مگر فیس‌بوک جشنواره می‌گذارد و به کاربرانش شیرینی و تندیس می‌دهد؟

سایت “بلاگفا” را اکثر وبلاگ‌نویسان و مخاطبان وبلاگ‌ها می‌شناسند. بلاگفا عنوان سایت سرویس‌دهنده وبلاگ است که با صفحه‌های همیشه سفید و آبی‌اش چند سال است که در این زمینه فعالیت می‌کند و کاربران زیادی را جذب خود کرده است.

آقای شیرازی ما معمولا دو نوع طرز تفکر داریم: یکی دید حساب‌گرایانه و منطقی، و دیگری دید خیال‌پردازانه؛ طرز فکر شما بیشتر منطقی است یا خیال‌پردازانه؟

خودم که فکر می‌کنم بیشتر خیال‌پردازانه هستم.

نمی‌شود گفت که خیال‌پرداز و خلاق نیستید ولی بیشتر منطقی هستید این را از روش مدیریت‌تان روی بلاگفا راحت می‌شود تشخیص داد!

یک مدت راه‌اندازی بلاگفا بیشتر به خیال شبیه بود. وقتی من برای احداث این سایت خیال‌پردازی می‌کردم، در ذهنم بود این نبود که بلاگفای امروزی را داشته باشم! بعدها در شرایط مختلف به این نتیجه رسیدم که به عنوان سرویس‌دهنده از آن استفاده کنم. در عین حال تجربه کاری‌ای که قبلا داشتم باعث می‌شد که در بدو شروع حواسم به همه چیز باشد! این‌که ممکن است شکست بخورد یا ممکن است هزینه‌های زیادی داشته باشد.

نگاه جامعه، اطرافیان و… به مدیریت یک سایت به عنوان یک شغل چگونه است؟ یعنی چقدر جا افتاده؟ وقتی خودتان را مدیر یک سایت معرفی می‌کنید چه برخوردی با شما دارند؟

خیلی‌ها درک درستی از این کار ندارند و در واقع شاید ندانند که دقیقا این کار چیست. خیلی‌ها به عنوان مدیر یک شرکت به این شغل نگاه می‌کنند. برای کسانی هم که با این کار آشنایی دارند حداقل بعد از گذشت چند سال دیگر عادی شده.

سوالی که اکثر کاربران بلاگفا دارند این است که چرا سایت چه از لحاظ ظاهری و چه از لحاظ امکانات تغییر نمی‌کند.

یک زمانی است که شما با تعداد کاربر محدود فعالیت می‌کنید و قصد رقابت دارید و جذب کاربر. ممکن است بخواهید امکاناتی شبیه آپلود عکس را به کاربران ارایه دهید خب همین آپلود عکس تقریبا هر شش ماه یک بار احتیاج به یک سرور جدید دارد. در صورتی که کل بلاگفا در 7 سال گذشته 4 تا سرور داشته… خب این هزینه‌اش خیلی بیشتر از هزینه الان بلاگفا خواهد شد.

ممکن است افرادی این کار را کرده باشند ولی اولا تعداد کاربران بلاگفا را ندارند و دیگر این‌که باید دید در چند سال آینده چه اتفاقی می‌افتد و آیا می‌توان این هزینه‌ها را جبران کرد؟ اکثر سرویس‌دهنده‌هایی که ادعا می‌کنند امکانات را دارند تا محدوده‌ای حرکت می‌کنند و سپس متوقف می‌شوند.

در مورد تغییرات ظاهری نظر متفاوتی دارم. اما در مورد امکانات، من هر سال، 2 یا 3 امکان را در نظر می‌گیرم و اضافه می‌کنم، ممکن است جزیی باشد ولی حتما این کار را می‌کنم. البته خیلی از امکانات ضروری نیستند مثلا امکان پست در آینده. ممکن است از یک میلیون وبلاگ، 20 هزارتای آن تیمی باشند و یا شاید 1000 تا وبلاگ احتیاج به پست در آینده داشته باشند. به نظرم عجله‌ای هم نیست که همه امکانات را بگذاریم و بعد سایت تا 2 سال هیچ تغییری نکند.

در مورد تغییرات ظاهری چطور؟ مثلا صفحه اول سایت یا رنگ کامنت‌ها؟

برای صفحه اول سایت تا الان 15 مدل طراحی کردیم و بعد از مشورت با گرافیست‌ها و عده‌ای از کاربران به این نتیجه رسیدیم که نه! این طرحی نیست که متفاوت و منحصر‌به‌فرد باشد. بنابراین طرحی که کاملا آماده شده بود، کنسل شد. نکته دیگر این‌که خودم خیلی موافق تغییرات ظاهری سایت نیستم و فکر می‌کنم اگر صفحه اول سایت تغییر کند حس نو بودن را القا می‌کند و مدتی طول می‌کشد تا احساس خوبی را به مخاطب انتقال دهد.

