فیلترینگ همراه با دادن اطلاعات، چاره مبارزه با دورزدن فیلرینگ
به گزارش«وبلاگ نیوز» و به نقل از فارس صحبت کردن از فضای مجازی و شبکههایی که با هدف گسترش ارتباطات اجتماعی در میان مردم ایجاد شده است موضوعی است که مدتها کارشناسان در مورد آن صحبتهای زیادی داشته اند، آسیبها و مزایای شبکههای اجتماعی از منظر روان شناسی خانواده، علت گرایش افراد به این شبکهها، استفاده افراط گونه از این شبکهها و از سوی دیگر فرصتی برای تبادل اطلاعات از جمله مواردی است که در مورد شبکههای اجتماعی به آنها اشاره میشود.
این بار هم صحبت شدیم با احسان ایمانی کارشناس فضای مجازی تا در مورد علت انتشار شایعات در این شبکههای اجتماعی و دلیل مقاومت دستگاههای نظارتی بر روی کنترل استفاده از این شبکهها را بررسی کنیم.
استفاده از شبکههای اجتماعی در فضای مجازی موضوعی است که دیگر جای هیچگونه تردیدی در مورد آن وجود ندارد و حتی میانگین سنی افرادی که از این شبکهها استفاده میکنند نیز به کودکان دبستانی رسیده است، در میان استفاده اینگونه از شبکههای اجتماعی آیا نظارتی بر این شبکهها وجود دارد؟
دقیقا به موضوع خوبی اشاره کردید، اگر بحث کنترل و پیشگیری استفاده از شبکههای اجتماعی مطرح بود، باید حداقل ۷ سال پیش به آن میپرداختیم هم اکنون دیگر بحث بر روی کنترل این شبکهها در حالیکه مخاطبان و کاربران زیادی دارد نمیتواند چندان راهگشا باشد. در شرایط فعلی باید تلاش شود تا آسیبهای اینگونه شبکه ها مانند وایبر و واتس آپ، لاین و تانگو را به حداقل برسانیم که متأسفانه هنوز در این زمینه علی رغم دستور مقام قضایی اقدام جدی صورت نگرفته است و میتوان گفت هر روز به آمار کسانیکه در این شبکهها مورد سوء استفادههای اخلاقی و حتی مالی قرار میگیرند بیشتر میشود.
بحث نظارت بر محتوای پیامهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود را باید چگونه در دستور کار قرار داد که نظارت باعث استفادههای غیرمجاز از این شبکهها نشود؟
وقتی صحبت از نظارت و پالایش به میان میآید متأسفانه اولین موردی که به ذهن میرسد موضوع محدود کردن و حتی فیلتر کردن شبکههای اجتماعی است که البته این موضوع نیز هم اکنون در بسیاری از کشورها که مواضع و امنیت ملی خود را در خطر احساس کرده اند فیلتر شده است و مردم آن جوامع هم برای استفاده از آنها اصرار و پافشاری ندارند چراکه این آگاهی به آنها داده شده است. به عنوان مثال شبکهای مانند وایبر که وابستگی آن به رژیم صهیونیستی کاملا واضح است نمیتواند هیچگونه نفعی برای مردم داشته باشد و استفاده های جاسوسی از این نرم افزارها موضوعی است که بارها مورد تأکید قرار گرفته است. اما طراحان این نرم افزارها که ضربه زدن به هویت ملی و فرهنگ و اقتدار کشور را هدف قرار داده اند با در نظر گرفتن جذابیتهایی مانند تماسهای رایگان، ارسال پیامهای رایگان همچنین امکان ارتباط برقرار کردن در سطح بین المللی توانسته اند مخاطبان زیادی را به خود جلب کنند که متأسفانه ایران در میان سایر استفاده کنندگان از این شبکهها گوی سبقت را از بسیاری ربوده است که این موضوع تنها به دلیل عدم آگاهی مردم و کوتاهی مسئولان است.
پس به اعتقاد شما فیلتر کردن شبکههای اجتماعی در این برهه نمیتواند راهکار مناسبی باشد؟
فیلتر کردن، اگر با دادن اطلاعات و آگاهی همراه باشد به گونه ای که قبل از اینکه دولت در این زمینه اقدامی انجام دهد مردم آگاهانه و هوشیارانه خودشان این کار را انجام دهند، در اینصورت میتوان امیدوار بود که مردم به دنبال راهکارهایی برای دور زدن فیلترها نباشند چراکه بدون اجبار و با میل و اراده خود این کار را انجام دادهاند، اما اگر بدون دادن اطلاعات و آگاهی یک باره شبکههای اجتماعی فیلتر شوند راهکارهای دور زدن از این محدودیتها را کاربران پیدا خواهند کرد. این موضوع یک اصل است که همیشه مواردی که محدود میشود کنجکاوی مخاطب یا کاربران را بیشتر به دنبال دارد، مسئولان باید هوشیارانه و با برنامه ریزی این اقدام را انجام دهند تا اینگونه برداشت نشود که قرار است راههای ارتباطی مردم محدود شود و تنها راه حل آن آگاهی دادن است این موضوع در هنگام ورود این نرم افزارها مورد غفلت قرار گرفت اما هم اکنون دیگر فرصت آزمون و خطا نداریم چراکه ارزشهای ما در این مسیر در حال از بین رفتن است و اگر این موضوع جدی گرفته نشود در آیندهای نه چندان دور نمیتوان جلوی آسیبهای آن را گرفت.
