بار حقوقی پسند مطالب دیگران در فیسبوک
گزارش «وبلاگنیوز» و به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، جنیفر پترسون استاد مطالعات رسانۀ دانشگاه ویرجینیا طی یادداشتی از دشواریهایی نوشته که گسترش رسانههای اجتماعی مخصوصاً فیسبوک بر سر راه قانونگذاری گذاشته است. درواقع مسئلۀ اصلی اینجاست که آیا پسند کردن یک مطلب در فیسبوک بیانگر یک عمل و یا یک بیان است یا خیر؟ این امر زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که گاهی پسند کردن دلالتی کافی بر عملی که حاکی از ارادۀ انسان باشد ندارد و دال بر یک تفکر واقعی نیست بلکه به ارتباط فرد با نویسندۀ مطلب ارتباط دارد.
۱۶ جولای ۲۰۱۴ دادگاه عالی آمریکا قرار رسیدگی به پروندۀ تهدیدات مرتبط با فیسبوک را صادر کرد. صاحبنظران معتقدند رسیدگی به این پرونده، به روشن شدن مسئله «آزادی بیان» در رسانههای اجتماعی کمک خواهد کرد. از بدو پیدایش رسانههای اجتماعی همواره یکی از چالشهای حقوقدانان تمییز دادن تهدید واقعی از تهدید غیرواقعی در این عرصه بوده است. در رویارویی با رسانههای اجتماعی این سؤال مطرح است که آیا تهدیداتی که در این رسانهها وجود دارد، بهاندازۀ سایر تهدیدها (تهدیدهای شخصی و تهدیدهای رسانههای مکتوب، دیداری و شنیداری) مهم است؟ پاسخ این سؤال منوط است به اینکه دادگاه، ماهیت رسانههای اجتماعی را چه میداند و چه کارکردی برای آنها قائل است.
توجه به قوانین موجود در حوزۀ «ارتباطات کامپیوتری» ماهیت این مسئله را روشن خواهد کرد. هنگامیکه انسان و کامپیوتر تعامل میکنند «بیان» واقعی چیست؟ نظرات متناقض زیادی دراینباره دادهاند. گویا آنچه دادگاه دربارۀ فیسبوک گفته، با این موضوع مرتبط باشد. در پاییز سال ۲۰۱۳ دادگاه تجدیدنظر فدرال حکم کرد که «پسند کردن» در فیسبوک بهعنوان مصداقی از «بیان» تلقی میشود و تحت حمایت آزادیهای مذکور در اصلاحیۀ اول قانون اساسی آمریکا (اصلاحیه مربوط به آزادیهایی فردی همچون: آزادی بیان، عقیده، اجتماع و دادخواهی) است.
در پروندۀ «بلند علیه روبرتز» دانیل کارتز، مسئول دفتر کلانتر در جریان انتخابات مطلب فیسبوکی یکی از مخالفان کلانتر را پسند کرد. این پسند باعث اخراج او از شغلش شد. کارتز با این ادعا که پسند کردنِ مطلب، مخالف مصداقی از آزادی بیان مندرج در اصلاحیه اول قانون اساسی است از کارفرمایش شکایت کرد. سؤال اساسی این است که آیا صرف عمل سادۀ کلیک کردن در تأیید مطلب تهیهشده توسط دیگری، بیانگر همسویی مهمی در اندیشه و تفکر از جانب کلیک کننده هست یا نه؟ آیا چنین عمل سادهای میتواند بهمنزلۀ ابراز اصیل اندیشه قلمداد شود؟ آیا کلیک، بهعنوان یک ابراز بیرونی، حاکی از یک بیان درونی و ذهنی است؟
ازآنجاکه کلیک کردن روی پسند(like) به این معناست که صاحب حساب کاربری چیزی را دوست دارد، و این دوست داشتن خود ابرازی ماهوی است، دادگاه فدرال کلیک کردن را ابراز واقعی میداند. پسند کردن در فیسبوک، یک نوع بیان است همانطور که بلند کردن یک پلاکارد و نشان سیاسی مصداقی از بیان است. دادگاه فدرال معتقد بود اینکه صاحب حساب کاربری در فیسبوک پیغامی را خود تایپ کرده است و یا اینکه صرفاً بر روی اختیارات از پیش نهاده شده در صفحهٔ فیسبوک کلیک کرده است از اهمیت برخوردار نیست.
این نوع استدلال دادگاه فدرال اساساً با استدلالهایی که در پروندههای قبلی صورت گرفته بود تفاوت داشت. در پروندههای قبلی دادگاه استدلال میکرد: کلیک کردن بهمثابه بیان ماهوی نیست، چراکه مستلزم بهرهگیری از هیچ کوشش فکری و خلاقیتی نیست و صرفاً یک عمل مکانیکی و ماشینی است. بنابراین کلیک کردن از همان میزان فردیتی که در بیان واقعی وجود دارد، برخوردار نیست.
