شبکههای اجتماعی؛ در اختیار تحولات اخیر
یادداشت: «شبکه اجتماعی»، مفهومی است که پیش از طرح در عرصه فضای مجازی، در فضای واقعی جوامع نیز دارای مفهوم است. اما مسئلهای که باعث مطرح شدن چنین مفهومی در فضای جامعه ایران در ماه های اخیر شده است، نقش ویژهای است که شبکههای اجتماعی اینترنتی در تحولات سیاسی یک سال اخیر و یا به عبارت دقیقتر چند سال اخیر ایران، ایفا کردهاند.
به طوری که با یک جستجوی بسیار ساده در اینترنت متوجه خواهید شد که مقالات متعدد علمی و پژوهشی و حتی کتب زیادی در زمینه تأثیر شبکههای اجتماعی – و به طور خاص توئیتر، فیس بوک و یوتیوب – در تحولات سیاسی و فرهنگی ایران منتشر گشته است. حجم مطالب به حدی زیاد است که مطالعه و بررسی آن از عهده یک تیم تحقیقاتی نیز خارج است.
البته گرایشهای متفاوتی در این پژوهشها نیز قابل رؤیت است. از طرفی بعضی از محققان به تمجید از آثار مثبت این گونه شبکهها در اجرای پروژه استعماری «گسترش دموکراسی» پرداختهاند و از سوی دیگر ما شاهد مطالب متعدد و متنوعی در زمینه آثار زیان بار اجتماعی و فرهنگی این خدمات مجازی در جوامع – حتی جوامع غربی – هستیم. به طوری که در روزهای اخیر از آثار مضر «فیس بوک» – به عنوان مطرحترین شبکه اجتماعی اینترنتی – در ایجاد فضای غیر بهداشتی در روابط جنسی در انگلستان نیز سخن به میان آمده است. هر چند بیشتر انتقاداتی که بر علیه شبکههای اجتماعی سازمان یافته، متوجه عملکرد آنها در ارائه اطلاعات شخصی و تجاوز به حریم خصوصی افراد است.
در هر صورت، پیش از آنکه در نقش شبکههای اجتماعی در جامعه ایران مداقه کنیم، لازم خواهد بود که نگاهی کوتاه به روند شکلگیری و اوج گیری شبکههای اجتماعی در اینترنت و ادبیات این موضوع داشته باشیم تا ما را در فهم درست این مسئله یاری كند.
شبکههای اجتماعی؛ ظهور و بروز
شبکههای اجتماعی، نوعی از ساختار تعریف شده ي حضور جمعی است که با تکامل صنعت رسانهای، فضای مجازی، قابلیت اجرا یافت. در ابتدای شکلگیری اینترنت – که پایههای آن در وزارت دفاع آمریکا و جهت ارتباط مراکز نظامی و دولتی و سپس دانشگاهی این کشور نهاده شد – شاید هرگز تصور نمیشد که بسیاری از روابط اجتماعی را بتوان در قالب آن پیگیری کرد.
اما با شروع توسعه کمی و کیفی اینترنت که از روند تجاری سازی آن در اوائل دهه 1990 ناشی میشود، ما هر روز شاهد ایجاد انواع محیطهای جمعی اینترنتی بودهایم. اولین شکلهای این اجتماعات اینترنتی را میتوان در توسعه خدمات گفتگوی اینترنتی و یا به عبارتی، «چت» جستجو کرد.
چت ابتدا نوعی ارتباط نهان اجتماعی معرفی شد که افراد بدون در نظر گرفتن محدودیتهای مختلف فرهنگی و اجتماعی خود به ارتباط با دیگران مبادرت میکردند. این ارتباطات یا در حوزه ي مجازی پایان مییافت و یا به ارتباط در حوزه ي واقعی ادامه پیدا میکرد. تا کنون ادبیات نظری بسیار زیادی در زمینه آسیبشناسی روابط انسانی در چت – چه در محدوده فضای مجازی و چه در ادامه یافتن آن در فضای واقعی – منتشر شده است. به طوری که در اوج گیری روابط اجتماعی اینترنتی در جوامع غربی، آثار بسیار زیادی در این باره منتشر شد و تحقیقات اجتماعی زیادی به سمت این حوزه سوق یافت. البته هم اکنون به وضوح میتوان گفت که هر چند چت، جای خود را به انواع پیشرفتهتر اجتماعات اینترنتی داده است، اما هنوز جایگاه خود را در میان کاربران اینترنتی حفظ کرده است.
فارغ از همه این مسائل، مسئلهای که اهمیت زیادی در بحث شبکههای اجتماعی داشته است، نوعی «سیطره پنهان» است، که روابط انسانی را مسخر خویش ساخته است. حقیقت این است که جوامع، خواه و ناخواه خود از مجموعهای از شبکههای اجتماعی واقعی شکل گرفتهاند که مجموعه آن در اصطلاح «جامعه» معرفی شده است. اما انتقال این فضا به محیطی مانند فضای مجازی باعث میشود که سیطره و کنترل کاملتری بر روابط اجتماعی صورت گیرد و جریانهای اجتماعی ساخته «مدیران سیستم» مبنا و اساس کار قرار گیرد.
از این رو، سردمداران و مدعیان حاکمیت استعماری در دنیا، برای کنترل هرچه بیشتر «افکار عمومی» جوامع، علاوه بر گسترش رسانهها، به تعاریف جدیدی از روابط انسانی نیز دست یافتهاند تا سیطره خویش را تکمیل سازند. در واقع، به وضوح میتوان این اهداف را در شکلگیری و توسعه روز افزون این اجتماعات اینترنتی مشاهده کرد.