به آسیبهای شبکههای اجتماعی اشاره کردید، گسترش شایعات در فضای مجازی و سرعت غیر قابل کنترل آن باعث میشود تا هر روز یک هنرمند طعمه شایعه پردازان شود، چرا سرعت انتشار شایعه در اینگونه فضاها بسیار زیاد و غیر قابل کنترل است؟
غیر قابل کنترل است چون به طور کلی کنترلی بر روی این نرم افزارها وجود ندارد اما موضوع شایعه دقیقا موردی است که به عنوان یک آسیب جدی باید به آن نگاه کرد چرا که موضوعی که به عنوان شایعه در جامعه گسترش پیدا کند بر روی ذهنیت افراد تأثیر گذار است و شاید اخبار تکذیبی بعد از آن نتواند تأثیر شایعه اول را در ذهن مخاطب داشته باشد. ابتدا بیشتر هنرمندان و زندگی خصوصی آنها هدف شایعه پردازان بودند گاهی خبر فوت یک هنرمند را منتشر میکنند در حالیکه او در کنار خانواده خود حضور دارد و حتی گاهی دور از خانواده است و اقوام آنها خبر فوت او را از طریق شبکههای اجتماعی متوجه میشوند و آسیب روحی که آنها در آن لحظه متحمل میشوند با هیچ اقدامی قابل جبران نیست. این موضوع قبل از شبکههای اجتماعی در نشریات زرد هم وجود داشت و شاهد بودیم که این نشریات نیز با استقبال مواجه بودند این نشان دهنده این است که ما مردم کنجکاوی داریم و اگر اطلاعاتی را که دوست دارند متوجه شوند از طریق رسانههای عمومی متوجه نشوند به اینگونه نشریات و امروزه به شایعات در شبکههای اجتماعی روی میآورند. همین چند روز گذشته شایعهای در شبکههای اجتماعی منتشر شد که واکنش دستگاههای امنیتی کشور را نیز به دنبال داشت و این نشان میدهد گذشته از برخی شایعات که بیشتر جنبه سرگرمی دارد برخی شایعات کاملا سازماندهی شده است و اینجا است که مسئولان باید خطر گسترش آنها را جدی بگیرند.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان امور خانواده شبکه های اجتماعی باعث دوری اعضای خانواده از یکدیگر و از هم پاشیدگی بنیان خانواده میشود، در بیان آسیبهای شبکههای اجتماعی میتوان به آنها نیز اشاره کرد؟
بله متأسفانه آمار روز افزون گسترش طلاق در جامعه نیز از جمله آسیبهایی است که باز هم جدی گرفته نمیشود، گسترش فضای بی اعتمادی در بین زوجهای جوان از جمله آسیبهای شبکههای اجتماعی است گسترش ارتباطات اجتماعی باید در شرایطی صورت بگیرد که پایههای اعتماد در بین زوجین به قدری مستحکم باشد که طرفین به خود اجازه ندهند وارد حیطهای شوند که تعهد به یکدیگر را زیر پا بگذارند متأسفانه سخت شدن شرایط ازدواج و بالارفتن سن ازدواج نیز از سایر مواردی است که باعث بالارفتن میزان آسیب شبکههای اجتماعی میشود طلاقهایی که به دلیل بی اعتمادی زوجین به یکدیگر اتفاق و در نتیجه ورود این شبکهها به زندگی فردی زوجهای جوان اتفاق میافتد، سوءاستفادههای روحی و مالی همه اینها مواردی هستند که هیچکس در مقابل آنها احساس مسئولیت نمیکند اما باید گفت تمام این اتفاقات در سایه کم کاری و عدم فرهنگ سازی اتفاق میافتد اما هیچ کس حاضر نیست این موضوع را قبول کند.
