فقدان نظارت بر شبکههای اجتماعی، ایجاد اتاقهای امن شایعات
به گزارش «وبلاگنیوز» و به نقل از فارس، با ورود نرم افزارهای نوین ارتباطی به دهکده جهانی ارتباطات تعبیرها از انتشار یک خبر در فضای مجازی تغییر کرده است و دیگر مدت زمان زیادی لازم نیست تا یک خبر که حتی صحت و سقم آن هنوز تأیید نشده است در گوشههای جهان نیز شنیده شود.
سرعت برق آسای استفاده از این نرم افزارها و شبکههای اجتماعی مانند وایبر، واتس اپ، تانگو و لاین و دیگر شبکههای اجتماعی مانند فیس بوک باعث شده است تا حدودی دستگاههای آموزشی و نظارتی در مواجهه با این نرم افزارها با کندی حرکت کنند و این عدم هماهنگی باعث شده است هم اکنون پیش از آنکه این نرم افزارها در جهت رشد و اعتلای فرهنگ و دانش مردم استفاده شود، آسیبهایی را با خود به ارمغان آورده است.
در گفت و گو با محمد حیدر پور استاد دانشگاه و جامعه شناس به بررسی این موضوع پرداختیم که هم اکنون دستگاههای نظارتی و آموزشی برای تعدیل آسیبهای شبکههای اجتماعی باید چه اقداماتی را انجام دهند.
برخی از کارشناسان معتقد هستند باید قبل از ورود نرم افزارهای نوین و شبکههای اجتماعی، پیش بینیها انجام میشد و زمینهها برای ورود این تکنولوژیها آماده میشد که این اتفاق رخ نداده است، آیا سرعت سریع انتشار این نرم افزارها و استقبال گسترده از آنها قابل پیش بینی بود؟
این بحث همیشه مطرح میشود که ما ابتدا فرهنگسازی کنیم و سپس نرمافزارهای نوین را وارد کشور کنیم اما این موضوع قدیمی شده است چون سرعت این نوآوریها آنقدر زیاد است که نمیتوان جلوی انتشار آن را گرفت و طرح این موضوعات باعث میشود پرداختن به اصل موضوع فراموش شود.
مهم این است که ما محیط و بستر اجتماعی را درست برنامهریزی کنیم و برنامهریزی کلان درستی برای ورود این نرمافزارها داشته باشیم و هم اکنون که این شبکهها با استقبال خوبی مواجه شده اند باید همزمان سعی کنیم از آسیبهای آنها کم کنیم.
دلیل گرایش گسترده جوانان به این شبکه ها چیست؟ و جوانان به دنبال پر کردن کدام خلأ به شبکههای اجتماعی گرایش پیدا میکنند؟
متأسفانه در داخل کشور شبکههای واقعی اجتماعی کم داریم و به دلایل ساختار قانونی و فقر شبکههای اجتماعی واقعی که نیاز به مجوزهای گوناگون دارد تمایل به این نرم افزارها که دسترسی به آنها آسان تر است زیاد شده است.
کمبود شبکههای اجتماعی واقعی به دلایل مختلف اعم از منع قانونی و اینکه راهاندازی این شبکهها نیاز به مجوز و گذراندن فرآیند قانونی طولانی دارد، شبکههای اجتماعی مجازی یک فضای آزاد ارتباطی را در اختیار جوانان قرار میدهد و بر اساس نظر هابر مارکس نخبگان اجتماعی به دنبال فضاهایی میگردند که حرفهای خود را بدون محدودیت بیان کنند به دلیل کمی آن فضای آزاد رسانهای جوانان که نسل متحول خواه هستند از این نرمافزارها استقبال کردند و نباید آن را به عنوان یک پیامد بیماریزا نگاه کنیم.
در نگاه اول گرایش گسترده جوانان به شبکههای اجتماعی شاید یک نیاز طبیعی باشد اما آسیبهای این شبکهها را چگونه میتوان کنترل کرد؟
چون انسانها دوست دارند در فضایی راحت حرفهای خود را بزنند و شبکههای اجتماعی این فضا را فراهم کرده است و جوانها دوست دارند در این فضا راحت و بدون سانسور صحبت کنند اما مشکل از جایی آغاز میشود که استفاده از این شبکهها از حالت تعادل خارج و به سمت استفاده افراطی کشیده میشود، هر افراطی به دنبال خود یک تفریطی را خواهد داشت و بالعکس و به دلیل فقدان یا کمی شبکههای اجتماعی است که استفاده از این نرم افزارها افراطی میشود.
به مرور مرزها از بین میرود و افراد زمان مفید خود را صرف این شبکههای اجتماعی میکند و متأسفانه باید بگوییم عدهای معتاد این شبکهها شدهاند، باید این افراطها را تعدیل کنیم اما مسدود کردن و فیلتر کردن آنها راهکار صحیحی نیست.
