بررسی اولویتهای آموزش و پرورش در عصر ارتباطات
به گزارش« وبلاگ نیوز» به نقل از روزنامه مردم سالاری، رضا سيفپور و معصومه شهيادمنش در مقاله ای پژوهشي کاربردي با عنوان «بررسي اولويتهاي آموزشوپرورش در عصر ارتباطات» به بررسی نظام آموزشی در ایران پرداختند.
در این مقاله آمده است:
اکنون در عصري به سرميبريم که بيش از هر زمان ديگر بشر با هجوم «تکنولوژي ارتباطي» و «عصر اطلاعات» مواجه است. رشد دانش بشر آنچنان سريع است که در چشم برهم زدني مهمترين دستاورد علمي يا فني به بازيچه اي کم مصرف براي کودکان تبديل ميشود و «رسانه»ها آنچنان بر زندگي بشر سايه افکندهاند که گويي اين رسانهها هستند که آينده بشر را سامان ميدهند و آموزشوپرورش نسل آينده را طرحريزي ميکنند.
حال سوال اينجاست: نظام آموزشوپرورش ما پس از اين همه تغيير در ظواهر و ساختارهاي اجرايي خود تا چه حد توانسته فرزندان مان را براي فردايي حتي نزديک مطابق نياز جامعه و متناسب با تحولات جهاني تربيت نمايد؟
گنجاندن دروس جديد بخصوص درس «سواد رسانهاي»
سالهاست تغييري اساسي در دروس آموزشوپرورش ما ايجاد نشده است. به نظر ميرسد اکنون زمان آن رسيده تا در خصوص حذف يا اضافه نمودن برخي دروس انديشه شود. يکي از دروس مهم در دنياي امروز، با توجه به حاکميت گسترده رسانهها در زندگي ما، درس «سواد رسانهاي» است که سالهاست در کشورهايي همچون آمريکا، انگليس، کانادا و ژاپن به عنوان درسي مهم از دوران دبيرستان تا دانشگاه در نظام آموزشي مدارس طراحي شده است.
سواد رسانهاي اين قدرت را به دانشآموزان و صاحبان فرداي جامعه ميدهد تا به درک درستي نسبت به پيامهاي دريافت شده از سوي رسانهها دست يابند و با تحليلي منطقي بهترين «رژيم رسانهاي» را براي خود و خانواده خود طراحي نمايند.
باز تعريف «رسانههاي نوين» و «شبکههاي اجتماعي» (فرصتها و تهديدها در کنار هم)
اکنون «رسانههاي نوين» و «شبکههاي اجتماعي مجازي» به جزئي مهم از زندگي جاري ما تبديل شده اند؛ آن هم با تمام محاسن و معايبي که براي آنها ميتوان تشريح کرد.
با اين حال دانشآموزان در هيچ کجاي نظام آموزشي نسبت به فرصتها و تهديدهاي اين نسل از رسانهها آگاه نميشوند و متاسفانه با همان دانش اندک وارد جامعهاي ميشوند که آن هم بدون برداشتي علمياز اين دستاورد نوين تکنولوژي ارتباطات به شکلي ناصحيح با پديده شبکههاي اجتماعي مواجه است. شيوهاي نادرست که ما از آن به عنوان «قانون شکني» (عبور از فيلترينگ) ياد ميکنيم.
شبکههاي اجتماعي هر روز به نيازي مبرم براي زندگي مدرن تبديل ميشوند و «فيلترينگ » به عنوان نوعي مقاومت دولتي در مقابل اين جريان سيال تکنولوژيک عملا نميتواند سد راهي براي اين جريان سريع محسوب شود. حاصل اين برخورد حذفي و بيتوجهي به اصول آموزش عمومينه تنها گسترش تهديدها و معايب استفاده ناصحيح از اين ابزارها در جامعه است بلکه ناخواسته باعث گسترش پديده «قانونگريزي» و قبحزدايي «قانونشکني» در سطوح مختلف جامعه از طريق استفاده مداوم از «فيلترشکن» ميشود.
حال آنکه به نظر ميرسد با ارتقاي سطح «سواد رسانهاي» در جامعه و توجه به آموزشهاي لازم در دوران تحصيل، ميتوان جامعه اي را از معايب موجود در اين پديده عصر ارتباطات آگاه ساخت و در عوض از محاسن و مزيتهاي بيشمار آن به شکلي آگاهانه بهره جست. اين امر را بايد يکي از نيازهاي مهم آينده برشمرد که کليد آن در دستان آموزشوپرورش است.