پس به اعتقاد شما شبکههای اجتماعی در شرایطی وارد جامعه شد که شرایط و زیرساختهای فرهنگی برای آن هنوز ایجاد نشده بود؟
این موضوع جدیدی نیست ما متأسفانه مدتها است با این پدیده مواجه هستیم که همیشه مسئولان چند گام عقب تر از ورود نرم افزارهای جدید هستند و همیشه بعد از آنکه این نرم افزارها و یا هر پدیده نوینی وارد جامعه میشود و بازهم نه به محض ورود بلکه پس از اینکه به مرز خطر و هشدار رسیدیم و وقتی مسئولان احساس کردند که یک بحران جدی در انتظار جامعه است تازه به فکر انجام راهکارهایی میافتند که این راهکارها نیز عموما سلبی است و بازهم فرهنگ سازی نکته مغفول در این فضا است. مسئولان فرهنگی جامعه باید شرایط را به درستی درک کنند و تحلیل درستی از شرایط فعلی داشته باشند و با برنامه ریزی و ارائه آموزشهای صحیح که بازدارنده نباشد لازمه ورود و استفاده از این نرم افزارها در جامعه است. ما پیش از این در مواردی مانند بستن کمربند از مواردی مانند همیاران پلیس استفاده کردیم که همه شاهد بودند تجربه موفقی بود و میتوان گفت فرهنگ سازی صحیحی در مورد آن صورت گرفت اما در اینگونه موارد هنوز راهکار صحیحی برای آموزش و فرهنگ سازی وجود ندارد و تا صحبت از نظارت میشود بحث فیلترینگ مطرح میشود.
به نظر شما چرا نهادهای نظارتی و دستگاههایی که باید در زمینه نظارت و پالایش محتوای پیامها در شبکههای مجازی فعالیت کنند، هنوز اقدام اساس در این زمینه انجام ندادهاند؟
ایمانی: روز گذشته منهدم شدن یک گروه که پیامهای غیر اخلاقی را در یکی از شبکههای اجتماعی منتشر میکردند منتشر شد که این اقدام بسیار پسندیده و ارزشمند بود و نشان میدهد که نظارتها آغاز شده است و پیش از این نیز نظارتهایی وجود داشت اما انتظار مرم از نهادهایی است که از عنوان آنها بر میآید که در این زمینه باید فعالیت کنند مانند شورای عالی فضای مجازی و وزارت ارتباطات که هنوز از سوی این نهادها اقدامی صورت نگرفته است و در مقابل دستور مقامات قضایی نیز شاهد هستیم که مسئولان دولتی مقاومت میکنند و تا کنون در زمینه فیلتر کردن هم اقدامی انجام ندادهاند. اینگونه تناقضها باعث ایجاد رویه دوگانه در میان مردم میشود از یک سو کارشناسان و مقامات قضایی بر آسیبهای شبکههای اجتماعی تأکید دارند و از سوی دیگر برخی مسئولان و هنرمندان با عضویت در این شبکهها برای گسترش استفاده از آنها تبلیغ میکنند در شرایطی که هنوز بین مسئولان وحدت رویه در این زمینه وجود ندارد نمیتوان از مردم انتظار داشت که به صورت خودجوش استفاده از آن را برای خود محدود کنند.
آیا با فرهنگ سازی میتوان آسیبهای این شبکهها را به فرصتی برای ترویج ارزشها تبدیل کرد؟
بله بارها شاهد بوده ایم که مقام معظم رهبری بر اهمیت فضای مجازی تأکید داشته اند، متأسفانه هم اکنون کمتر از یک درصد پیامهایی که در فضای مجازی منتشر میشود به زبان فارسی است و این نشان میدهد که مردم ما در این زمینه بیشتر دنباله رو بوده اند و هنوز نتوانسته اند در این فضا تأثیر گذار باشند. گسترش استفاده از زبان فارسی، ترویج ارزشهای اسلامی و ایرانی ، ایجاد گروههایی برای تبادل اطلاعات علمی میان دانشجویان و اساتید و راهکارهای مفید دیگری برای تبدیل آسیبهای شبکههای مجازی به فرصت وجود دارد، اگر فرهنگ سازی برای ورود آنها به جامعه انجام نشده است اما هم اکنون باید نظارت و پالایش و از سوی دیگر بومی سازی این شبکهها به صورت جدی در دستور کار قرار گیرد.
ما هم اکنون نیز شبکههای اجتماعی داخلی داریم چرا استقبال از آنها در مقایسه با شبکههای اجتماعی غربی قابل توجه نبوده است؟
طراحان و جوانان ما این توانایی را دارند شبکههای اجتماعی را طراحی کنند که با ارزشهای ما هماهنگ باشد و حتی توان رقابت با شبکههای غربی را نیز داشته باشد باید دقت کرد که مردم در شبکههای اجتماعی به دنبال چه مواردی هستند و چه مواردی باعث شده است که از شبکههای غربی استقبال کنند. معرفی خوبی نیز از شبکههای اجتماعی داخلی صورت نگرفته است و به جرأت میتوان گفت تعداد بسیار زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی از شبکههای اجتماعی داخلی اطلاعی ندارند. باید به جوانان و طراحان در این زمینه فرصت داد تا به جای اینکه نیرو و انرژی خود را صرف وقت گذرانی در این شبکههای غربی کنند خودشان حرفی برای گفتن داشته باشند.
انتهای پیام/.