روایتی از نحوه اداره فضای مجازی در ایران
مجازیست- غیرمجاز قسمت دوم. امروز قرار است با آقای «محمدجعفر نعناکار» استاد دانشگاه در مورد حکمرانی مجازی صحبت بکنیم.
ـ اولین سوالی که در بحث حکمرانی مجازی ذهن آدمها را درگیر میکند این است که اصلاً چرا حکومتها باید وارد حیطۀ خصوصی مردم شوند؟ امر و نهی کنند که چه چیزی را استفاده کنند و چه چیزی را استفاده نکنند؟
حکمرانی کلیدواژۀ بسیار حساسی است که شاید قدمت آن به ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد یعنی اولین مولفههای حکمرانی زمان افلاطون مطرح شد، حکمرانی به این معنی نیست که در زندگی و شئون خصوصی ملت دخالت بشود بلکه به معنی تنظیمگری روابط اجتماعی است حالا این روابط اجتماعی میتواند در فضای فیزیکی باشد و یا میتواند در فضای مجازی باشد.
ـ این قواعد و اصول یعنی چه؟ معنیاش این است که شما در پروفایلتان حجاب داشته باشید؟
حکمرانی در فضای مجازی سه سطح دارد، حکمرانی الکترونیکی به این معنی است که شما ریفرم فضای فیزیکی دارید مانند اتوماسیونسازی، تا دیروز شما نامهنگاری میکردید، پروفایل داشتید اما الان الکترونیکی شده است، خودش یک نوع از حکمرانی را میطلبد، حکمرانی دیجتالی است که مابهازی فیزیکی اصلاً ندارد یعنی شما اگر در فضای مجازی هم اگر کاملاً صفر و یک زندگی میکنید اصلاً نمیتوانید به فضای فیزیکی تعمیم بدهید و بیرون بیاورید، این هم یک نوع حکمرانی است که معمولاً با حکمرانی داده میشود آن را احصاء کرد و یا پیرامون آن تحقیق و بررسی انجام داد و سوم حکمرانی سایبری است که بیشتر حکمرانی ارتباطات است، پروتکلهای ارتباطی بین سیستمها و آدمها و دستگاهها.
لذا اینکه بخواهیم قضیۀ حکمرانی را آنقدر ریز و جزء بکنیم که بیاییم به یک عکس پروفایل بپردازیم شاید در این قاعده نباید به آن پرداخت.
ببینید:دورهمی به صرف پرتقال
ـ چیزی که مردم خیلی با آن درگیر هستند اینکه جمهوری اسلامی میخواهد اینستاگرام را فیلتر بکند یا نکند که اگر فیلتر بکند من نمیتوانم عکسهایی را که آنجا بارگذاری کردهام در پلتفرمهای داخلی بارگذای کنم؛
یکی دو نقصان در حکمرانی فضای سایبری در کشور داریم فرض کنید در شبکه اجتماعی خارجی جرمی اتفاق میافتد یا یک کلاهبرداری اتفاق میافتد، چگونه باید این را پیگیری کرد؟ آیا ما دسترسی لازم را داریم؟ آیا صاحب پلتفرم پاسخگوی ماست؟ آیا اصولاً ما تعاملی با جهان پیرامون خودمان در فضای سایبری داریم یا نداریم؟ این حکمرانی سایبری است، بله اگر کسی در پروفایلش عکسی را میگذارد که با قواعد اسلامی در درجه اول یعنی با قواعد فقهی که جمهوری اسلامی بر مبنای آن شکل گرفته است و ادامه پیدا کرده است، در تضاد باشد یا اگر با آن هم در تضاد نباشد با قوانین داخلی کشور در تضاد است اگر شما بتوانید اعمال حاکمیت را در فضای سایبری داشته باشید دیگر فرقی نمیکند در این پلتفرم است یا در آن پلتفرم است.
ـ در مدل حکمرانی جمهوری اسلامی اگر یک نفر قواعد شخصی خودش را رعایت نکرد، مجرم محسوب میشود؛
متخلف یا مجرم. این دقیقاً به بحث حکمرانی سایبری مجازی برمیگردد؛ چون ما سند مدون و تبیینشدهای نداریم بحث کاملاً بحث نظری است اگر بخواهیم آن را باز کنیم اینطوری است، بله اگر شما واقعاً در منزل یا محل کار اقدامی انجام میدهید که مخصوص خودتان است، در حریم خودتان است یا در یک گروه دوستانهای است که اصطلاحاً عمومی یا پاپلیک نیست، بله اصلاً دولت حق ورود ندارد و ورود هم نخواهد کرد ولی اگر در عرصۀ عمومی دارید فعالیت میکنید حتماً باید هنجارهای کشور را رعایت بکنیم یعنی نمیشود شما مثلاً در یک کانال عمومیِ پیامرسان مطلبی را منتشر کنید که با قواعد جمهوری اسلامی نمیخواند نه تنها در ایران، در تمام دنیا اینطوری است، غرب و شرق چه چین به عنوان یکی از سختترین کشورها در حوزه حکمرانی سایبری چه آمریکا به عنوان یکی از بازترین کشورها در حوزه سایبری نگاه کنید قواعد و اصول دارند.