در یکی از مصاحبه‌هایتان خواندم مخالف برگزار کردن جشنواره‌ها هستید، چرا؟

کار ما مجازی است و به نظرم اصلا لازم نیست مرتب بخواهیم تلاش کنیم که کاربران را از فضای مجازی خارج کرده و وارد فضای واقعی کنیم. مگر سایت‌هایی مثل فیس‌بوک و بلاگر هر سال جشنواره می‌گذارند و مردم را جذب می‌کنند؟

بعضی از آنها هم همایش برگزار می‌کند و حتی به کاربرانش جایزه هم می‌دهد!

بله فیس‌بوک ده‌ها سمینار راه انداخته ولی سمینار علمی! بحث علمی بوده و افراد تخصصی در آن صحبت کردند. کسی جشنواره‌ای راه نینداخته که کاربران بیایند و شیرینی بخورند و تندیس طلایی بگیرند! در ایران این مباحث حاشیه‌های زیادی دارد و من به هیچ عنوان آدم حاشیه‌ای نیستم. کنار هر برنامه جنبی که عده‌ای برگزار کردند حاشیه حتما هست دو تا نشریه می‌گویند خوب است دو تای دیگر بد می‌نویسند و…

شاید خود وبلاگ‌نویس‌ها دوست داشته باشند در بیرون از فضای مجازی یکدیگر را ملاقات کنند؟

آفرین! نکته جالبی بود! وبلاگ‌نویس‌ها اگر دوست دارند می‌توانند خودشان چنین کاری را انجام بدهند! خیلی‌ها می‌گویند که چرا گردهمایی برگزار نمی‌کنی تا دور هم جمع شویم؟ خب من سرویس‌دهنده چرا باید چنین کاری انجام بدهم؟ خودتان دور هم جمع شوید… من هم می‌آیم! ولی من برگزار‌کننده نخواهم بود!

چه چیزی باعث رضایت شما از کارتان می شود؟

من وقتی احساس خوشحالی واقعی را تجربه می‌کنم که کسی که وبلاگ‌نویسی را درک می‌کند بیاید و تشکر کند یا کاربری بگوید آقای شیرازی دست‌تان از بابت سرویس درد نکند. من به دنبال تشکر و تمجید نیستم و رضایت کاربرانم بیشتر از هر چیز دیگری مرا از لحاظ روحی ارضا می‌کند.

چند سال پیش تب وبلاگ‌نویسی در ایران بالا گرفته بود اما الان به نظر می‌رسد که کمتر شده. به نظر شما دلیلش چیست؟

دلایل زیادی دارد اما نباید انتظار داشت که مثلا یک دهه تب وبلاگ‌نویسی وجود داشته باشد. وبلاگ‌نویسی امروز مثل داشتن ای‌میل است. ای‌میل بسیار رایج است. اما دیگر تب داشتن ای‌میل وجود ندارد!

بله! وبلاگ از نظر ارتباطی خیلی خوب پیش می‌رفت اما سیستمهای دیگر به خاطر تبادل اطلاعات روزمره تا حدی نقش وبلاگ را کم‌رنگ کرده است.

دلیلش این است که ما از وبلاگ‌نویسی بیش از حد انتظار داشتیم. امروز با رایج شدن شبکه‌های اجتماعی بخشی از کارکردهایی که از وبلاگ‌نویسی انتظار می‌رفت به سمت این شبکه‌ها رفته است مثلا برای نوشتن مطلب و اظهارنظرهای کوتاه و ارتباط با دوستان شبکه‌های اجتماعی گزینه بهتری هستند اما اگر قرار باشد مطالبی جدی‌تر و مخاطب بیشتری مدنظر باشد، وبلاگ گزینه مناسب‌تری است.

شما یک جاهایی طرز فکرتان این است که من کاملا به کارم و نیازهای آن مسلطم و کاملا می‌دانم چه چیزی خوب و چه چیزی بد است و یک جاهایی هم به شدت متکی به نظر کاربرهایتان هستید. این خوب است ولی من را دچار تضاد می‌کند و گاهی نمی‌شود دقیق متوجه شد که بیشتر به کدام سمت متمایل هستید.

من به کارم از دیدگاه فنی نگاه می‌کنم و توی گود هستم. این من هستم که دارم هزینه‌ها را پرداخت می‌کنم و این من هستم که باید پیش‌بینی کنم که آیا بعدها هم می‌توانم تمام امکانات را پشتیبانی کنم؟ و تصمیم‌گیری و ارزیابی کنم و مسوولیت‌ها را به گردن بگیرم. اگر من بهترین‌ها را ارایه دهم ولی بعد 6 ماه خداحافظی کنم همه جور دیگری قضاوت می‌کنند.

