«یک پزشک» محافظه کار!/قسمت اول
آنچه خوبان همه دارند، «یک پزشک» به تنهایی دارد. «یک پزشک» یکی از پربازدیدترین وبلاگهای فارسی زبان است. 20هزار مشترک فید دارد و مطالبش عمدتا با استقبال گسترده اهالی وب روبه رو می شود. سال85 وبلاگ برگزیده سال شد و پارسال نیز به عنوان فیدبرنریترین وبلاگ پارسی زبان مجددا سرزبان ها افتاد. به روز شدن بی وقفه از خصوصیت بارز آن است و کیفیت مطالب و مقالاتش فراتر از سطح استاندارد وبلاگستان فارسی است.
یک پزشک –برخلاف اسمش- دو نویسنده دارد. علیرضا و فرانک مجیدی. از سال 87 خواهر کوچکتر علیرضا به یاری برادرش شتافته و به تعبیر برادرش «نفس تازهای در کالبد خشک و رسمی وبلاگ» دمیده است.
یک پزشک سیاسی نیست و در فضای سیاست زده وبلاگستان امروز یک استثناء به شمار می رود. سوژه های یک پزشک جدید و ایده هایش بکر است. کافی است یک برنامه جدید تحت وب منتشر شود تا معرفی و طرز کارش را در این وبلاگ بیابیم، یا اکران جهانی یک فیلم سینمایی تازه به اتمام رسیده. فرقی نمی کند. یک پزشک دنبال سوژه های جدید است.
دکترعلیرضا مجیدی ، 33 سال سن دارد. مجرد است و در بخش اورژانس یک بیمارستان شلوغ دولتی کار می کند. حسن تقارن روز پزشک با سالگرد 5 سالگی وبلاگ دکتر مجیدی بهانهای شد تا به سراغ او برویم و از تجربیاتش سخن بگوییم. پیشنهاد می کنم بخش اول این گفت و گوی صمیمانه را از دست ندهید!
وبلاگ نیوز: چقدر دید و نگرش شما بعنوان یک پزشک در وبلاگ شما ؛ «یک پزشک» تاثیر گذاشته است؟
به صورت متناقضی در وبلاگستان ایران تحصیلکرده بودن تأثیری منفی بر آغاز کار وبلاگنویسی و گام های نخستینش دارد. کسی که وارد حیطه وبلاگ نوشتن میشود از خودش می پرسد “نوشتههای من با عکس العمل منفی همکاران و همدانشکدهایها روبرو نمیشه؟” یا “آیا من میتونم کمکی به افزایش غنای وبلاگستان بکنم؟” و یا “اصلا استعداد نوشتن و شم ژورنالیست بودن به اندازه کافی هست؟”.
اینها در وهله اول باعث می شود که در شروع کار و گذاشتن وقت و انرژی تردید بکنیم. در روزهایی که من خودم شخصا خواننده صرف مطالب بودم، روزی به صورت تصادفی در اینترنت جستوجو میکردم و ناگهان سایتی(medlog.com) را دیدم که آخرین پستهای پزشکان وبلاگنویس غربی را جمعآوری میکند. با مرور پستهای اونها متوجه شدم که وبلاگ نوشتن در یک محیط عمومی هیچ مغایرتی با پزشک بودن و دانشگاهی بودن ندارد برای من چندبعدی نوشتن و راحت نوشتنشان جالب بود.
همین مسئله انگیزهای شد که به بلاگر بروم و نخستین وبلاگم را ثبت کنم. اما گذشته از تردید اولیه، مسلما پزشک بودن به صورت خاص آدم را صاحب معرفت، توانایی و ویژگیهایی می کند که بتواند حرف هایی برای گفتن داشته باشد. شخصی که یک جامعه آفلاین را تجربه کرده، میتواند در یک جامعه آنلاین هم مثمر ثمر باشد. البته پزشک بودن به صورت خاص آدم را صاحب تجاربی در برخورد با مردم و مشکلات خاصشان می کند که ذهنیت مناسبی برای روزانهنویسی فراهم میکند.
