موانع شبکههاي اجتماعي
ابزارهاي ارتباطي در هر دوراني، ارتباط انسانها را تسهيل ميکنند و بر همين اساس، «ابزار» ناميده ميشوند. مثلا در حوزه رشته تخصصي نگارنده که «فيزيک» است، قبل از کشف امواج الکترومغناطيس، تصور اين بود که هيچ صدايي بيش از سرعت صوت منتشر نميشود. با اينکه پس از آن، مرحوم «هرتز» کاشف اين امواج از آن بهعنوان «تفنن» نام برد اما امروز، حتي دو همسايه هم با اين امواج که ابتدا بهسوي ماهواره ميرود و سپس به فرد ديگر ميرسد با يکديگر تماس برقرار ميکنند. ممکن است اگر انسانهاي تنگنظر، همان سالها هم حضور داشتند ميگفتند نکند ارتباطات، سبب وقايع ناصواب شود؟ وقتي بتوان صداي ديگري را از طريق خطوط تلفن شنيد يا درون خانهاي را با دوربين ديد، نکند مفسده هم در پي آن بيايد؟ اما کاروان بشريت متوقف نشد و مسير روبهجلو را ادامه داد.
ديدگاههاي سختگيرانه، نه جلو راديو را سد کرد، نه تلويزيون را متوقف کرد و نه توانست مانع گسترش ويديو و ابزارهاي گسترده ديگر شود. امروز دانشجوي من ميتواند در جيب بغل خود يک کتابخانه را روي يک فلش حمل کند. زماني که من دانشجو دکتري بودم، براي يک مقاله تحقيقاتي بايد هفتهها صبر ميکردم اما امروز در کسري از ثانيه، اين مقالات دريافت ميشود. پس ترديدي نيست که ارتباطات هم جنبههاي مثبت دارد هم منفي. از اتومبيل ميتوان استفاده مثبت داشت و ميتوان موادمخدر حمل کرد. با هر ابزار پيشرفتهاي ميتوان کار خلاف کرد و ميتوان جلوي آن هم گرفت. در دهه 60 هزينه بسيار بالايي براي مبارزه با ويديو پرداخت شد. هر روز صفحات حوادث، عکسهايي از قاچاقچيان ويديو که بازداشت شدهاند، منتشر ميکردند. نسل امروز اصلا به ويديو نگاه هم نميکند اما در دهه 60، بابت دستگاهي که ميتوان فيلم قرائت قرآن هم ديد آنچنان همه ارکان کشور و نيروهاي انتظامي و حتي نيروهاي ارزشي که درگير دفاعمقدس هم بودند درگير شده بودند که تصور آن براي جوان امروز ممکن نيست.
با «بيت نت»، تنها امکان ارسال پستالکترونيک آن هم براي اقشار خاص که به آن دسترسي داشتند، مقدور بود و اگر آن افراد ميتوانستند امروز را ببينند حتما مانع ورود اينترنت به ايران ميشدند. متاسفانه اين استعداد در کشور ما وجود دارد که هميشه ابتدا به ناسالمترين مسير استفاده از ابزار، فکر ميشود که گاهي زمينه تشويق افراد براي رفتن به سراغ همان راههاي کج را فراهم ميکند. اينکه ميتوان در موتورهاي جستوجو، هر کلمهاي را وارد کرد و دنيايي اطلاعات پيرامون آن بهدست آورد ممکن است افرادي را هم بهسمت استفاده ناصحيح از آن سوق دهد اما به نظر ميرسد اين بيشتر کجتابي ذهن ماست. تجربه در ايران نشان ميدهد هنگام ورود يک پديده نو – بهسبب وجود محدوديتهاي گذشته- ممکن است استفادههاي ناصحيح از آن، پيشي بگيرد اما اين مدتي کوتاه است و تمام ميشود، کما اينکه زماني به نوار کاست، « نوار خلاف» گفته ميشد!
همه اين ابزارهاي ارتباطي دوره «شک و ترديد» داشتهاند. واقعا وقت آن رسيده که مدیران کشور، نگاه خود را تغيير دهند. امروز در مورد فيسبوک نيز، چنين نگاهي وجود دارد غافل از آنکه «شبکههاي اجتماعي» داراي کارکردهاي مثبت غيرقابلانکار است. ممکن است ارتباطاتي هم برقرار شود که بر اساس قانون و عرف هر کشور، نيازمند ممانعت از آن باشد اما پيش از آن، بايد ضوابط اخلاقي و نفوذ معنوي به شکلي گسترده شود که اين اتفاقات به حداقل ممکن برسد.
البته بايد قوانين بازدارنده مناسب هم تدوين شود تا معدود استفادههاي ناصحيح، مديريت شود اما همه نبايد به يک چوب رانده شوند و «اطلاق عام» براي نفي آن درست نيست. همه بايد قبول کنند فضا تغيير کرده و حساسيتهاي امنيتي گذشته، از بين رفته است. حکومتها براي حفظ امنيت خود روشهاي موثر ديگري را به کار ميگيرند. درباره ابزار شبکههاي اجتماعي هم ميتوان حساسيتهاي افراطي و غيرمنطقي را کنار گذاشت. تجربه نشان داده که پس از اين اتفاق، خود دولتها بهترين بهرهبردار اين ابزارها هستند و نمونه آن امروز، در صفحات فيسبوک و توييتر اعضاي دولت مشاهده ميشود.
احمد شیرزاد، روزنامه شرق
انتهای پیام /.
توضیح: این یک یادداشت و منعکس کننده نظر شخصی نویسنده است. در صورتی که نظری غیر از این دارید، از این طریق حرفهای خود را برای ما ارسال کنید.
شما با اين اوباش ارتباط داريد؟!!!!!!!!!!!
نمي دونستم