قائل است. با اين همه اما، مشكل از جايي آغاز مي‌شود كه به نظر مي‌رسد دست‌اندر‌كاران دولت، رأي‌زني و تبادل نظر و در تحليل نهايي، مشاركت و نظرخواهي از مردم را تنها به صفحات مجازي و فعاليت‌هايي مثل: «كامنت‌‌»گذاري و «تویيت» كردن مخاطبان محدود كرده‌اند كه به چند دليل نه تنها گره‌اي از مشكل بنيادين سياستِ ما كه همانا مشاركت كم اثر مردم در عرصه سياسي است، نمي‌گشايد بلكه مي‌تواند بر پيچيدگي مشكلات نيز بيفزايد:

1- اگرچه استفاده از اينترنت در كشور ما هر روز علاقه‌مندان بيشتري پيدا مي‌كند و حتي مي‌توان به جرأت ادعا كرد كه در ميان قشر جوان كم‌كم بدل به طبيعت ثانويه مي‌شود اما با اين همه، اين واقعيت انكارناپذير است كه هنوز استفاده از اينترنت در كشور ما فراگير نيست و كم نيستند شهرونداني كه حتي در شهرهاي بزرگ عادت به استفاده از اينترنت ندارند و چندان روي خوشي به دنياي مجازي نشان نمي‌دهند! حتي اگر اين فرض را هم بپذيريم كه استفاده از دنياي مجازي در ايران امري فراگير است باز مشكل به گونه ديگري رخ مي‌نمايد و آن اينكه: همه كاربران اينترنت اهل گشت‌و گذار در صفحات اجتماعي و گپ و گفت اينترنتي با سياستمداران نيستند! هم از اين رو، ارتباط با قشر خاصي از مخاطبان در صفحات اجتماعي، ناگزير به ناديده انگاشتن شمار زيادي از شهرونداني مي‌انجامد كه به هر دليلي اهل استفاده از اينترنت و شبكه‌هاي اجتماعي نيستند. (حال اگر از ناروشن بودن بحث فيلترينگ و سرعت بيزاري‌آور اينترنت در ايران چيزي نگوييم!)

2- امروزه روز، در كشورهايي كه از نظر سياسي در رديف كشورهاي توسعه يافته قرار مي‌گيرند، ابزارها و زمينه‌هاي مشاركت سياسي و تبادل افكار مردم با كارگزاران سياسي كاملاً روشن است. احزاب، سنديكاها، مطبوعات آزاد و … جملگي نهادهايي هستند كه شهروندان از طريق آن‌ها به رأي‌زني، گوشزد كردن هر روزه خواسته‌ها و تازه كردن قول و قرارهاي ميان خود و مسئولين مشغولند و مشاركت‌شان در پهنه سياست تنها به ارتباط اينترنتي با سياستمداران خلاصه نمي‌شود!

3- آسيب‌ بنيادين ارتباط اينترنتي شهروندان و مسئولين، جايگزين كردن (توهم مشاركت) سياسي از طريق بالا رفتن آمار «كامنت»ها، «لايك»‌‌ها، «ديسلايك»ها و «شِير»ها به جاي «مشاركت واقعي» در عرصه سياسي است كه مي‌تواند از يك سو، به كمرنگ شدن خواستِ واقعيِ مشاركت سياسي در ميان كاربران اينترنتي «به ويژه جوانان» منتهي شود و از سوي ديگر، مي‌تواند بهانه مناسبي براي كوتاهي و كاهلي دولت در ايجاد زمينه مشاركت موثر شهروندان در عرصه سياست باشد!

4- تغيير رفتار در سياست خارجي، دگرگون كردن نگاه جهانيان نسبت به فرهنگ ايراني – اسلامي و پالودن سياست از ناراستي‌ها و كاستن از مشكلات اقتصادي مردم كه رئوس كانوني استراتژي دولت را تشكيل مي‌دهند، نيازمندي مشاركت حداكثري مردم و حمايت از سوي افكار عمومي است. افكار عمومي كه نه فقط در فيسبوك يا هر شبكه اجتماعي ديگر، كه فرآورده نهايي نهادهايي همچون؛ احزاب فعال، سنديكاهاي پر رونق و روزنامه‌هاي حرفه‌اي و آزاد است.

و سرانجام اينكه: سپردن كار مردم به مردم و تقويت نهادهاي مدني و ايجاد زمينه مشاركت بيشتر شهروندان در تصميم‌گيري‌ها، شعار بنيادي دولت تدبير و اميد در جريان مبارزات انتخاباتي امسال بود و مبالغه نيست اگر بگوييم در نهايت بدل به پل پيروزي شيخ ديپلمات در انتخابات 24 خردادماه شد. در حالي كه پس از سپري شدن دو ماه از عمر دولت جديد هنوز اراده جدي مبني بر فعال كردن نهادهاي مردمي در ميان مسئولين دولت پا نگرفته است اما ما نظاره‌كنندگان عرصه سياست، هنوز «اميد»مان را به «تدبير» دولت براي گشايش هرچه بيشتر فضاي مشاركت واقعي مردم و رونق ‌بخشيدن به بازار كساد سياست داخلي از دست نداده‌ايم!

انتهای پیام /.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

جایزه همراه اول