در سال ۲۰۰۰ در پروندۀ «کمیسیون تجارت کالاهای آینده علیه وارتولی» دادگاه تجدیدنظر آمریکا استدلال کرد برنامهای (نرمافزار کامپیوتری) که دستورالعملهای خریدوفروش کالاها را پخش میکند صرفاً یک توصیه نیست، بیان هم نیست، بلکه بیشتر به «عمل» نزدیک است و بنابراین از تعقیب قضایی مبتنی بر کلاهبرداری از مشتریان مصون نیست. برای چنین استدلالی، قضات میبایست اعلام کنند که آیا اعمال کاربران در پاسخ به دستورالعملهای برنامۀ کامپیوتری ازجمله کلیک کردن و یا برقراری تماس، صرفاً عملی مکانیکی بودهاند؟
آیا در این وضعیت، کاربران صرفاً مانند یک قطعه از ماشین تلقی میشوند؟ «اینیک واقعیت است که سیستم از کلمات بهعنوان ماشه (عوامل) و از انسان بهعنوان یک وسیلۀ ارتباطی استفاده میکند. در این وضعیت انسانها بیش از آنکه طراح فرامین برنامۀ نرمافزاری باشند، صرفاً عواملِ اجرایی و ارتباطی این نرمافزارند. در پروندۀ «استودیو یونیورسال علیه کارلی» در سال ۲۰۰۱، دادگاه اعلام کرد کلیکِ «موشواره»۱ دلالت کافی بر عملی که حاکی از ارادۀ انسان باشد ندارد و دال بر یک تفکر واقعی نیست.
با این تفاسیر چرا دادگاه فدرال باید پسند کردن در فیسبوک را بهمثابۀ ابراز اصیل بیان که حاکی از ارادۀ انسان است تلقی کند؟ حالآنکه در سایر پروندهها کلیک کردن صرفاً یک دستور صادرشده از سوی ماشین (نرمافزار) تلقی میشده است.
پاسخ پیشپاافتاده این است که تکنسینهای حقوقی (وکلا، قضات) ارتباط را کارکردی از روابط اجتماعی میدانند که باید مقرراتی برای حمایت و تنظیم آن وضع شود. در این سیاق هنگامیکه ارتباطات کامپیوتری مطرح میشود، خطوط مشخصی از ارتباط مدنظر قرار میگیرد. در هر دو پروندۀ کارلی و ورتولی، این واقعیت که نرمافزارهای کامپیوتری از قوانین موجود تخطی کرده بودند، علیالخصوص قوانین مرتبط با مالکیت (مالکیت فکری و قوانین مرتبط با حمایت از مصرفکننده) مانع از توجه تکنسینهای حقوقی به ظرفیتهای ارتباطی برنامهها و نحوه عملکرد این برنامهها شد.
این امر لزوماً باعث تغییر نتایج در این پروندهها نمیشود، اما باعث میگردد نحوه ارتباط میان برنامه و انسان تبیین شود. تکنسینهای حقوقی باید بر فهم روابط میان برنامهها و محتوای صنعت در پروندۀ اول و روابط بین شرکت تولیدکنندۀ نرمافزار و کاربران آن در پروندۀ دوم تمرکز کنند. در هر دو پرونده روابط بیش از آنکه اجتماعی و سیاسی باشند، تجاری و ابزاریاند. استفادۀ اجتماعی و ارتباطیِ پسند در فیسبوک، در طرف دیگر، روشن ساخت چگونه یک کلیک ساده میتواند علامت ابرازی (بیانی) تلقی گردد.
پاسخ عمیقتر این است که حقوق معضلات زیادی برای کشف روابط حاکم بر تعاملات انسان و کامپیوتر دارد. این تعاملات اکثر اوقات با مفهوم فرد بهمثابۀ عنصر کنشگر خودمختار (مفهوم بنیادین سیستم حقوقی آمریکا) در تعارض قرار میگیرد. کلیک بر روی یک گزینه، از همان اثری که در کلام و نوشتار یک ذهن منحصربهفرد و یا یک ابراز خلاقانه موجود است برخوردار نیست. از طرفی دیگر مسئله این است که پسند فیسبوک بیان چه کسی باید تلقی شود؟ پسند تا چه میزان بیان کلیک کننده است و تا چه میزان حکایت از بیان تهیهکنندۀ مطلب دارد؟
این قبیل سؤالات و مسائلی که در اینگونه پروندهها مطرح میشود، گستردگی زیادی دارند. محققان مطالعات رسانهای باید توجه ویژهای به نحوۀ پاسخ به این سؤالات بکنند چراکه درک دادگاهها از وسایل ارتباطجمعی در این پروندهها آشکار شود و این درک در وضع قوانین در این حوزه مؤثر است. این قبیل مسائل در بدو پیدایش سینما نیز مطرح بود. مقررات حقوقی در آن زمان که سینما صرفاً بهعنوان یک سرگرمی مطرح بود تاکنون که بهعنوان یک هنر-صنعت عظیم تلقی میشود، تغییرات گوناگونی یافته و فهم قانونگذاران و تکنسینهای حقوقی از این پدیده همگام با تغییرات این حوزه، دستخوش تحول و تغییر شده است.
اعمال قوانین موجود دربارۀ آزادی بیان بر فناوریهای ارتباطی نوین امر بسیار دشواری است، چراکه با ظهور فناوریهای ارتباطی نوین، مفهوم «فاعل خودمختار» که مفهومی قرن هجدهی است، تحول پیداکرده است. امروزه فرامین نرمافزاری و اختیارات از پیش نهاده شده در شبکههای اجتماعی و بهطورکلی سیستمهای اقتصادی و فناوری، تشخیص «فاعل خودمختار» را دشوار کردهاند.
انتهای پیام/.
یک قانون ساده وجود دارد اعلام پسند(لایک)یعنی ابراز نظر،واین یعنی کل حرف را تکرار کردن به عبارتی اگر ما هم در ان موقعیت باشیم همان راتکرار میکنیم .لایک کردن امروز حکم همان امضا کردن را دارد.