پرشین بلاگ؛ از دیروز تا فردا
سرویس دهنده ها- بیستم خرداد ۸۱، اولین سرویس وبلاگ ایرانی متولد شد. سه جوان گمنام (عطا خلیقی، بهرنگ فولادی و سهند قانون) با ابتکاری که به خرج دادند، تحول مهمی در وبلاگستان فارسی به وجود آوردند. تولد پرشینبلاگ پس از راهنمای وبلاگنویسی درخشان، گام دیگری برای توسعهی وبلاگستان فارسی بود.
استقبال از پرشینبلاگ فوقالعاده بود. مؤسسان سایت هم انتظار چنین استقبالی را نداشتند. رویکرد وبلاگنویسان به پرشینبلاگ، گردانندگان آن را با مشکلات زیادی مواجه ساخت. پهنای باند، کم بود و فضای خریداری شده برای میزبانی سایت، جوابگوی مخاطبین نبود. مشکلات مالی هم مانع ارتقای سیستم و خرید سرور اختصاصی شده بود. اتهامات وارده به مؤسسان پرشینبلاگ هم در آن زمان کم نبود. آنها متهم به همکاری با نهادهای امنیتی شده بودند.
مؤسسان پرشینبلاگ برای حل مشکلات مالی، به جذب آگهی روی آوردند. در چنین شرایطی بود که فردی به نام رضا هاشمی به عنوان مسئول تبلیغات، وارد جمع مؤسسان شد و سهند قانون کنار رفت.
فیلترینگ پرشینبلاگ توسط پارسآنلاین از نکات قابل ذکر تاریخ حیات این سایت است. پس از برطرف شدن فیلتر، اینبار پرشینبلاگ بود که سایت را به روی کاربرانی که از آیاسپی این شرکت اینترنتی استفاده میکردند بسته بود. این تنها مورد مسدود شدن پرشینبلاگ نبود. سایت مذکور در مقاطع مختلف و بنا به دلایل گوناگون، اسیر فیلترینگ شده بود.
ایدهی جالبی که مدیران پرشینبلاگ در اوایل کار داشتند، فروش کارتهای اینترنت پرشینبلاگ بود. صدور این کارتها و فروش آن، نشان از دید تجاری این عده داشت. راهاندازی تالارهای گفتوگوی پرشینتاک، اقدام دیگری برای جذب مخاطب بود. اما همانگونه که فروش کارت اینترنت بعد از مدتی به دست فراموشی سپرده شد، سایت پرشینتاک هم از یادها رفت.
اوایل سال ۸۳، مهدی بوترابی به عنوان سرمایهگذار پرشینبلاگ، وارد جمع مؤسسان شد. با حضور وی، اختلاف نظرهایی به وجود آمد و بهرنگ فولادی، به همکاری خود با پرشینبلاگ خاتمه داد. یک سال بعد، در تابستان ۸۴، عطا خلیقی نیز با فروش سهم خود به بوترابی، از پرشینبلاگ رفت. حضور بوترابی در رأس پرشینبلاگ، واکنش خیلیها، از جمله درخشان را برانگیخته بود. درخشان در مطلبی کوتاه نوشت:
«راستی این بوترابی دیگر کیست که تازگیها به او میگویند مدیر پرشینبلاگ؟ قیافهاش بدجوری حزبل میزند. کسی چیزی نمیداند؟»
بوترابی هر که بود، موفق شد در مدت کوتاهی سهام مؤسسان را خریداری کرده و به عنوان نفر اول پرشینبلاگ شناخته شود؛ هر چند در ابتدای کارش با موجی از مخالفتها روبهرو شد. اعتقاد بوترابی حضور فعال در جشنوارهها و نشستهای مختلف بود. فستیوال وبلاگ در سال 83، با همکاری سازمان ملی جوانان، توسط پرشینبلاگ برگزار شد. هدف از برگزاری چنین برنامههایی برقراری ارتباط بیشتر با کاربران بود.
نیمهی دوم سال 83 مصادف با تولد سرویسهای وبلاگی جدید بود. همین موضوع باعث کاهش اقبال عمومی به پرشینبلاگ شد. به نظر میرسید مدیران سایت هم تمایل چندانی برای رقابت با سرویسهای دیگر ندارند. دوران طلایی پرشبنبلاگ تمام شده و اختلافات داخلی هم به اوج رسیده بود. خروج رضا هاشمی از پرشینبلاگ به عنوان آخرین بازمانده از تفنگداران پرشینبلاگ، شوک دیگری بود که بر این سایت وارد شد. با همهی اینها، پرشینبلاگ تحت مدیریت گروه سایتهای آریاگستر به حیات خود ادامه داد.
