مانیفستی برای آهسته وبلاگ نوشتن
دنیای دیجیتال روز به روز بزرگتر و سریعتر میشود و این توهم را به ما القا میکند که برای بهتر بودن باید سریعتر، پرکمیتتر، پرفرکانستر و روزآمدتر بنویسیم. این توهم اساسا نادرست است و به اضطراب و سطحی شدن میانجامد.
یک کلمه گاهی دریچهای میشود به یک دنیا. از یک وبلاگ به یک روزنامه و از یک کلیدواژه به چندین صفحهی دیگر رسیدم که یکی از آنها را که از هم شستهرفتهتر بود به عنوان نمونه انتخاب کردهام. ترجمه نسبتا آزاد است ولی اگر جایی مطلب به درستی منتقل نشده لطفا راهنمایی کنید.
صحبت از «وبلاگنویسی آهسته» یا «آهستهنویسی» (Slow Blogging) است. باز هم در ابنباره خواهم نوشت.
بیانیهی «وبلاگنویسی آهسته»
1. «وبلاگنویسیِ آهسته» یا «آهستهنویسی» انکار اضطرار و فوریت است. تاییدی است بر این نکته که مطالبی که ارزش خوانده شدن دارند با عجله نوشته نشدهاند و اصولا بیشتر ایدهها و افکار اگر با تامل و صرف زمان کافی پردازش شوند بهتر ارائه خواهند شد.
1. Slow Blogging is a rejection of immediacy. It is an affirmation that not all things worth reading are written quickly, and that many thoughts are best served after being fully baked and worded in an even temperament.
2. «آهسته نویسی» یعنی سخن گفتن به گونهای که مهم باشد. این که اجازه دهیم وقایع روزمره از کنار ما عبور کنند بدون این که لزوما پای آن ها کامنتی بگذاریم. «وبلاگنویسی آهسته»، تعمدا کُند و آرام است و تعجیل و شتاب را حتی برای موضوعات اضطراری تشویق نمیکند.
2. Slow Blogging is speaking like it matters, like the pixels that give your words form are precious and rare. It is a willingness to let current events pass without comment. It is deliberate in its pace, breaking its unhurried stride for nothing short of true emergency. And perhaps not even then, for slow is not the speed of most emergencies, and places where beloved, reassuring speed rules the day will serve us best at those times.
3. «آهسته نویسی» معکوس کردن روش مرسومی است که ایدهها و افکار اولیهی ما را از هم میپراکند؛ تکجملهها یا عبارتهایی که در واقع سرچشمهی ایدهها و افکار درخشان آیندهی ما هستند. «وبلاگنویسی آهسته» فرایندی است که به این جرقههای فکری آنی که در لحظه رخ میدهند اجازه میدهد دوباره به پستوهای ذهن ما بازگردند تا بخشی از تصویری بزرگتر گردند. آهستهنویسی به ما میگوید «بر روی بوم اثیری یا جاودانه چیزی ننویس مگر اینکه در گذر زمان تاثیری ماندگار بر شکل دادن افکار و ایدههایت داشته باشد».
3. Slow Blogging is a reversal of the disintegration into the one-liners and cutting turns of phrase that are often the early lives of our best ideas. Its a process in which flashes of thought shine and then fade to take their place in the background as part of something larger. Slow Blogging does not write thoughts onto the ethereal and eternal parchment before they provide an enduring worth in the shape of our ideas over time.
4. «وبلاگنویسی آهسته» تمایل به ساکت ماندن است در میانهی طغیانها و هیجانات روزمرهای که چیزی جز یک لحظهی گذرا از زمان را پر نمیکنند و بین ابتذال و شادی جنونآمیز در لابهلای سرفصلها سر در گماند. حرفی را که دوست داشتی هفتهی پیش بگویی، میتوانی ماه آینده بگویی یا حتی سال بعد. تنها فرقش این است که باهوشتر به نظر خواهی رسید.
4. Slow Blogging is a willingness to remain silent amid the daily outrages and ecstasies that fill nothing more than single moments in time, switching between banality, crushing heartbreak and end-of-the-world psychotic glee in the mere space between headlines. The thing you wished you said in the moment last week can be said next month, or next year, and you’ll only look all the smarter.
5. «وبلاگنویسی آهسته» پاسخی است به سیستم رتبه بندی سایتها (PageRٔank) یا پِیجرَنک و در واقع آن را رد و طرد میکند. پِیجرَنک، این غولِ زیبایِ زشت که پشت اتاقهای تو در توی گوگل پنهان شده است، تصمیم میگیرد نتایج جستجوی شما چه باشد. در شمار وبلاگنویسان قدیمی باش؛ مرتب و مداوم بنویس و گوگل به تو پاداش میدهد. تسلیم فرکانس نهانی گوگلی شو تا گوگل تو را بپرستد؛ تو همه جا پدیدار خواهی بود: در صفحهی نخستین نتایج جستجو. اما از آهنگ و فرکانس طبیعی و درونیات پیروی کن تا ببینی که کارهایت هرگز دیده نمیشوند. به پیجرنک و الطافش پشت کن تا نوشتههای تو در اعماق اقیانوس گمنام نتایج جستجوغرق شود. پیجرنک دشمن هولناکی است که اجازه نمیدهد مطابق ریتم و گام شخصیمان که برای حس کردن روزها و درک میراثشان به آن نیاز داریم حرکت کنیم.
5. Slow Blogging is a response to and a rejection of Pagerank. Pagerank, the ugly-beautiful monster that sits behind the many folded curtains of Google, deciding the question of authority and relevance to your searches. Blog early, blog often, and Google will reward you. Condition your creative self to the secret frequency, and find yourself adored by Google; you will appear where everybody looks – in the first few pages of results. Follow your own pace and find your works never found; refuse Pagerank its favours and your work is pulled as if by riptide into the deep waters of undifferentiated results. Its twisted idea of the common good has made Pagerank a terrifying enemy of the commons, setting a pace that forbids the reflection that is necessary to move past the day to day and into legacy.
6. «وبلاگنویسی آهسته» بازسازی دستگاهی است که بیانگرایی و احساس انسان را نمایندگی میکند، به جای اینکه اسیر قالب و هیجان برای سرعتگرایی شود. «وبلاگنویسی آهسته» توقف داوطلبانهی روشهای موفق وبلاگنویسی مرسوم است. تصدیق وجود لحظههایی است که برای رقابت کردن با کامپیوتر تند تایپ نمیکنیم، جایی که سرعت دسترسی به اطلاعات ذخیره شده، سرعت مصرف اطلاعات را به ما دیکته نمیکند؛ آنجا که آثار خوب و بد با هم خلق میشوند هر کدام با صرف زمان مقتضیشان.
6. Slow Blogging is the re-establishment of the machine as the agent of human expression, rather than its whip and container. It’s the voluntary halting of the light-speed hamster wheel dictated in rules of highly effective blogging. It is an imposition of asynchronous temporalities, where we do not type faster to keep up with the computer, where the speed of retrieval does not necessitate the same pace of consumption, where good and bad works are created in their own time.
انتهای پیام/.
بامدادی