اگر نظری خیلی درست و منطقی باشد اما من از پس انجام دادن و پشتیبانی کردنش برای مدت طولانی برنیایم مخالفت می‌کنم. از طرفی دیگران در بیرون گود هستند و دارند کارم را ارزیابی می‌کنند و من باید نظر آنها را هم جویا باشم و از بیرون هم خودم را ارزیابی کنم.

بله! شاید به دلیل همین دوراندیشی‌هایتان باشد که عده‌ای فکر می‌کنند شما شخصیت دیکتاتورگونه‌ای دارید!

(می‌خندد!) من در روز حدود 500 ایمیل دارم که خواندن و جواب دادن به تک‌تکشان کار ساده‌ای نیست. خیلی‌ها درخواست می‌کنند که کد کامنت‌ها را بردارید و وقتی برنمی‌دارم فکر می‌کنند که من فقط به نظر خودم اهمیت می‌دهم. در وبلاگم هم عنوان کردم که نمی‌شود کدها را برداشت! چرا که به محض برداشتن کدها هزاران کامنت تبلیغاتی وارد کامنت‌های بلاگفا می‌شوند. مثلا یک بار در یک روز ما 200 هزار کامنت تبلیغاتی داشتیم تا آن‌جایی که توانستم تحمل کردم ولی بعد به جایی رسیدم که گفتم بگذار عدد ساده‌ای بگذارم ولی دیدم که باز هم دارد سوءاستفاده می‌شود و مجبور شدیم که کامنت‌ها را پیچیده‌تر کنیم.

خب این کامنت‌ها کاربران مرا کلافه می‌کند. خود شما اگر در روز 10 تا کامنت تبلیغاتی داشته باشید به ذهنتان می‌رسد که وارد محیط خوبی نشده‌اید و این‌جا محیطی است که برای حریم خصوصی شما ارزش قایل نیستند. بعضی مواقع شرایط ایجاب می‌کند که کاری را انجام ندهم ولی به این معنی نیست که من به نظرات کاربرها اهمیت نمی‌دهم.

راستی! چرا مخالف گذاشتن آی‌پی کامنت‌ها هستید؟ خب من به عنوان نویسنده وبلاگ حق دارم آی‌پی کامنت‌هایی را که می‌گذارند، بدانم!

ببینید مثلا یک وقتی است که شما برای وبلاگی نظری می‌گذارید و بعد حالا به هر دلیلی این وبلاگ هک می‌شود و کسی می‌آید و آدرس شما را از روی کامنت‌تان شناسایی می‌کند. من نمی‌خواهم چنین اتفاقی بیفتد شاید دید من منفی‌گرایانه باشد و البته تا حالا چنین اتفاقی نیفتاده ولی ترجیح می‌دهم اطلاعات شخصی افراد پیش خودشان محفوظ باشد.

شعار کاری بلاگفا چیست؟

احترام به حریم خصوصی کاربران.

کاربران چه کار کنند که وبلاگشان هک نشود؟

در هیچ سایتی و هیچ ایمیلی غیر از بلاگفا پسورد وبلاگ را وارد نکنند این رایج‌ترین و ساده‌ترین روش برای هک وبلاگ است.

وبلاگ‌نویسی نسبت به شیوه‌های دیگر رسانه‌ای چه مزایایی دارد؟

فکر می‌کنم وبلاگ‌نویسی هنوز بهترین شیوه انتشار نظرات و مطالب است.

از نظر بلاگفا وبلاگ‌نویسان تا چه حد برای بیان دیدگاه‌های مختلف درباره مسایل گوناگون آزادی دارند و خط قرمز این آزادی بیان چیست؟

خط قرمز، قانون است! این خط قرمز حتی می‌تواند سلیقه و نظر مسوولان مرتبط هم باشد. اینها خط قرمزهایی است که تقریبا هر سایتی که در ایران فعالیت می‌کند باید آن را رعایت کند.

به طور کلی خودتان مخالف چه وبلاگ‌هایی هستید؟

اول وبلاگ‌های غیراخلاقی، و جدی روی این مورد کار کردم. بلاگفا شیوه‌ای دارد که با استفاده از هوش مصنوعی جلوی انتشار این مطالب را در وبلاگ‌های بلاگفا می‌گیرد و صرفا به خاطر کلمه نیست چون محتوا را تشخیص می‌دهد و همان لحظه اخطار می‌دهد که امکان ثبت چنین پستی را ندارد.

و بعد وبلاگ‌های تبلیغاتی و درآمدزایی! چون‌ پشت صحنه این‌گونه تبلیغات بوده‌ام و دیده‌ام که چگونه کلاه‌برداری می‌کنند.

