استفاده سیاستمداران از شبکههای اجتماعی مجازی
اینترنت یکی از مهمترین ابزارهایی است که با توسل به ساز و کار فرهنگی، سیاسی و یا اجتماعی میتواند در حیات جمعی یک جامعه یا مجموعهای از جوامع تاثیر گذار باشد. استفاده از این رسانه در سالهای اخیر با توجه به پیشرفت تکنولوژی ارتباطاتی و شبکههای اجتماعی دارای اهمیت بسیاری است. در یک نظام اجتماعی، شبکه ارتباطات جمعی هم شاخص و هم عامل تغییر است. اینترنت نیز به مثابه یک نظام اجتماعی عمومی دارای شبکههای اجتماعی پیوندی است که پیامدهای بسیاری در عرصههای مختلف زندگی جمعی به خصوص در حوزه سیاست داشته است.
اینترنت در تمام حوزههای خود تاثیر زیادی بر رفتارها و نگرشهای افراد داشته است و کنشهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی افراد در معرض تحولات این رسانه نوین نوپدید یعنی اینترنت قرار گرفته است. به همین دلیل، حوزه سیاست و کنش سیاسی افراد یکی از عرصههای جذاب در فضای مجازی و به ویژه شبکههای مجازی محسوب میشود. بسیاری از فعالان سیاسی، فضای مجازی را عرصهای برای فعالیتهای سیاسی خود قلمداد میکنند. این فرایند در بازههای زمانی مهم همچون در آستانه انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، اتفاقات مهم بین المللی، جنگ و … بیشتر بروز مییابد.
دسترسی به اینترنت، تحقق دهکده جهانی مک لوهان را به گونه گستردهای امکانپذیر ساخت و به دلیل سهولت دسترسی، جذابیت و تاثیرگذاری بالا، این رسانه نوین جمعی به سرعت جایگاهی عمیق در تعاملات انسانی یافت.
در جوامع دموکراتیک، فضای مجازی اغلب به مثابه فضای جدید اطلاعرسانی و تحقیقاتی قلمداد میشود که در جهت تکمیل فضاهای واقعی موجود عمل میکند
به دیگر سخن آنکه اینترنت با افزایش آگاهی سیاسی و اشاعه نگرشهای مدنی و دموکراتیک، قابلیت آن را دارد که افراد و گروههای در حاشیه مانده سیاسی را در فعالیتهای سیاسی درگیر و فعال کند. این فضای مجازی میتواند با ایجاد حس امنیت و آزادی بیشتر علاوه بر جلب مشارکت افزونتر ارتباطی، بر صراحت پیامها (در حیطه وسیعی از انواع تبادلات اطلاعات و گفتگو) نیز بیافزاید.
برخی جامعهشناسان معتقدند که اینترنت و فضای سایبر به کاهش روابط اجتماعی فرد و در نتیجه از دست دادن شبکههای اجتماعی در دنیای واقعی منجر میشود و آنان را از روندهای سیاسی سنتی که برای پیشرفت و دوام جامعه دموکراتیک مورد نیاز است، تا حد زیادی جدا کردهاند، در مقابل، برخی دیگر نیز به افزایش تعاملات و شکلگیری روابط جدید و افزایش آگاهی سیاسی در فضای مجازی اشاره کردهاند.
در واقع باید اشاره کرد که با ظهور اینترنت، گروههای مختلف سیاسی به ویژه گروههای حاشیهای مجال تولید محتوا در فضایی عمومی را یافتند و از این عرصه برای بیان خود و طرد دیگری بهره بسیار جستند.
در یک پزوهش که در سال 2010 انجام گرفت، وبلاگ اوباما مورد تحلیل قرار گرفت. ماسون (Wayne Mason) در این مطالعه به تحلیل محتوای کیفی 1421 پست از وبلاگ دفتر باراک اوباما در بازه زمانی سپتامبر تا نوامبر سال 2008 با هدف مطالعه تاثیرات وبلاگنویسی سیاسی پرداخته است. وی هدف از این مطالعه را شناخت الگوی هویتی در اجتماعات آنلاین و فهم بهتر استراتژی استفاده شده در وبلاگ دفتر باراک اوباما برای دستیابی به آن بیان کرده است.
در سالهای اخیر و با اهمیت یافتن فضای مجازی در نتایج و پیشبینی انتخابات، علاوه بر کاربران عادی اینترنت، سیاستمداران نیز به استفاده و فعالیت در فضای مجازی راغب شدهاند و در تلاش هستند از ظرفیتهای بالقوه آن برای تبلیغات و جلب افکار عمومی در کوتاهترین زمان بهره ببرند.
بسیاری از این افراد بعد از پی بردن به کارکردهای اینترنت و شبکههای مجازی، به عضویت در شبکههای مجازی و فعالیت مستمر در این حوزه پرداختند. از این طریق، آنان قشر جوان و تحصیلکرده را به راحتی در معرض دیدگاهها و برنامههای خود میگذاشتند و به تبع بازخوردهای برنامههای خود را بسیار سریعتر از فضای واقعی درمی یابند. از افراد مهمی که به عضویت در شبکه های مجازی پرداختهاند میتوان به کسانی مانند باراک اوباما، هوگو چاورز، دمیتری مدودف و ولادیمیر پوتین اشاره کرد.
به گفته خبرآنلاین، دو سوم از رهبران سیاسی 193 کشور عضو سازمان ملل در توییتر حاضرند اما از این تعداد فقط 30 نفر خودشان توییت میکنند و مابقی آن ها برای توییت کردن از افراد دیگری کمک میگیرند.
چرا با در دست داشتن قدرت سیاسی، باز این افراد به شبکههای مجازی و نشر برنامهها و گفتههای خود میپردازند؟ آیا بالا بودن تعداد دوستان در این شبکههای مجازی، دالی بر محبوبیت و مشروعیت قدرت سیاسی آن ها در بین مردم جامعه شان است؟ ارتباطات آن ها با دوستانشان در این فضا به منزله تعامل دو طرفه بین آن هاست یا فقط به بیان عقاید خود میپردازند و نوشتههای کسی را دنبال نمیکنند؟
سودابه قیصری؛ وبلاگنیوز
انتهای پیام/.