تقریباً میتوان گفت که بیشتر شبکههای اجتماعی مطرح در دنیا، از سوی مؤسسات مطرح و وابسته به ایالات متحده تأسیس و حمایت شدهاند و سهم دیگر کشورها در ایجاد و توسعه جهانی شبکههای اینترنتی بسیار کم بوده است. به طوری که کاربران در اقصی نقاط دنیا رغبتی برای عضویت و فعالیت شبکههای اجتماعی داخلی نداشتهاند.
اولین شبکه اجتماعی که در ایران مورد استقبال قرار گرفت را میتوان «اورکات» دانست. به طوری که کاربران ایرانی این شبکه، پس از برزیل و آمریکا در مقام سوم تعداد اعضا قرار گرفتند. اما پس از مدتی، فعالیتهای ایرانیان در این شبکه کاهش یافت و به نوعی عمر اورکات به پایان رسید و کاربران جذب شبکههای اجتماعی جدیدتر مانند «یاهو360»، «فرند فید» و «فیس بوک» شدند. هر کدام از این شبکهها از ویژگیهای خاصی برخوردارند که کاربران با توجه به علاقهمندیهای خود به فعالیت در آن اقدام میکنند. اما چند نکته در این زمینه قابل توجه است. اول اینکه شبکههای اجتماعی اینترنتی از عمر مشخصی برخوردارند و پس از مدتی جای خود را به شبکههای دیگر میدهند.
دوم اینکه علی رغم تفاوتها، از یک سری قواعد خاصی پیروی میکنند که در ابتدا بر آشنایی حضوری افراد استوار است. سوم اینکه اقشار خاصی به عضویت و فعالیت در این گونه شبکهها مبادرت میکنند.
تأملاتی در موضوع ایران
فارغ از بحثهای متعددی که این روزها پیرامون شبکه های اجتماعی صورت گرفته است، به نظر میرسد که نکات زیر در آثار این شبکهها در فضای ایران قابل تأمل باشد:
1- این روزها خبرهای متعددی از وابستگی شبکههای اجتماعی به سازمانها و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشورهای متخاصم به گوش میرسد. به طوری که در بعضی از موارد، شرکتهای ارائه دهنده خدمات اجتماعات اینترنتی به صراحت اعلام کردهاند که اطلاعات شخصی کاربران را در اختیار نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی قرار میدهند. به طور خاص، منابع امنیتی امریکا و اسرائیل از شبکههایی مانند فیس بوک و مای اسپیس برای شناسایی افرادی جهت سپردن فعالیتهای جاسوسی استفاده میکنند و به شناسایی استعدادهایی که به طور رایگان اطلاعات لازم را در اختیار آنان قرار میدهند، میپردازند که متأسفانه کاربران ایرانی از این امر مستثنی نبوده و «کاربران هدف» در این گونه شبکهها محسوب میشوند.
2- کاربران اینترنتی در سراسر دنیا، در واقع سرآمدان و نخبگان یک ملت محسوب میشوند. حقیقت این است که داشتن سواد کافی و آشنایی حداقلی با زبان خارجی، از ملزومات استفاده از خدمات اینترنتی است. از سوی دیگر، حضور مؤثر در شبکههای اجتماعی اینترنتی نیز حداکثر معلومات، توانایی و استعداد را میطلبد که تنها در قشر تحصیلکرده میتوان آن را یافت. از سوی دیگر استفاده از خدمات رایانهای محدود به نسلهای جوان و جدید است. این مسئله در غرب هم نیز شایع است. به طوری که قسمت عمدهای از کاربران را جوانان تشکیل میدهند. این مسئله در ایران مضاعف است. بنابراین، جوانان دانشجو، مهمترین قشر درگیر در ماجرا است.
3- از سوی دیگر، استفاده از اینترنت مستلزم هزینهها و امکاناتی است که در اختیار تمامی اقشار نیست. واقعیت مسئله این است که اقشار پردرآمدتر و البته با وقت و زمان کافی، میتوانند فعالیت زیادی در شبکههای اجتماعی داشته باشند. بنابراین با توجه به گرانی اینترنت در ایران، ما شاهد حضور طبقات پردرآمدتر هستیم. به طوریکه با فعالیتهای گروهها در شبکههای اجتماعی، طبقات مرفه در اغتشاشات حضور مییافتند.
در پایان
اگرچه شبکههای اجتماعی در ایجاد اغتشاشات جزئی و در یک یا چند خیابان یک شهر از ایران توانستهاند توفیقاتی بدست آورند. اما واقعیت آن است که شبکههای اجتماعی با ساختار ویژه خود – که تبعیت از روابط اجتماعی غرب از مستلزمات آن است – هنوز نتوانستهاند به اهداف بزرگتر خود دست یابند. هرچند توفیقاتی در زمینه مسائل امنیتی برای آنان حاصل شده است. اما این مسئله نیز تنها یک روی سکه است. زیرا دستگاههای اطلاعاتی موافق نیز توانستهاند با توجه به اطلاعات موجود در شبکههای اجتماعی به شناسایی اغتشاشگران و وابستگان به بیگانگان بپردازند.
در پایان نیز باید اشاره کرد که هر چند شبکههای اجتماعی در جوامع غربی بیشتر کارکردی تجاری و اقتصادی دارند، اما همین کارکرد اقتصادی نیز زمانی مفهوم مییابد که در خدمت سیاست خاص و همچنین سبک زندگی خاصی باشد که از فلسفه اومانیستی لیبرالیزم نشأت گرفته باشد. فلسفهای که غایت زندگی انسانی را لذت بیشتر تعریف و انسان را نهایت همه چیز میداند.
انتهای پیام/.
مجید سلیمانی، کانون اندیشه جوان