جای «آوینی» را در شورای عالی فضای مجازی پُر کنید

برخی اینگونه تخمین زدند که “اکنون در شرایط شعب ابیطالب هستیم”. تخمینی که شاید نشان از تباه شدن قدرت تحلیل شان بود، و یا از مطالعات وارونه نسبت به مسایل.

اما رهبرانقلاب این اشتباه در تحلیل را تصحیح نمود و گفت: اکنون در شرایط “بدر و خیبریم” و نه در شرایط “شعب ابیطالب”.

آگاهان از این بیانِ پرچمدار نهضت رسول الله(ص)، سِرّ بزرگ و پر دردی یافتند. این‌که اکنون دیگر فریاد او “این العمار؟” نیست، بلکه فریاد جانسوز او اینک، “این الحیدر الکرّار؟” است.

تا که رو کند به‌سان جد گرامی‌اش به‌سوی امت اسلام و ندا دهد که “قد ارسلت الیکم کرّار بلا فرّار…”.

زیرا فقط یک روی سکه “شرایط بدر و خیبر” اقتدار و شر بزرگی است که از سر نظام گذشته است و روی دیگر آن سکه، دست هایی است که برای تاریخ رو شد و در آینده نه چندان دور، با انشعاب، امت اسلام را به کژ راهه کشاند.

در این روزها و در پسِ روزهایی که در نبرد در درگاه سایت ها و وبلاگ ها و شبکه های مجازی و …، که غیر از سربازان جنگ نرم و بسیجی های آن‌لاین و خط‌شکن‌های هزاران بار تاثیرگذارتر و پر نفوذتر از فیلترشکن های بی خاصیت، هیچ کس دیگری در مصاف جنگ نرم با دشمنان درنیامد و قصه اش در تاریخ اینگونه نوشته شد که “یکی” بود و آن “یکی” رهبر انقلاب بود و دیگر بسیجی ها و افسران جنگ نرم که همه یک تنه با یک دنیای متحد کفر در مصاف بودند برای حفظ اسلام در دنیای مجازی با ابزار ساخته و پرداخته دشمنان، جنگیدند و همان ها را به زانو در آوردند… .

رهبر انقلاب دستور تشكيل شورای عالی فضای مجازی را به رئیس جمهوری صادر کرد و اعضای حقوقی و حقيقی اين شورا را تعيين نمود، تا دیگران نیز به این میدان دعوت شوند.

از همین رو، غیر از اعضای حقوقی شورا –که حضور سران سه قوه و رئیس صدا و سیما و مسئولان نظامی و امنیتی نشان اهمیت آن دارد– افراد دیگری نیز به عنوان اعضای حقیقی در حلقه شورای عالی قرار گرفتند تا به عنوان بدنه مشورتی در حوزه تصمیم سازی شورای عالی کمک کنند و برای فرایند بهره وری مردم از حوزه فضای مجازی، استراتژی و برنامه و هدف ترسیم کنند.

آنچه ذهن من را به شدت مشغول خود کرده است جای خالی نام “سید مرتضی آوینی” در میان اعضای حقیقی شورا است.

او که نامش البته از ابتدا در بسیاری از شوراها و جلسات عالی رتبه نیز دیده نمی شد و دلیل آن هم این بود که “سید مرتضی” اهل رفتن و بازنایستادن بود تا نشستن.

دلش مرعوب غرب نبود، زیرا دلش به انقلاب و امام قرص بود و آنانی که مرعوب غرب بودند را خوب می شناخت و چهره هاشان را از پس لباس های فریبنده شان نمایان می کرد.

“سید مرتضی” البته اگر دستور آقا بود در این شورا حاضر می شد و با همان اورکت بسیجی اش در جلسه می نشست و برای سایر اعضاء، چگونگی بومی سازی فرهنگی و نحوه صيانت از آسيب‌های ناشی از سیطره جهانی غرب در فضای اینترنت را در جهت بهره‌گيری حداكثری از فرصت‌های موجود، ترسیم می کرد.

او شاید یک نسخه از مقاله انفجار اطلاعات خود را به دبیرخانه شورا می داد تا خواندن آن را برای سایر اعضا توصیه شود.

و نیز با نگاه دقیق و اعتقاد محکم‌اش به اصحاب آخر الزمانی پیامبر(ص) در سایت ها، وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی، روایت فتح دیگری از نبرد سایبری فتنه 88 می ساخت و به دیگران اثبات می کرد که “غرب ذاتی پارادوكسيكال دارد و اين پارادوكس‌های پايانه‌ای، سرنوشت محتومی هستند كه تمدن امروز به سوی آن راه می‌سپرده است.”

او می داند که “انفجار اطلاعات از همين ترمينال‌هايی است كه تناقض نهفته در باطن تمدن امروز را آشكار خواهد كرد. وقتی حصارهای اطلاعاتی فرو بريزد مردم جهان خواهند ديد كه اين دژ ظاهراً مستحكم بنيان‌هايی بسيار پوسيده دارد كه به تلنگری فرو خواهد ريخت. قدرت غرب، قدرتی بنيان گرفته بر جهل است و آگاهی‌های جمعی كه انقلاب زا هستند به يك‌باره روی می‌آورند.”

از این رو به اعتقاد سید مرتضی دنباله روی از غرب ما را به درون همان چاله هایی می اندازد که غرب برای خود کنده است و این را چاره ای نیست غیر از شناخت دقیق و ولایت پیداکردن بر تکنیک و تکنولوژی و سپس ترسیم مبانی با استمداد از منابع دینی و بومی و… .

اما سید مرتضی در سفر آخرش به فکه، فقط تن خاکی را برای ما فرستاد تا در قطعه شهدا برایش مثل شهدای دیگر، مزاری بسازیم و اسمش را روی آن بنویسیم تا باور کنیم که پر کشیده است.

اما به هر صورت، از اعضای شورای عالی این انتظار می رود که جای خالی “شهید سیدمرتضی آوینی” را در میانشان خالی نگذارند و با اعتقاد به اهمیت شورایی که رهبرانقلاب ضرورت جدی آن را ابلاغ کرده است، در شکل گیری مركز ملّی فضای مجازی به عنوان قرارگاهِ ترسیم مبانی بهره مندی مردم از فضای مجازی كشور، اهتمام ورزند و با اشراف كامل و بروز نسبت به فضای مجازی در سطح داخلی و جهانی از حيث سخت‌افزاری و نرم‌افزاری با مساله فناوری اطلاعات مواجهه ای فعال و خردمندانه داشته باشند تا این شورا به سرنوشت برخی شوراهای عالی کشور دچار نشود.

باید به یاد داشته باشیم که از ویژگی های روی دیگر سکه در “شرایط بدر و خیبر” این است که اگر در میان خواص، نسبت به بحران های عبور کرده از سر نظام اسلامی، آگاهی های لازم شکل نگیرد، امت اسلامی دچار لطمات و خصارت های جبران ناپذیر خواهد شد، چنان که شد!

انتهای پیام/.

مصطفی آجرلو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

جایزه همراه اول