در فیس بوک های وطنی چه خبر است؟

به گزارش«وبلاگ نیوز» به نقل از قدس، به اعتراف بسیاری از کارشناسان، این شبکه ها امروزه سکاندار و نقش آفرین اصلی در اینترنت هستند. جاذبه عضویت، حضور و فعالیت در شبکه های اجتماعی مجازی و همچنین قدرت و توانایی این ابزار نوین ارتباطی در اثرگذاری بر تحولات اجتماعی، سیاسی و هدایت آنها، آن قدر هست که شمار زیاد این شبکه ها و به اصطلاح زیاد شدن دست هم، سبب کسادی دکان هیچ کدام از سایتهای اینچنینی نمی شود. شاید به همین دلیل است که با فاصله اندکی از جهانگیر شدن تب فیس بوک و سایر نمونه های خارجی، شبکه های اجتماعی ایرانی هم شروع به رشد و نمو کردند و هرروزه شاهدیم شبکه ای جدید متولد شده و به جمع سایر رقبا می پیوندد.

همین اول کار بگویم که…
…که این گزارش و گزارشگرش قصد کوبیدن بر طبل دشمنی با فناوری و فضای مجازی را ندارند.اگر آنچه در سطر های بالاتر در باره جذابیت و البته آثار و کارکردهای شبکه های اجتماعی گفته شد و تمام آنچه را خودتان در این باره می دانید و هر روز از رسانه های مختلف می بینید و می شنوید،کنار هم بگذارید، دیگر نیازی نیست از آثار مثبت و کارکرد های مفید چنین شبکه هایی، پرگویی و دوباره گویی کنیم. به عبارتی مسأله«بودن یا نبودن» نیست. حرف از انحراف در کارکرد و کاربرد یک «رسانه» یا «ابزار» است. انحرافی که عاملش معمولاً خود کاربران و مدیران و نظارت کنندگان بر این شبکه ها هستند.

اصلاً چرا شبکه های اجتماعی پر طرفدارند؟
افزون بر همه جذابیتهایی که باید ریشه آن را در سلیقه و نیازهای مخاطبان جست و جو کرد، باید گفت جایی که می توان در آن، حرفهای نگفتنی را گفت، آدمهای ندیدنی را ملاقات کرد، خط قرمزهای دست و پاگیر را پشت سرگذاشت، تشکل های دلخواه را راه انداخت وهمه را به نقد کشید، نوع ارتباط با دیگران را انتخاب کرد و…. قطعاً برای خیل مشتاقان جوان و نوجوان که دنبال تجربه های نو هستند باید جذاب باشد. فضایی که شبکه های اجتماعی در اختیار مخاطبان و اعضای خود می گذارند به آنها امکان دوست یابی، تشکیل گروه های خاص، روابط پیچیده تر و نزدیک تر، انتقال تجربیات و دانسته ها و به اشتراک گذاری هر آنچه به آن احساس نیاز پیدا می کنند را می دهد. آیا چنین فضا و امکاناتی نباید جذاب باشد؟

البته همه ماجرا این نیست!
برخی شبکه های اجتماعی ایرانی همچون : هم میهن، کلوب، فیس نما، فارس توئیتر، فیسکوب و… از حدود ۱۰ سال پیش به طور محدود آغاز به کار کردند و امروزه به فعالیتهای خود وسعت داده اند.

هدف این شبکه ها در بدو پیدایش این بود(و احتمالاً هنوز هم هست) که در فضایی به دور از مشکلات و تنشهای اخلاقی که در نمونه های خارجی مشاهده می شود، محیطی سالم را برای فعالیت کاربران ایرانی فراهم کنند. وقتی شما به این سایتها سر می زنید و قوانین ظاهراً سفت و محکم برای عضویت و فعالیت وهمچنین انواع انجمنها و تالارهای متفاوت آن را مشاهده می کنید، بیشتر به لزوم وجود چنین سایتهایی اعتقاد پیدا می کنید و امیدوار می شوید که بتوان از فضایی سالم برای فعالیتهای فرهنگی ،سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، هنری و…استفاده کرد.اما آیا همه ماجرا همین است که کاربران در بدو ورود در ویترینی شیک و سالم مشاهده می کنند؟ بقیه گزارش را بخوانید…

من و شبکه های اجتماعی (ماجرا از کجا شروع شد؟)
من هم عضو شبکه های اجتماعی هستم. در برخی از این شبکه ها از۵ یا ۶ سال پیش، جسته و گریخته فعالیت می کنم. گاه و بیگاه مطالبی را که از من در روزنامه چاپ می شود دراین سایتها منتشر می کنم و با وجود فعالیت کم، بسیاری از اعضا، من و حرفه ام را می شناسند. بارها نیز مدیران بخشهای مختلف خواهان حضور بیشتر و فعالیت جدی ترم شده اند که گرفتاری های شغلی و زندگی اجازه آن را نداده است.

بدیهی است من هم مانند همه کاربران، تا دو سه سال پیش، بسیار مدافع وجود چنین سایتهایی بودم و علاقه مند به حضور در آنها. اما پیام خصوصی یا همان به اصطلاح «پی ام» یکی از کاربران قدیمی ،اولین چراغ را توی ذهنم روشن کرد. محتوای پیام این بود: «شما که روزنامه نگار هستی و اینجا هم مطلب می نویسی، هیچ میدونی پشت پرده اینجا چه خبره؟

شما اینجا کم سر میزنی و خبر نداری واقعیت آدمهای سایت چطوری هست …مدیری که شما در حرفهایت از ایشون حمایت می کنی، می دونی مشغول چه جور کارهایی است؟ این آقا یک مخ زن تمام عیاره، مخ دختر خانمها رو میزنه و بعد سوءاستفاده از اطمینان و صداقتشون، اونارو ول می کنه به حال خودشون….»!

