«نقد»؛ هدیه دادن خطاها
خاستگاه نقد، اشتباهات انسانی است. انسان همواره در معرض اشتباه است و ممکن است در گفتار یا رفتار خود به خطا رود. نقد بازگویی این خطاهاست.
نقد به انسان کمک میکند تا خطاهایش را تصحیح کند و بر غنای گفتار یا رفتارش بیفزاید. نقد آنگاه که هدفش رفع عیوب دیگری باشدف هدیه است، هدیه اشتباهات.
نقد گفتوگویی دو طرفه یا چند طرفه است که موضوعش خطاهای انسانی است و از این رو برخوردی اجتماعی است. و مانند هر رفتار اجتماعی و گفتوگوئی در سایهی قوانین اخلاقی است. منتقِد در نقد خود باید اصول نقد و اخلاق نقد را رعایت کند و منتقَد نیز باید در پذیرش نقد یا رد آن جانب حقیقت را نگاه دارد.
نقد رفتار با نقد اندیشه تفاوت دارد. نقد رفتار نوعی امر به معروف و نهی از منکر است و باید تا جایی که ممکن است پنهان باشد و هویدا نشود. اما در نقد اندیشه نیاز به مخفیکاری نیست؛ زیرا آنچه نقد میشود اندیشه است نه فرد. در نقد اندیشه، باید اندیشه و فکر فارغ از شخصیت صاحب اندیشه بررسی شود.
اگر نقد بخواهد هدیه اشتباهات باشد و منتقِد به تعبیر روایات بهترین دوست، باید جوانب اخلاق را رعایت کند. در نقد هیچگاه نباید شخصیت منتقَد هتک شود و اگر نقد، اشکال به رفتار و شخصیت باشد باید پنهان باشد و اگر نقد، ایراد به فکر باشد نباید به شخصیت کاری داشته باشد و تنها باید به اندیشه بپردازد نه صاحب آن.
هدف نقد باید رفع عیوب دیگری باشد و اگر منتقد خواستار این هدف باشد باید به گونهای سخن گوید که منتقَد بپذیرد و در برابر آن موضع نگیرد. “فقولا له قولاً لیناً لعله یتذکر او یخشی” –طه، 44.
اما آنگاه که نقد از آرمان خود که یاری به اندیشه و رفتار دیگری است رویگرداند و بیش از آنچه خطاها را بازگو کند به هتک شخصیت بپردازد، در حقیقت نقد نیست، بلکه جنگ با آفریدهی دیگری است.
اندیشهها و نوشتهها و آثار انسانها آفریدههای آنان است، اگر برای یاریشان خطاهایشان گفته شود، هدیه است. اما اگر برای تخریبشان اشتباهات فریاد زده شود، ستیز با آفریدههاست.
آنچه نقد را از شیرینی هدیه اشتباهات به تلخی نبرد با آفریدهها مبدل میکند، عدم رعایت اخلاق است. به بیان دیگر مرز میان یک هدیه و دوستی با نبرد و دشمنی در نقد اخلاق است.
انتهای پیام/.
سید اکبر موسوی، وبلاگ نیوز