سروش؛ کمترین کارایی؛ کمترین مخاطب؛ بیشترین اتلاف بودجه
سایت خبری شعار سال در مطلبی نوشت:
صدا و سیما که مدتهاست نوای مهاجرت کاربران فضای مجازی از پیامرسانهای خارجی را به بهانههای عمدتا واهی سر داده، اخیرا در اقدامی جالب توجه، دومین بار فراخوان مزایده پیامرسان سروش را منتشر کرد. بر اساس این آگهی، مهلت دریافت اسناد مزایده از روز دوشنبه، ساعت ۱۲ اسفند تا شنبه ۱۷ اسفند ماه بوده است. اما میدانیم که این پیامرسان در پی فیلتر شدن تلگرام و البته با فضاسازیهای گوناگون و تبلیغات گسترده رسانههای دولتی، به اذعان برخی کارشناسان این حوزه، جایگزین تلگرام شد.
به طوری که مدیر این پیامرسان در نخستین روزهای سال گذشته اعلام کرده بود که پیامرسان سروش که از قابلیتهای بیشتری نسبت به تلگرام برخوردار است، میتواند جایگزین تلگرام شود. اما با گذشت زمان مشخص شد که این پیامرسان از مشکلات فنی متعددی برخوردار است و به هیچ عنوان آنقدر که در خصوص آن تبلیغات صورت گرفته، آن امکان را ندارد که نه جایگزین تلگرام شود و نه جایگزین هیچ پیامرسان دیگری. همه اینها در حالیست که اگر ما تبلیغات و ادعاهای بسیار صورت گرفته در این خصوص را کنار بگذاریم، میبینیم مهمتر از وعده و وعیدهای داده شده، هزینهای است که صرف ایجاد این پیامرسان، زیرساختهای آن و در کل بودجهای شده که در حالت عادی به هیچ ابزار فرهنگی دیگری در این معیار و مقیاس تعلق نمیگیرد.
محمد سرافراز، رئیس پیشین سازمان صدا و سیما پیش از این در مصاحبهای، در خصوص پروژه پیامرسان سروش فاش کرده بود که: «پروژهای با عنوان پیامرسان سروش بود که اشکالاتی داشت و برنامهنویسی درستی نشده بود و پولها به نام این پروژه، به کارکنان یک شرکت ثالث پرداخت میشد. ما این گزارشها را به آقای دکتر حسینی، مدیر وقت بازرسی و حسابرسی سازمان و رئیس حراست سازمان دادیم که دقیق بررسی کنند. وقتی این گزارشها در حال بررسی بود، از یک سازمان امنیتی با ایشان مستقیما تماس گرفتند که برای سؤال و جواب برود». بر اساس آنچه در آگهی مزایده سازمان صدا و سیما آمده، مبلغ ضمانتنامه، ۱ میلیارد و ۹۸۰ میلیارد تومان است و در برخی محافل، سخن از قیمتگذاری آن به میزان ۴۰ میلیارد تومان هم مطرح شده است.
اما اکنون سوال اینجاست که این پیامرسان چرا با وجود تبلیغات فزاینده بسیار که عمدتا از فضاهای دولتی و رسمی نیز تغذیه میشد، به شکست بزرگی در طرحی دست یافت که شاید از دید بسیاری از صاحبنظران، ناکامی آن از ابتدا روشن بود، به طوری که مخاطبان ترجیح میدادند حتی به زور استفاده از فیلترشکن و دردسرهای بسیار برخاسته از آن، همچنان از تلگرام و دیگر ابزارهای پیامرسان خارجی استفاده کنند. پرسش اینجاست که چرا مسئولین داخلی حتی با حذف بسیاری از پیامرسانهای خارجی از مارکتهای داخلی باز توفیقی در جذب مخاطب نیافتند؟ پاسخ روشن است، سیاسیکاری، فرهنگسازی از بالا به پایین و اراده تحمیل خواست خود به جامعه بدون شناسایی درونمایه آن. در آخرین آمار منتشر شده، تعداد کاربران فعال پیامرسان سروش حدود ۲ میلیون نفر عنوان شد، در حالی که تعداد کاربران فعال تلگرام حتی پس از فیلتر شدن بیش از ۴۰میلیون کاربر اعلام شده است.