وبلاگ نیوز: ولی شما در اصل روزانه نویسی منظمی ندارید. نه؟
من شخصا خیلی کم روزانه نویسی میکنم . ولی همکارهایی هستند که صرفا با نقل خاطرات روزانه، وبلاگهای خواندنیای راه انداختند و من عاشق خواندن خاطرات و تجاربشان هستم.
وبلاگ نیوز: تا حالا شده مخاطبین یک پزشک، به عنوان بیمار با شما برخورد داشته باشند؟
نه، به این صورت نشده. اما فراوان مشاوره پزشکی آنلاین از من درخواست می شود!
وبلاگ نیوز: و واکنش شما؟
راستش یکی از مشکلات وب فارسی، فقر آزاردهنده مطالب پزشکی معتبر هست. سؤالات خواننده ها هم بسیار خاص هست و طوری نیست که من به صفحه خاصی بتونم ارجاعشان بدهم. به علاوه از روی یک شرح حال دو یا سه خطی اصلا درست نیست که احیانا تشخیصی گذاشته باشه. من شخصا مشاورههای آنلاین و تلویزیونی را کار درستی نمیدانم. اما در حد یک راهنمایی کلی، مشکل خاصی نیست.
وبلاگ نیوز: وبلاگ شما یکی از پربازدید ترین وبلاگ هاست. حدود بیست هزار مشترک فید دارد و مطالبش بسیار مورد استقبال قرار می گیرد. عامل اصلی موفقیت یک پزشک را چه می دانید؟
اگر بخوام رمز موفقیت را خلاصه کنم، آن را در احترام به مخاطب و شعورش و تعهدم نسبت به آنها می دانم. همیشه قبل از نوشتن یک مطلب، خودم را جای خواننده وبلاگم می گذارم. از خودم میپرسم که یک خواننده که خسته از کار یا محل تحصیلش برگشته با خواندن پست تو آیا دقایق خوبی خواهد داشت؟ آیا چیزی به او اضافه میشود؟ آیا از خودش نمی پرسد که چی؟!
وبلاگ نیوز: یعنی سوژه شناسی می کنید دیگر!
بله! یک وبلاگنویس موفق باید سوژهشناسی کارآمدی باشد. باید بتواند از میان انبوه مطالبی که در ذهن دارد یا در اینترنت میخواند، آن هایی را دستچین کند که به درد مخاطب ایرانی میخورد.
وبلاگ نیوز: غیر از جذابیت سوژهها، چه موارد دیگری را موثر می دانید؟
طریقه نوشتن و پروراندن مطالب هم اهمیت خاصی دارد. یک مطلب خوب را با انتخاب سوژه بد، یا نوع نگارش بد می توان سوزاند. به جز این ها می توانیم به ده ها کلید دیگر هم اشاره کنیم که بیشتر حاشیهای هستند.
وبلاگ نیوز: نقش خواهرتان را در این موفقیت چقدر می دانید؟
خواهرم مدت زیادی نیست که به نویسندگان وبلاگ اضافه شده است. ولی در همین مدت کوتاه وبلاگ را از یکنواختی درآورده است.
حوزه علایق خواهرم که سینما و ادبیات هست توانسته وبلاگ من را که خیلی وقتها آیتی صرف میشد، رونق دیگری بدهد. جالب است بدانید که خواهرم روزهای اول در پیوستن به یک پزشک تردید داشت. اما الان دیگر خیلی از رموز وبلاگی نوشتن را یاد گرفته است. به علاوه خواهرم همیشه خیلی خوب کل وبلاگ و بازخوردهایش را رصد میکند و راهنمایی های خوبی هم می کند و من خیلی موارد در مطالب خودم از او نظرخواهی میکنم.
وبلاگ نیوز : این شاید پارادوکس جالب «یک پزشک» باشد. یک پزشک وبلاگی است با دو نویسنده که یکی از نویسنده هایش هم پزشک نیست!