ـ اخیراً اتفاقی که افتاد روسیه با مالک تلگرام به توافق رسید، این را هم جزء حکمرانی سایبری میبینیم یا این صرفاً یک توافقی است که این حکومت که با یک نفر انجام داده است؟
بله این را جزء سیاستهای حکمرانی سایبری است یعنی متاسفانه ما در این زمینهها ضعف جدی داریم با اینکه نهادهای متعددی در داخل کشور وظیفه دارند که به تبیین این مسائل بپردازند حداقل به صورت نظری مانند شورای عالی فضای مجازی یا زیرمجموعه آن مرکز ملی فضای مجازی یا وزارت آیسیتی، وزارت ارشاد حالا سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه علمیه قم، اینها جاهایی هستند که باید حداقل به صورت نظری مساله را تبیین کنند.
ـ چطوری حکومت میخواهد من را به این اصول پایبند بکند؟ ابزارش چیست؟
ابزارهای پایبندی چند نکته دارد به نظر من مهمترینش مسالۀ فرهنگی است تا یک قانون و یا بهتر بگوییم یک قاعده قبل از اینکه بخواهد به قانون تبدیل شود فرهنگ نشود، جامعهپذیر نشود گذاشتن آن قاعده و تصویب کردن آن دردی را دوا نخواهد کرد، اینکه شما بدانید اهمیت یک جایی مانند شبکه ملی اطلاعات در چیست؟ چه امنیتی از شما را میخواهد تامین بکند؟ چه خدماتی به شما خواهد داد؟ اینکه شما روی چه بستری قواعد خودتان را میخواهید پایهگذاری بکنید؟ و این اصول را بالا ببرید و بعد وقتی این اصول را بالا بردید چگونه میخواهید این را طراحی بکنید که از لحاظ جامعهپذیر شدن از لحاظ مقبولیت یک شکل زیبا و تمیزی داشته باشد، زُمخت نباشد؟ یعنی مردم نسبت به آن زاویه نگیرند؟ متاسفانه الان جزیرهای کار میکنند، یعنی جایی مانند شورای عالی فضای مجازی که فوکالپوینت قضیه است، مرکز، ملجاء و مرجع قضیه است آنقدر اهمیت آن زیاد است که مقام معظم رهبری میگفت اگر من در مسند رهبری نبودم و این اختیار را داشتم در شورای عالی فضای مجازی مینشستم، پس نشان میدهد چه جایگاه عظیم، رفیع و بزرگ و مهمی است.
یک جایی مانند اینجا باید بتواند تعامل بین نهادهای متولی را ایجاد بکند، نظرات را اخذ بکند، زیرساختها را ایجاد بکند و بعد با تعامل با مجلس از پارلمان یا مجلس شورای اسلامی قانونگذاری بکند.
ـ چرا کشورهای دیگر میتوانند خوب حکمرانی فضای مجازی بکنند ما نمیتوانیم؟
اگر صادقانه و صریح بخواهیم بگوییم دو علت عمده دارد، یکی اینکه کشورهای دیگر اگر منظورتان اتحادیه اروپا یا آمریکا است، اینها که هضم درهم هستند، ارزشها اینها اصلاً یکی است، ارزش جمهوری اسلامی اصلاً چیز دیگری است، اصلاً روی اصول و جهانبینی دیگری پایهگذاری شده است، لذا ما عموماً این طرف و آن طرف مطرح میکنیم میگوییم عین استقلال را که شما حفظ میکنید و همبستگی جهانی هم باید داشته باشید نباید وابسته باشید، وابستگی در اروپا و آمریکا که معنا ندارد اینها اصلاً یکی هستند، ببینید در اروپا شبکه داخلی اطلاعاتی وجود دارد یعنی به شما اجازه نمیدهند اگر میخواهید کسب و کاری را راهاندازی کنید بروید بستری ایجاد بکنید که دست حاکمیت نیست، بله سرویس جهانی بدهد ولی در بستر داخلی، ایران هم باید اینطوری باشد یعنی وقتی مخاطب شما داخلی است، شما اصولاً مبادلات مالی بینالمللی ندارید باید در زمین حاکمیت و کشور بازی بکنید، بله با دسترسیهای بینالمللی.