تیر 84، مهدی بوترابی با ارائهی آماری، پرشینبلاگ را پربینندهترین سایت ایرانی معرفی کرد. به دنبال آن علیرضا شیرازی مدیر سایت بلاگفا، در وبلاگ آیتی ایران مطلبی نوشت و آمار بلاگفا را بیشتر از پرشینبلاگ عنوان نمود. این مطلب، واکنش تند بوترابی را به دنبال داشت. وی در نوشتهی دیگری با کلماتی تند، پاسخ شیرازی را داد. در این میان رضا هاشمی به عنوان دوست مشترک این دو نفر، طرفین دعوا را به آرامش فراخواند؛ هرچند دیری نپایید که خود رضا هاشمی هم با فروش سهام خود از مجموعه کنار رفت و بعدها با مصاحبههایی جنجالی، پرده از اختلافات خود با دیگر مدیران سایت برداشت.
سال 85، سال پرخبری برای پرشینبلاگ نبود. تنها اتفاق آن روزها، رقابت شانهبهشانهی این سایت با بلاگفا بود و بس. خرداد 85، جشن تولد پرشینبلاگ با حضور جمعی از بلاگرها برگزار شد. فعال شدن باشگاه هواداران پرشینبلاگ و گسترش فعالیتهای جنبی، از اتفاقات قابل ذکر در این دوره است. گروهی از وبلاگنویسان فعال پرشینبلاگی به صورت داوطلبانه در برنامههای جنبی پرشینبلاگ شرکت میکردند. به نظر میرسید پرشینبلاگ تلاش دارد از طریق ارتباط مستقیم با مخاطبان، باز هم به صحنهی مدعیان برگردد.
اما سال 86، سال سختی برای پرشینبلاگ بود. در حالی که غرفهی این سایت در نخستین نمایشگاه رسانههای دیجیتال، آمادهی پذیرایی از بازدیدکنندگان بود، ناگهان خبر بازداشت مهدی بوترابی، وبلاگستان را در بُهت فرو برد. شایعات در مورد بوترابی و دلایل بازداشت او روزبهروز بیشتر شد. حدود دو ماه بعد، بوترابی آزاد شد؛ اما آزادی او همراه با فاجعهی دیگری بود: سرقت دامنهی پرشینبلاگ!
با سرقت دامنهی پرشینبلاگ، وبلاگهای این مجموعه به مدت چند روز از دسترس خارج شد. مدیران سایت مجبور شدند پسوند داتآیآر را جایگزین داتکام کنند. این کار به مذاق عدهای خوش نیامد و موج دیگری از کوچ بلاگرها به وجود آمد و پرشینبلاگ در موقعیت متزلزلی قرار گرفت.
کاهش تعداد کاربران پرشینبلاگ محسوس شد. بوترابی و یارانش به فکر چاره افتادند. حسین شرفی وعدهی انتشار نسخهی جدید پرشینبلاگ را داد. آنها امیدوار بودند با این حربه، کاربران را راضی به ماندن کنند. اسفند همان سال، نسخهی جدید سایت، منتشر شد و در دسترس کاربران قرار گرفت. تغییرات آن، نسبتا زیاد و دلچسب بود. پرشینبلاگ گرچه موقعیت گذشته را از دست داد؛ اما به مدد نسخهی جدید، کمی اوضاع خود را بهبود بخشید.
سال 87، توسط گروه سایتهای پرشینبلاگ، مسابقهی انتخاب برترین وبلاگهای فارسی و برترین وبلاگهای پرشینبلاگ برگزار شد. به دنبال آن، جشن وبلاگنویسان زن نیز زمینهی گردهمایی وبلاگنویسان را فراهم آورد. این جشنها در ادامهی رویکرد مدیریت سایت در برقراری ارتباط مستقیم با کاربران بود.
و این روزها پرشینبلاگ باز هم خبرساز شده است. این بار خبر کنارهگیری بوترابی از مدیریت سایت و معرفی مدیر جدید در جشن شب یلدای پرشینبلاگ، داغترین خبر نخستین سرویس وبلاگنویسی فارسی است.
انتهای پیام/.
نادر جدیدی
مجله تخصصی وبلاگ “شماها”