یک مطلبی را باید درباره انتخاب نام یک پزشک اشاره کنم. انتخاب این نام کاملا تصادفی بود. زمانی که در بلاگر میخواستم ثبتنام کنم، نام های زیادی را تست کردم اما قبلا همه انتخاب شده بودند. آن موقع یک مدت مد شده بوده که وبلاگهای مطرح عبارت یک عددی را اول نام میآوردند.من هم تست کردم و دیدم عنوان “1PHYSICIAN” ثبت نشده است.
وبلاگ نیوز: سوء تفاهم جالبی هم که بعد از پیوستن خواهرتون پیش آمد. یادتان می آید؟
آها! این یکی شاید برای خوانندههایتان جالب و مفرح باشد! نام کوچک خواهرم فرانک هست. اما خیلیها در کمال تعجب آن را “FRANK” می خواندند. برایشان جای سوال بود که این فرانک کی هست؟ چرا یک پزشک گاهی از نام مستعار فرانک استفاده میکند؟ حتی تا این زمان هم کسایی هستند که این سؤال را میپرسند. خوشبختانه صفحه درباره ما و توضیحات این سوء تفاهم را برطرف کرده است.
وبلاگ نیوز: چند روزی هست که وبلاگ شما از حالت وبلاگی در آمده و حالت مجله اینترنتی به خودش گرفته است. ایده این کار از کجا شکل گرفت و استقبال خواننده ها رو چطور ارزیابی می کنید؟
تغییر فرمت وبلاگ، بیشتر به خاطر سرعت زیاد بهروز شدن وبلاگ بود. هم من و هم خواهرم حس میکردیم خیلی از مطالبمان به سرعت به صفحات ماقبل میروند و خوانده نمیشوند. خیلی از خوانندههای یک پزشک هر روز وبلاگ را چک نمیکنند و علاقهای به مطالعه وبلاگ از طریق گوگل ریدر و با فناوری فید هم ندارند. پس این نیاز منجر به این شد که روی یک تم مجلهای برای سیسم انتشار محتوای وردپرس فکر کنم. البته علیرغم این تغییر ظاهری من شیوه نوشتار وبلاگیام را حفظ خواهم کرد.
همیشه وقتی که قالب سایتی عوض میشود، کاربرها در ابتدای امر دلشان برای ظاهر و تم قبلی تنگ میشود. چون به آن عادت کرده اند. اما بعد از چند مدت، به قالب جدید هم عادت میکنند.
خوشبختانه سرعت بارگزاری صفحات در پوسته جدید خیلی بهتر است و همچنین کاربرها می توانند با سرعت خوبی مطالب هر موضوع را بخوانند. بنابراین این روزها دائما دارم بازخوردهای مثبت دریافت میکنم.
وبلاگ نیوز: آقای دکتر! یکی از خصوصیات بارز یک پزشک این است که به طرز عجیبی سیاسی نیست. همانطور که می دانید فضای وبلاگستان فارسی شدیدا سیاست زده است وموضوع تخصصی اکثر وبلاگ های فارسی سیاست روز است. هر کسی هم که مطرح می شود حکما به خاطر جهت گیری سیاسیاش است. در چند سال آشنایی ام با وبلاگ شما مطلبی سیاسی ندیدم. تا چه حد با تخصصی نویسی در وبلاگستان موافقید و نظرتان درباره تعریف حوزه مشخص برای محتوای وبلاگ چیست؟
البته این طور نیست که کسی در هر جامعهای که زندگی می کند، بتواند از سیاست فاصله گرفته و مسائل سیاسی را بی ارتباط به خود بداند. سیاست در ابعاد خرد و کلان زندگی ما نقش دارد. اما سؤال این جاست که چرا سیاست وارد محتوای یک وبلاگ که ادعا می کند صاحب حرف در موضوعات مختلفی است نمی شود؟ میشود دلایل مختلفی را برایش ذکر کرد.
ترجیح تخصصینویسی شاید مهمترین دلیل باشد. من فکر نمیکنم لازم باشد که هر نویسندهای سمت و سو و تلقی و تفسیر خاص خودش را در وبلاگش منتشر کند. به علاوه من حس میزنم کسانی در جامعه آنلاین ما هستند که سیاستزدهاند و دوست دارند دقایقی در یک دنیای دیگر قرار بگیرند و تمدد اعصاب کنند.