خانوادهها و دستگاههای نظارتی و آموزشی چه مسئولیتی دارند و در برخورد با این نرم افزارها باید چه برخوردی داشته باشند؟
استفاده از این شبکهها قطعا نیاز به آموزش دارد و نباید آن را فقط برعهده خانوادهها بگذاریم، نهادهای آموزشی مانند مدرسه، از سطح ابتدایی تا بالاتر باید جدی گرفته شود و باید این تقسیم کار انجام شود تا در جهت فرهنگسازی گام بردارند.
اما اینکه گفته شود تمام این شبکهها قطع شود تا فرهنگسازی رخ دهد این مباحث در عصر ارتباطات جایگاهی ندارد و باید آموزش همزمان صورت گیرد و این وظیفه تمام نهادها است تا جوانان و نوجوانان قانع شوند که زمان مشخصی را برای استفاده از این شبکههای اجتماعی اختصاص دهند اما نباید با حالت اقتدارگرایی برخورد شود بلکه باید با شیوه نهادمند، علمی و ضابطهمند صحبت شود و فرهنگسازی انجام شود و راههای سلبی پاسخ صحیحی نیست، رسانهها، نهادهای آموزشی همه در این زمینه نقش دارند.
متأسفانه شاهد هستیم جوانان در استفاده از شبکههای اجتماعی دچار افراط شدهاند و باید رسانهها و مدارس به دنبال راهکار باشند که البته نمیتوان یک راهکار کلی برای این موضوع پیدا کرد و باید به دنبال راهکارهای متناسب با افراد بود که در اینجا نقش خانوادهها بسیار مهم و ضروری است، دانشگاهیان باید این موضوع را به خوبی رصد کنند و نباید در این موضوع نهادهای آموزشی و نظارتی از خانواده تا دانشگاه ها و دستگاههای نظارتی بر عهده دیگران قرار داده شود هر نهادی به اندازه خودش وظیفه دارد.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان عدم نظارت بر محتوای پیامهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، باعث شده است پیامهایی منتقل شود که تأثیرات سوئی بر رفتار نوجوانان داشته باشد، نظارت بر محتوای این پیامها وظیفه چه نهادی است؟
اتفاقا یکی از دلایل اصلی گرایش بسیاری از گروهها به شبکههای اجتماعی این موضوع است و اینکه میتوانند هر پیامی با هر مضمونی را منتقل کنند و هیچ پیگردی نیز برای آنها ندارد که متأسفانه این موضوع به آسیبهای اجتماعی و روانی دامن میزند.
ما هم اکنون شاهد هستیم که عده زیادی ندانسته وارد گروهها و فضاهایی میشوند که پس از آن عواقب جبران ناپذیری برای آنها به دنبال دارد، قطعا نظارت دستگاههای نظارتی بر محتوای پیامهای ارسالی میتواند تا حد زیادی استفادههای نادرست از شبکههای اجتماعی را کاهش دهد و باعث میشود افرادی که برای نیات ناپسند خود از این شبکهها استفاده میکنند رفتارهای خود را کنترل کنند.
پلیس و دستگاههای نظارتی باید در این زمینه با جدیت وارد عمل شوند و جلوی سوءاستفاده و بی اخلاقیها را در این فضا بگیرند.
گسترش سریع شایعات را میتوان به عنوان یکی از آسیبهای عدم نظارت بر محتوای پیامها درفضای مجازی دانست، به اعتقاد دلیل نشر سریع شایعات در فضای مجازی چیست؟
بله یکی از دلایل گسترش شایعات عدم نظارت بر محتوای پیامها در شبکههای اجتماعی است اما بسیاری از جامعهشناسان نیز عنوان میکنند وقتی تعداد رسانههای آزاد در جامعه کم باشد و یا اگر رسانههای تأثیرگذار جامعه در کنترل دولت باشد این انحصار گرایی باعث میشود برخی پیامها به سرعت در فضای مجازی منتشر شود که بعدا مشخص میشود صحت نداشته است.
از سوی دیگر چون تعداد نخبگان و تحصیلکردههای جامعه زیاد است و به فضای آزاد ارتباطی نیاز دارند و رسانههای مهم در اختیار دولت است بنابراین به فضاهای مجازی روی میآورند تا بتوانند برخی از انتقادات خود را در آن فضا مطرح کنند.
در جوامعی که رسانهها بیشتر در اختیار دولت هستند گسترش شایعات بیشتر انجام میشود در کشور ما شرایط تکثر رسانهای وجود ندارد و زمینهها برای گسترش شایعه وجود دارد بنابراین شبکههای اجتماعی مقصر گسترش شایعات نیستند چون زمینهها برای این موضوع وجود دارد.
برخی از روانشناسان علت گرایش برخی از جوانان به شبکههای اجتماعی را برخی از ضعفهای روحی و اخلاقی جوانان میدانند که در محیطهای واقعی نمیتوانند ارتباط اجتماعی درستی داشته باشند بنابراین به فضای مجازی روی میآورند، شما تا چه حد با این نظر موافق هستید؟
بنده نظر روانشناسان را تقلیل گرایانه میدانم چون انسان نیاز به محیطی دارد که آزادانه صحبت کند و اگر بستر اجتماعی و شبکههای اجتماعی واقعی داشته باشیم گرایشی به نرمافزارهای غربی کاهش پیدا میکند.