واقعیتش این است که «پی ام» کاربر مذکور را ابتدای کار حاصل اختلاف نظر و روابط خصوصی یا شکست عشقی تلقی کردم. خب در فضاهایی اینچنینی همه جور افرادی پیدا می شوند و می توانند با ایجاد روابط خاص در بیرون از محیط سایت، برای خودشان و دیگران مشکل ساز شوند. این را به کاربرمذکور هم گفتم و اضافه کردم :« شما سعی کن سالم فعالیت کنی».

اما به مرور و تا چندی پیش، ایمیل های برخی دیگر از کاربران و اطلاعاتی از مدیران، کاربران و روابط خاص آنها به دستم رسید که نشان داد برخی مدیران خاص یک سایت معروف و پرطرفدار که از سال ۸۴ فعالیت خود را آغاز کرده و طبق ادعای مدیر سایت، ۶ میلیون طرفدار دارد، مشغول فعالیتهای خاص و مغایر با اهداف تشکیل شبکه های اجتماعی هستند.

این ماجرا ها حقیقی است نه مجازی
خانم ۳۴ ساله ای با نام کاربری «آ…ا» از جمله کاربران این شبکه اجتماعی ایرانی معروف است و با عضویت چند ساله در این سایت مدعی است با آغاز فعالیت در سایت و در سایه اطمینان به قوانین آن و همچنین اتکا به کادر مدیریتی، به مرور به مدیرمجموعه تالارهای هنری با نام کاربری«ب…د» اعتماد کرده و روابط مجازی آنها روز به روز گرمتر شده است.

دیدار یکی دوباره در برنامه «ملاقات و دیداراعضا» به اعتماد بیشتر منجر شده است تا اینکه نهایتاً مدیر مذکور با داستانسرایی و مظلوم نمایی موفق شده مقادیری پول نقد را به عنوان قرض از خانم «آ…ا» دریافت کند. قرضی که بعدها برگردانده نمی شود و ماجرایش تبدیل به دعوا در تالار مدیران شده و قرض گیرنده در نهایت با پیامهای خصوصی و پیامک های بسیارهتاکانه، خانم ۳۴ ساله را تهدید می کند که آبرویش را در سایت می برد. شکایت این خانم که خود مدیر یکی از تالارهاست، به مدیران ارشد سایت، مدتها بی نتیجه می ماند تا وی مجبور می شود متن پیامهای خصوصی، فحاشی ها و تهدیدها و حتی متن پیامکها را برای مدیران ارشد سایت ارسال کند.

پاسخ مدیران ارشد ابتدا اظهار تأسف و قول پیگیری است، اما در نهایت معاون ارشد سایت برایش ایمیل می فرستد که: «مسایل و روابط خصوصی به سایت ارتباطی ندارد! هر کس چه مدیر و چه کاربر مسؤول اعمال خودش است!» پاسخ رسمی بالا، البته پاسخی درست و منطبق بر قوانین سایت است .

اما اشکال کار اینجاست که اولاً مسأله چندان شخصی و خصوصی نیست، ثانیاً مدیرمتخلف دارد از فضای سایت، قدرت مدیریت، دیدارهای اعضا و… برای جلب اعتماد و سپس کلاهبرداری از اعضا سوءاستفاده می کند و انگار مسؤول اعمال خودش نیست! دردناک تر اینکه مشکلات وی به همین مسایل و کلاهبرداری ختم نمی شود…باز هم ادامه گزارش را بخوانید…

…و متأسفانه هتک حرمت، نجابت و عفت!
شمار ایمیلها و پیامهای خصوصی اعضا که زیاد می شود، شاخکهایم حساس تر می شوند، سوژه با پای خودش نزدم آمده و من هنوز توی شک هستم. نمی شود حیثیت و آبروی یک سایت و آدمهایش را به بازی گرفت. بنابراین برای شمار زیادی از اعضا که دورادور می شناسمشان، ایمیل می فرستم و نرم و ملایم شایعاتی را که شنیده ام مطرح می کنم و نظر می خواهم. نتیجه تعجب برانگیز و اعجاب آور است! اغلب از فساد اخلاقی مدیرمجموعه تالارهای هنری خبر دارند، اطلاعات جدید نیز برایم رو می کنند و افراد دیگری را که در فعالیتهای غیراخلاقی حضور دارند یا از آن صدمه دیده اند معرفی می کنند.

خانم ۳۰ ساله ای از اهواز ایمیل می فرستد که کارمند بانک است . دو سال پیش و به دنبال روابط مجازی در سایت ،به مدیر مذکور اعتماد می کند، چون به او قول ازدواج داده است. مدتها با یکدیگر روابط عاطفی و دیدار داشته اند و بارها به بهانه های مختلف به آقای مدیر کمک مالی کرده است، اما در نهایت وی مخالفت پدر و مادرش را بهانه کرده و رهایش کرده است.

حالا مانده است با عفت و آبروی از دست رفته و کسی که پاسخ پیامکهایش را با تهدید و فحاشی می دهد! دامنه فعالیتهای غیراخلاقی برخی اعضا و مدیران شبکه های اجتماعی به همین موارد ختم نمی شود.

انتهای پیام/.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

جایزه همراه اول