وبلاگ نیوز: بالاخره خیلی از کاربران دوست دارند نظر یک پزشک را نیز درباره مسائل روز بدانند. حداقل درباره مسائل حوزه کاری خودتان.
دوستی از من گلایه می کرد که چرا در مورد مسائل صنفی هم نمی نویسی؟ مثلا در مورد به سامان کردن وضعیت اورژانس های بیمارستانهای کشور. من به او گفتم دقیقا مشکل من دو چیز هست. یکی این که تصور کلی از وضعیت کل سیستم بهداشت و درمان ندارم. چون پزشک جوانی هستم که هیچ کار مدیریتی نکردم. اما مهم تر از آن خطوط قرمز برای من نامشخص است. یعنی نمی دانم در صورت انتقاد رادیکال از یک سیستم به عنوان کارمند رسمی همان سیستم، چه برخوردی را باید انتظار داشته باشم. این البته میتواند ناشی از محافظهکاری من باشد و آن دوست من حق داشته باشد که از من گله کند.
یک مسئله دیگر در زمینه طرح مسائل صنفی این است که من تصور نمی کنم که لازم باشد نوشتن در مورد این مسائل در وبلاگی صورت بگیرد که مخاطب عام دارد. مثلا موضوعات بیکاری پزشکان یا اخبار آزمونها. این ها مخاطب خاص خود را می طلبد.
وبلاگ نیوز: شما پارسال در آزمون رزیدنتی (دستیاری تخصص) شرکت کردید؟
بله شرکت کردم.
وبلاگ نیوز: همانطور که می دانید، به دلیل تقلب محرز این آزمون باطل اعلام شد و در آزمون مجدد نیز نتایج عجیبی را شاهد بودیم که اعتراض بسیاری از پزشکان داوطلب را برانگیخت. چرا حداقل در این زمینه، اعتراضی نکردید؟ حق شما و خیلی از همکارانتان تضییع شد!
خیلی ساده بگویم. ناامیدی از مثمر ثمر بودن این نوع اعتراض ها.
وبلاگ نیوز: ولی خیلی از همکاران شما انتظار داشتند به عنوان پرمخاطب ترین پزشک فضای مجازی یک واکنشی نشان بدهید؟
من فکر میکنم این اعتراض باید از طریق مجاری صنفی و نظام پزشکی دنبال شود و وبلاگ من جای مناسبی نیست. به علاوه طرح عمومی این مسئله را در اجتماع باعث بی اعتمادی مردم میدانم.
روزی که من برای بار دوم – یعنی سال قبل – برای شرکت در آزمون میرفتم، راننده آژانس به من گفت: “می خواید آزمون دستیاری شرکت کنین؟” گفتم:”آره!” راننده هم گفت: “این پزشکا هم که خدای تقلب هستن، اون از مطب و سیستم بانکداریشون!”
یعنی تلقی عمومی جامعه نسبت به مسائل صنفی خوب نیست. در همین وبلاگستان خودمان پستهایی داریم که نسبت به عملکرد حرفهای پزشکان معترض هستند. مثلا خودم همین الان مطلبی دارم که به زودی منتشرش می کنم. موضوع در مورد سوء تفاهم یکی از وبلاگنویس ها در مورد آنژیوگرافی و سی تی آنژیو بود که ایشان تصور می کردند پزشکان محترم قلب با طمع مالی سی تی آنژیو را به پدرشان پیشنهاد ندادند. در هر صورت یک موضوع واقعا فوق تخصصی است.
وبلاگ نیوز: با دوستان همیشه درباره وبلاگ های مورد علاقهمان صحبت می کنیم. مثلا یکی از دوستان می گفت «یک پزشک» وبلاگ مورد علاقه من است. شما چه وبلاگ هایی را می خوانید و مورد علاقه تان است؟
خیلی از وبلاگهای مورد علاقهام روی لینکهای دلیشس و یا اشتراکات گودری هام (گوگل ریدر) مشخص هستند. به طور کلی وبلاگهایی که تولیدکننده محتوا باشند را دوست دارم.