باز تعريف رويه رفتاري با مظاهر تکنولوژي
يکي از رويههاي جالب در آموزشوپرورش، اصرار اولياي مدرسه در دور نگاه داشتن دانشآموزان از مظاهر جديد تکنولوژي همچون موبايل، تبلت، لب تاپ و امثال آن است. نکته مهم اين است که بپذيريم هيچکدام از اين ابزارها به خودي خود ابزارهايي نامناسب نيستند بلکه اين استفاده نادرست ما ( بطور مشخص دانشآموزان) از اين ابزارها است که به جاي ارتقاي سطح دانش و تسهيل در امور به ابزارهايي تجملاتي و گاها مضر در مقطعي از زندگي و کار تبديل ميشوند.
متاسفانه بسياري از مظاهر تکنولوژي قبل از فرهنگ استفاده از آنها و حتي نياز عمومي به آنها وارد جامعه شده و همهگير هم شدهاند. اينجا وظيفه آموزشوپرورش است که به جاي رويکرد حذفي تلاش کند تا از اين بستر آماده يعني خيل عظيم دانشآموزان براي ارتقاي سطح «فرهنگ عمومي» در استفاده صحيح از اين ابزارهاي تکنولوژيک استفاده نمايد.
بهرهگيري از فنون نوين آموزشي
مدتي پيش طرحي در آموزشوپرورش عنوان شد به نام «هوشمندسازي» مدارس! اين خبر براي بسياري از والدين و اهل فن نويدبخش و اميدآفرين بود ليکن پس از اندک زماني متاسفانه نه تنها مانند بسياري از طرحهاي ديگر بودجه کافي براي اجراي درست و دقيق آن به وزارت آموزشوپرورش اعطا نشد بلکه در اندک واحدهاي آموزشي هم که بودجه لازم با مشارکت مردم فراهم شد اين طرح در اغلب واحدهاي آموزشي، تنها محدود شد به خريد چند دستگاه کامپيوتر و يک تابلوي هوشمند و احيانا چند دستگاه ويدئو پروژکشن ! که اغلب بخصوص در شهرستانها بدون استفاده رها شده اند.
حال آنکه انتظار ميرفت پيش از هر چيز مقدمات اجراي دقيق اين طرح يعني تغيير ساختار آموزشي و ارتقاي دانش رايانه معلمان و نهادينه شدن آموزش IT در ميان دانشآموزان فراهم گردد. از اين تجربه ناموفق که بگذريم لازم است اکنون آموزشوپرورش به سرعت خود را براي تغيير در شيوههاي آموزشي و محتواي آموزشي آماده سازد. نسل جديد، ظاهرا بخش مهمي از فرآيند آموزش را در خارج از مدارس و در نهادهاي خصوصي طي ميکند و چه حيف است اگر بيشتر وقت دانشآموزان، در سيستم همچنان سنتي آموزشوپرورش هدر رود.
ارتقاي سطح دانش معلمان و پيشگيري از «گسست نسلي»
گسست نسلي پديده خطرناکي است که معمولا جوامع در دورههايي از حيات خود با آن مواجه ميشوند و هرآنچه سرعت آن بيشتر و فاصله بين نسلها عميق تر باشد به همان اندازه جامعه دچار اخلال بيشتر ميشود.
متاسفانه در حال حاضر با رشد سريع علوم و تکنولوژي در جامعه و بهرهگيري بخش عمده اي از دانشآموزان از آموزشهاي غير رسمي خارج از مدرسه و مهمتر از آن اشتغال ذهني معلمان و کادر آموزشوپرورش به اموري غير از آموزش، که بخش مهمي از آن به دليل مشکلات اقتصادي حاکم بر زندگي اين قشر زحمتکش و مهم جامعه است، شاهد آن هستيم که در اکثر موارد زبان مشترکي بين دانشآموزان و اولياي مدارس برقرار نيست.
اين خطري جدي براي آينده جامعه اي به شمار ميرود که تمام پشتوانه آن جوانان هستند. به نظر ميرسد آموزشوپرورش بايد در به روز رساني تکنيکهاي آموزشي و روزآمد نمودن دانش کادر آموزشي و پرورشي مدارس همتي مضاعف مصروف دارد.
اينها که گفتيم چنانچه عملي شود بي شک شاهد تحولي شگرف در آينده جامعه خواهيم بود ليکن بعيد به نظر ميرسد به اين زوديها رويکرد جاري تغييري يابد و ما شاهد تحولاتي اينچنين باشيم. بخصوص آنگاه که هنوز ميشنويم در گوشه و کنار کشور دانشآموزان در کلاسهاي به شدت غيراستاندارد و غيرقابل تصور به تحصيل ميپردازند و تازه در مراکز استانها و شهرهاي بزرگ هم بخش عمدهاي از فضاي آموزشي برخوردار از حداقلها نيست. اميد که در دولت تدبير و اميد شاهد اين تحول اساسي در آينده آيندهسازان جامعه باشيم.
انتهای پیام/.