قطعی اینترنت و بازی با احساسات و استعداد جوانان

مدتی است به هر بهانه ای و بدون هر گونه توضیحی، اینترنت و به ویژه سایت هایی که جنبه اطلاع رسانی دارند، دچار تعطیلی و کندی شده و اعصاب یک مشت جوان محصل و دانشجو و پژوهشگر را که روزانه با این قبیل وسائل به نقل و انتقال اطلاعات و جستجوی در سایت ها می پردازند را خرد و خمیر می کنند.

این جدای از آن است که بسیاری از سایت ها که ضمن داشتن حجم بالایی از اطلاعات، به دلیل استفاده دوگانه از آن، مسدود شده و حتی دانشجویان و پژوهشگران ما از داشتن یک دهخدا آن هم به صورت آنلاین محروم هستند. در عوض به خواندن سایت هایی هدایت می شوند که در همان لحظه اول مواجه با آنها، از شدت ناراحتی صفحه را می بندند و آهی می کشند و از پای رایانه بر می خیزند.

این قبیل اقدامات که به تدریج در حال تبدیل شدن به یک رویه و عادت شده و در ضمن هیچ کس خود را موظف به توضیح در باره چرایی آن نمی داند، تأثیر بسیار بدی در میان جوانان خواهد گذاشت.

یک جوان دانش پژوه که علاقه مند است اطلاعاتی در باره موضوع مورد نیاز خود به دست آورد، مقالات خود را به این استاد و آن دانشگاه بفرستد، با دوست خود مشورت کند و … هرچه به سراغ ایمیل می رود آن را تعطیل دیده و به دنبال هر منبعی می گردد با مشکل مواجه می شود، در برابر این رویه چه خواهد کرد؟

ممکن است نسل میان سال نیاز به این کارها نداشته باشد، یا بسیاری از جوانان شاغل در بازار کار عادی شبانه روز سراغ کامپیوتر نروند، اما تعداد قابل ملاحظه ای از نسلی که به لطف این انقلاب در دانشگاه های مختلف دولتی و ملی دانشجو شده اند شب و روز نیازمند این ابزار و چشم به راه آن هستند که دریچه ای باز شده و دانشی به دست آورند.

این در حالی است که هیچ جایگزینی که بتواند نیم درصد از کار مورد نیازشان را انجام دهد وجود ندارد.

به نظر شما، عکس العمل این جوانان در برابر این رفتار چیست؟

آیا به مجموعه تصمیم گیر در این کشور خوشبین خواهند ماند و شعارهای آنان را در توسعه علم و جایگاه و رتبه علمی کشور خواهند پذیرفت؟ مگر قرار است علم از چه طریقی انتقال یابد؟ آیا باید به عصر حجر برگشت؟

وقتی این جوانان خود را با کشورهای پیشرفته و توسعه یافته مقایسه می کنند، چه احساسی در وجودشان در مقایسه میان خود و دیگران ایجاد خواهد شد؟

وقتی از کار و زندگی عادی شان که همین سرچ های رایانه ای و جستجو در یافته های علمی جدید و پیشرفت باز بمانند، جز افسردگی و ناراحتی و نگرانی چه چیزی در جان و روانشان پدید خواهد آمد؟

ممکن است کسانی تصور می کنند واکنش به رفتارها چندان مهم نخواهد بود، اما بدانند برای نسلی نخبه و فرهیخته که در میان ایرانیان فراوان هستند، کمترین تصمیم برای این قبیل رفتارها این است که ای کاش در جای دیگر و در کشور پیشرفته ای بودیم که حداقل به یک اینترنت دسترسی داشتیم و این قدر برای یک جستجوی ساده تحقیر نمی شدیم.

وزارت علوم و ارشاد و قوه قضائیه و مخابرات و دیگر کسانی که دست اندر کار این قبیل اقدامات هستند، یک هزینه مختصری هم برای ارزیابی واکنش جوانان به این قبیل کارها داشته باشند و نتایج آن را در اختیار مقامات بالاتر بگذارند و این قدر این نسل را با کارهای عجیب و غریب خود دچار شگفتی و سردرگمی و در نهایت گریز از مرکز نکنند.

لااقل اگر توجیهی، طرحی، جایگزینی دارند، یا آن که وضعیت گشایش در اینترنت را فاجعه ای برای ملت می دانند، حرفشان را بزنند، بحث کنند و روشن کنند که برای پیشرفت چه باید کرد، از چه طریقی باید رفت و کدام در را باید گشود.

انتهای پیام/.

حجت‌الاسلام و المسلمین رسول جعفریان؛ خبرآنلاین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

جایزه همراه اول