وبلاگ نیوز: یک فتحی مثلا؟
مثلا! ولی ایشون اخیرا کم کار شدند. فقط آیتی نیست البته. من شاید ده وبلاگ بخوانم که فقط روزانه می نویسند و شاید بازدیدهای شان به 100 بازدید در روز هم نرسد.
وبلاگ نیوز: مثال بزنید لطفا.
این دسته اخیر را به صورت خاص نمی خواهم مثال بزنم ولی چند وبلاگ روزانهنویس پزشکی هستند که خیلی خوب می نویسند.
وبلاگ نیوز: حالا وبلاگ مورد علاقه شما کدام است؟
اصلا نمی توانم یکی را بگویم. آخر از میان این همه وبلاگ که مشترک فیدشان هستم کدوم را بگویم؟
وبلاگ نیوز: حداقل وبلاگ خودتان را بگویید!
آره!
وبلاگ نیوز: محافظه کاری علیرضا مجیدی من را نابود کرده!
خودم را هم کشته!
وبلاگ نیوز: دکتر! با این روحیه محافظهکار چطور در بخش پراسترس اورژانس کار می کنید؟
اتفاقا به کار اورژانس هم میآید.
وبلاگ نیوز: گاهی در وضعیت اورژانسی پزشک باید ریسک کند! این طور نیست؟
نه! در خود پزشکی که ریسک جایی ندارد. منظورم این است که در کار تشخیص و درمان، چارچوب خاصی داریم که تخطی ازش جایی ندارد. ولی اورژانس اصلا پزشکی صرف نیست. تعامل با مردم و پرسنل اهمیت ویژهای دارد. پزشک اورژانس باید کاملا هوشیار و خونسرد باشد.
وبلاگ نیوز: حالا که بحث هوشیاری و خونسردی شد، یک سئوال خطرناک! اگر مادر باردار بدحالی را به اورژانس شما برسانند و شما بین زندگی مادر و بچه، یک انتخاب داشته باشید، انتخاب تان کدام است؟
این چیزی هست که من هیچ وقت با آن روبه رو نخواهم شد! اصولا مدت هاست که آقایان متخصص زنان و زایمان نمیشوند!
وبلاگ نیوز: فرض می کنیم پزشک کشیک خانم در بخش نباشد و مورد هم اورژانسی باشد! شانس نجات یافتن مادر و فرزند هم یکسان است.
روی یکی به صورت شانسی تمرکز میکنم ونمی گذارم هر دو از دست بروند! انتخاب هم شانسی و هم با سوگرایی همراه میشود. مثلا ممکن است نوزاد خیلی معصوم به نظر برسد و آدم معطوف به او بشود و یک ساعت بعد با روحیه بد تأسف مادر را بخورد. بستگی به شرایط دارد. گاهی میشود منطقی رفتار کرد.
وبلاگ نیوز: تا حالا درگیری فیزیکی با همراهان بیمار داشته اید؟
نه، اصلا.
وبلاگ نیوز: بیمارستان خصوصی کار می کنید؟
نه! اتفاقا در یک بیمارستان دولتی شلوغ مشغولم. روز اولی که به اورژانس آمدم، دوستان گفتند که باید مواظب این مسئله باشی. من گفتم که یا باید ورزش رزمی کار کنم یا روی دو تمرکز کنم! در نتیجه روی دویدن تمرکز کردم! اورژانس جایی هست که خواهی نخواهی و در شرایطی که ممکن است پزشک هیچ مشکلی نداشته باشد اما با او درگیر بشوند.
وبلاگ نیوز: از نظام پزشکی اسپری دفاع شخصی (CS) نگرفتید؟
نه نگرفتم!
وبلاگ نیوز: چرا ؟ 15 هزار تومان که قیمت بالایی نیست؟
راستش از اسپری می ترسم. میترسم تصادفی طرف خودم بزنم! البته من دل رحم تر از این حرف ها هستم! اسپری برای من خیلی خشن است.
انتهای پیام/.
قسمت دوم مصاحبه به زودی منتشر می شود.