این آمار زمانی خواندنی میشود که بدانیم عمده کاربران پیامرسان سروش، نهادهای دولتی و حکومتی بودند که قالب تعریف شده اداری برای ایشان، استفاده از این پیامرسان بود. پس اگر ما این کاربران را حقوقی و نه حقیقی تعریف کنیم، خواهیم دید این تعداد کاربر فعال مشخص شده نیز از آنچه ذکر شده بیشتر ریزش نشان خواهد داد. در این میان، هزینههای نگهداری و گسترش یک پیامرسان، در کنار توسعه زیرساختها، رفع اشکالات احتمالی خصوصا در زمانی که رقبای جدی و توسعه یافته در بازار رقابت حضور دارند، قطعا سر به فلک خواهد گذارد. به راستی با شکست پروژه پیامرسان سروش، همچنین ناامیدی مسئولان و مدیرانی که دل در گروی توفیق این ابزار پیامرسان در مقایسه با دیگر ابزارها بسته بودند، امروزه چگونه میتوان از موفقیت مهندسی فرهنگی و تزریق آن به میان جامعه سخن گفت؟ اما پیامرسان سروش حتی حداقل انتظارات از یک اپلیکیشن ساده را هم برآورده نکرده بود.
فراموش نمیکنیم که مشکلات امنیتی سروش از ابتدا، سروصدای زیادی در شبکههای اجتماعی و فضای رسانهای کشور ایجاد کرده بود که از مساله عدم استفاده از پروتکل اساسال شروع و در آخرین مورد به عدم وجود رمزنگاریهای پیشرفته در کدهای این نرمافزار پیامرسان ختم میشد، در حالی که مدیران سروش میتوانستند با یک جست و جوی سرچ در مورد باگهای تلگرام و سایر پیام رسانها، از رخ دادن مشکلات امنیتی که برای دیگر اپها نیز تکرار شده بود، جلوگیری کنند.
به روشنی دیدیم که در دی ماه سال ۹۶ که تلگرام فیلتر شد، کاربران ایرانی با هدف رفع نیازهای ارتباطی خود، به این دست اپلیکیشنها از جمله سروش هجوم بردند و این رخداد باعث شد که سروش در ۲۴ ساعت روز، کمتر از چند ساعت و آنهم به صورت نصفه و نیمه در دسترس کاربران باشد، رخدادی که سبب شد سروش و دیگر اپلیکیشنهای داخلی از این آزمون بزرگ، نمره مردودی بگیرند، ان هم در حالی که به گفته مسئولان، تیمهای گسترده از چند ماه قبل در حال کار بر روی سروش و رفع باگهای احتمالی آن بودند. پایان سخن آنکه، با سیاسیکاری و ممانعت مردم از آزادی در دسترسی به اطلاعات به بهانههای گوناگون نمیتوان کاری از پیش برد، چه که سیاستهایی از این دست چنانکه در گذشته مسبوق به سابقه بودهاند و توفیقی حاصل نکردهاند، در آینده نیز از کمترین توفیقی برخوردار نخواهند بود. بر ماست که با اعتمادسازی که لازمه بیش از پیش روزگار ماست، نخست جامعه را با سیاستهای راستین خود همراه سازیم، آنگاه مردم معتمدی که سیاستهای ما را برای رفاه، آسایش و خوشبختی خود لازم میشمارند،
به سوی افق حقیقی که همهگان را به خوشبختی نایل میشود، با خود همراه سازیم. فراموش نکنیم در شرایطی که کشور از منظر اقتصادی با بحرانهای بسیار روبرو بوده و چشماندازهای آتی نیز خبر از روزهای خوش اقتصادی نمیدهند، اشتغال به اموری که از پیش موفقیتشان در هالهای از ابهام قرار دارد و به جز صرف هزینههای هنگفت در شرایط بحران اقتصادی، نتیجهای در بر ندارد، به جز خالی شدن این خزانه به گل نشسته، چیزی نصیبمان نخواهد کرد، جز افسوس اسراف در بودجهای که ای کاش میتوانست به راستی، قدری در هدایت فرهنگی جامعه مثمرثمر باشد.
/سایت خبری شعار سال/