به عنوان یک فرد باتجربه برای کسی که تازه می‌خواهد وبلاگ‌نویسی را شروع کند چه توصیه‌ای دارید؟

به نظرم قبل از هر چیز فرد باید بداند دقیقا از وبلاگ‌ و وبلاگ‌نویسی چه می‌خواهد مثلا دنبال پیدا کردن دوستان جدید است؟ دنبال معرفی حرفه و تخصص خود است یا… و بعد اینها را با کسی که آشنایی بیشتری با وبلاگ‌ و مفاهیم رایج در وب دارد در میان بگذارد.

برخی اوقات وبلاگ‌نویسی بهترین راه نیست. شاید اولین سوال من از کسی که می‌خواهد وبلاگ بنویسد این باشد که درباره چی می‌خواهد بنویسد جواب او می‌تواند نشان‌دهنده علایق، میزان وقتی که می‌خواهد صرف کند و مدت زمانی که وبلاگش فعال خواهد بود، باشد. اما اگر تصمیمش جدی است به او پیشنهاد می‌کنم بعضی از مطالب وبلاگش را برای خود و نیم دیگر را برای مخاطب اختصاص دهد به طوری که هم مخاطب وبلاگش از مطالب او استفاده کند و هم او انگیزه شخصی برای ادامه فعالیت داشته باشد.

به نظرتان یک وبلاگ خوب و استاندارد چه وبلاگی است؟

وبلاگی که خلوت باشد. مطالبش بلند نباشد و وقتی مخاطب آن را می‌خواند حتما چیزی دستگیرش بشود.

تا به حال شده از راه‌اندازی بلاگفا پشیمان بشوید؟

نه! من دیر عصبانی می‌شوم! خیلی وقت‌ها شده ناراحت شدم. یک وقت‌هایی فردی از آدمی که در وبلاگش در مورد او بد نوشته شده بود شکایت می‌کرد و پای من به عنوان سرویس‌دهنده وسط کشیده می‌شد. الان خیلی بهتر شده ولی قبلا مرتب اظهارنامه می‌آمد که برو قشم، کیش، تبریز (می‌خندد) و من باید تمام زندگی‌ام را می‌گذاشتم و به سفر می‌رفتم. شاید این مشکلات را هر کسی نتواند تحمل کند ولی اینها هم بخشی از هزینه‌هایی است که برای کارم می‌دهم.

فکر می‌کنید 10 سال دیگر بلاگفا چگونه خواهد بود؟

باید ببینیم دنیای وبلاگ‌نویسی چگونه خواهد شد. اگر تغییر کند ما هم تغییر خواهیم کرد.

کلمه موفقیت را چگونه تعبیر می‌کنید؟

به نظرم موفقیت یعنی رضایت شخصی از خودت و کارت.

ارزشمندترین چیزی که در زندگی به دست آوردید چه چیزی است؟

خانواده‌ام که قبل از تولد هم داشتمشان.

خانواده که باارزش است. منظور من چیزی است که در طول زندگی آن را به دست آوردید. می‌تواند یک خصوصیت رفتاری باشد. می‌تواند همین بلاگفا باشد یا مجموعه‌ای از احساسات خوب روزانه.

یکی از چیزهایی که برایم ارزش دارد تلاشی است که برای رسیدن به آرامش رفتاری انجام دادم. شاید موارد بسیار کمی پیش می‌آید که عصبانی باشم. در این چند سال اخیر به خاطر ندارم که به خاطر مسایل آزاردهنده‌ صدایم را بلند کرده باشم.

چطور به این آرامش رسیدید؟

می‌توان گفت این نیز مانند هر مساله دیگری راه‌حل‌هایی دارد که البته برای هر فردی می‌تواند متفاوت باشد. شاید بزرگ‌ترین کمک این باشد که سعی کنید هر چیزی آزارتان ندهد و در واقع حساسیت را نسبت به مسایل آزاردهنده کمتر کنید یا این‌که به جای غصه خوردن همیشه به راه‌حل‌ها فکر کنید.

چه صحبتی با کاربرانتان دارید؟

نباید در وبلاگ‌نویسی جوگیر شد و به خاطر این‌که عده‌ای موافق چیزی هستند خودمان هم موافق باشیم، و دیگر این‌که زود در مورد چیزی قضاوت و پیش‌داوری نکنیم.

انتهای پیام/.

فاطمه جویکار، هفته نامه موفقیت

  • امید

    با سلام
    مسابقه نه! ولی یادمه سال1387 نظرسنجی انتخاب برترین وبلاگهای فارسی در بلاگفا صورت گرفت ؛ که بسیار حرکت خوبی .
    بدون اففتاحیه و اختتامیه که مورد نظر آقای شیرازی است.
    من تونستم با یکی از همین برترین ها تو بخش برترین وبلاگها در زمینه طراحی قالب و خدمات جانبی وبلاگ نویسی تماس بگیرم و یک قالب خوب سفارش بدم!
    این حرکت خوبی بود.
    با تشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

جایزه همراه اول