تشکیل یک NGO در کشور مراحل زیادی دارد و بنابراین گرایش پیدا میکنند به راههای راحتتر و این شبکهها دردسر قانونی برای افراد ندارد بنابراین انسانها به آن شبکهها گرایش پیدا میکنند بنابراین بنده نظر و استدلال روانشناسان را قبول ندارم چون عامل تعیینکننده گرایش به شبکه های اجتماعی یک مسئله اجتماعی است و باید واقعیتهای اجتماعی را با واقعیتهای اجتماعی تبیین کنیم و نباید در آن به دنبال دلایل فردی باشیم.
در مورد تأثیر استفاده از شبکههای اجتماعی بر روابط خانوادگی هم برایمان توضیح بدهید.
شبکههای اجتماعی خویشاوندیهای دور را نزدیک و نزدیکها را دور میکند و مسئله این است که هنوز حریم شخصی در این شبکهها تعریف نشده است و بنابراین همه حق خود میدانند در مورد همه چیز کنجکاوی داشته باشند و تا زمانی که حریم ما مشخص نشود سوء ظن و بدبینی وجود دارد که باید به تدریج از این آسیبها عبور کرد.
متأسفانه گسترش دایره ارتباطات افراد و به دنبال آن پنهانکاریها باعث میشود جرایم خانوادگی در این فضاها رخ دهد که کنترل آنها کار آسانی نیست، در این مورد نمیتوان تمام وظایف را بر عهده دولت و دستگاههای نظارتی دانست هر چند تا کنون نیز متأسفانه اقدام اساسی از سوی مسئولان در این زمینه انجام نشده است اما خود افراد باید رفتار و اخلاق انسانی را در این فضاها رعایت کنند و به اصول اولیه و اساسی پایبندی و تعهد داشته باشند و کمبودهای زندگی مشترک خود را در خوشیهای حبابی غریبهها جست و جو نکنند.
وقتی صحبت از آسیبهای شبکههای اجتماعی میشود، راهکاری که از طرف عدهای از مسئولان مطرح میشود فیلتر کردن این شبکهها است، اینگونه راهکارها تا چه اندازه میتواند باعث کاهش آسیبها شود؟
فیلتر شدن و ممنوعیت تنها پاک کردن صورت مسئله است زمانی داشتن ویدئو جرم بود و عدهای به خاطر حمل ویدئو دچار سوء سابقه شدند، اینها راهکار نیست دسترسی به اطلاعات حق همه افراد است مهم بحث داشتن هویت و فرهنگسازی است که آن هم باید از مراحل ابتدایی تربیت در افراد نهادینه شود که با تحولاتی که ایجاد میشود دچار سرردگمی و شتابزدگی نشوند.
ما نباید به دنبال ایدهآلها باشیم و چون به دنبال ایدهآل رفتن باعث میشود از حداقلها هم دور شویم.
راهکارهای سلبی نمیتواند راه کنترل استفاده از وایبر، واتس آپ و غیره باشد چون راههای فرار از فیلتر هم وجود دارد و در اینصورت گرایش به این نرم افزارها افزایش پیدا میکند بنابراین بهتر است به جای ایچنین پیشنهادات سلبی زمینههای اجتماعی و فرهنگی را اصلاح کنیم.
تمام کارشناسان از اصلاح زمینههای فرهنگی و اجتماعی صحبت میکنند و همه به امید اینکه دیگری وارد کار شود هیچ اقدامی انجام نمیدهند، راهکار عملی اصلاح فضای موجود چیست؟
در مرحله اول باید از خانواده آغاز کرد، پدر و مادر باید کار ویژه افراد را به آنها متذکر شود و برای استفاده از این نرمافزارها برنامه داشته باشند زمان محدود و مشخصی باید به استفاده از این نرمافزارها اختصاص پیدا کند.
فیلتر شدن و غیره راهکار نیست. این نرمافزارها یک موج است و جامعه به هر نحوی خود را به آن میرساند،گسترش سواد رسانهای مرحله دوم است که باید در سطح ابتدایی به دانشآموزان آموزش داده شود تا با دیدگاه تحلیلی و انتقادی به آن نگاه کنند و دیدگاه منفعلانه و پذیرانه نداشته باشند.
متأسفانه در جامعه ما اینگونه نیست باید به کودکان سواد رسانهای آموزش داده شود و نگاه انتقادی به این نرمافزارها یک نکته مهم است دیدگاه اقتدارگرایانه تربیتی جواب نمیدهد بچهها هم زود یاد میگیرند و به اعتقاد بنده جامعه به تدریج به تعدیل میرسد چراکه از جذابیت این ابزارها کاسته میشود تا آن زمان باید مدیریت همزمان و آموزش همزمان را در دستور کار قرار داد و مسئولان و نهادهای آموزشی و نظارتی باید وظیفه خود را به درستی انجام بدهند.
انتهای پیام/.