ـوزیر ارتباطات وقتی به مجلس رفت یک گزارش خیلی جامع و کاملی از پیشرفت شبکه ملی اطلاعات داده، اینکه زیرساخت آماده است، آن چیزی که باید بیاید روی این زیرساخت بنشیند، آن محتوا را چه کسی باید بیاورد و از کجا باید بیاید؟
وزیر محترم میگوید زیرساخت من آماده است دیگر به من ربطی ندارد محتوا در آن تزریق میشود یا نمیشود و آیا روی آن خدماتی تعریف میشود یا نمیشود، از جهتی این حرف درست است ولی به این شرط که آی زیرساخت شما زیرساخت پایداری است؟ اگر فردا دیدیم سوئیچ اینترنت ما را آمریکا قطع کرده است، آیا از لحاظ پدافند سایبری آماده هستیم؟ آیا امنیت این شبکهها تامینشده است؟ آیا هزینهای که کاربر میخواهد پرداخت کند که از این شبکه میخواهد استفاده بکند هزینۀ معقولی است؟ تلاشها میشود ولی جاهایی ضعف عدم اعتقاد وجود دارد، یعنی اینکه ما هنوز باور نکردیم شبکه ملی اطلاعات از نان شب واجبتر است، واقعیتش این است که ما به یک سیاستگذاری کلان احتیاج داریم.
ـ شورای عالی فضای مجازی است؛
آیا انجام میدهد؟
ـ چرا انجام نمیدهد؟
باید از آقایان بپرسیم یا اگر انجام میدهد میتواند روی آن نظارت بکند؟ بازوی نظارتی دارد یا ندارد؟ خیلی جالب است که بدانید شورای عالی فضای مجازی جمهوری اسلامی ایران فاقد معاونت حقوقی است! همینقدر که تعجب کردید من هم تعجب میکنم! وقتی به آنها میگوییم میگویند نه ما حالا یک اداره کلی یا یک بخشی یا یک آقایی فلان جا نشسته است، ولی واقعاً شورای عالی معاونت حقوقی میخواهد، چرا میخواهد؟ یعنی وقتی شما میخواهید در شورای عالی مصوبه بگذرانید باید بتوانید نظر مجلس را تامین بکنید، این آقایان مثلاً سالی یکبار الان ۶ ماه یکبار دور هم جمع میشوند یک پرتقالی دور هم میخورند و بالاخره مگر مصوبات را آنها آماده میکنند؟ کارشناسان آماده میکنند، اینها هم بالاخره پرتقال میخورند و امضاء میکنند و میروند، چه کسی باید این را پیگیری بکند؟ باز بدنه کارشناسی و معاونتی است، یعنی شما در نظام حقوقی عمومی ایران سران قوا و وزرا مقام سیاسیند نه مقام اداری، مقام اداری از معاونت، قائممقامی یا ستادی شروع میشود پس حتماً جایی مثل اینجا باید شخص پایه کارِ عمیقِ قانوندانی داشته باشد که بتواند تعامل بکند، با مجلس شورای اسلامی بتواند تعامل بکند، مصوبات شورای عالی فضای مجازی را ببینید، تعداد زیادی مصوبه دارد که ۸۰ درصد آن روی زمین مانده، بعد کنار آن شورای اجرایی فناوری اطلاعات در وزارت ICT دارید که اصلاً معلوم نیست اگر آن است این چیست و تقابل و تعامل اینها با هم چگونه است؟ همینطور که مرز جغرافیایی شما دست ناجا است، سرباز آنجا سه شیفت مسلح میایستد و مواظب است، آیا در فضای سایبری هم چنین چیزی داری؟ قطعاً ندارید یعنی جایی مانند شورای عالی فضای مجازی واقعاً با اینکه بسیار نهاد محترم و معظمی است و مصوبات آن تقنینی است ولی اصلاً بازوی اجرایی و بازوی نظارتی و بازوی اعمال قانون آن ضعیف است یا ندارد، این نشان میدهد معماری آن معماری درستی نیست.
ـدلیل اینکه الان مجلس دارد به این ماجرا ورود میکند، کمیسیون ویژه را میاندازد همین است؟ یعنی ما داریم دوباره یک نهاد موازی راه میاندازیم چون آن یکی کارش درست انجام نداده است؟
به نظر میآید واقعاً اینطوری است، البته از جهاتی میتوانم بگویم که سلبی نگاه بکنم و از لحاظ ایجابی، از لحاظ ایجابی به نظرم کار مبارکی است وقتی شورایی که کارش را درست انجام نمیدهد، میدانید کشورهای دیگر وزارت ICT ندارند و این هم از آن چیزهای عجیب در جمهوری اسلامی است، شاید بهترین گزینه این باشد که شما در مجلس نهادی را ایجاد بکنید و به صورت تخصصی به این امر بپردازید.
ـ الان دغدغۀ مردم این است که چه اتفاقی میخواهد برای اینستاگرام بیفتد؟ چه راهکارهایی وجود دارد برای اینکه بتوانیم دقیق روی این اینستاگرام نظارت کنیم؟
چند کار میشود انجام داد نه اینستاگرام بلکه مصادیقی مانند اینستاگرام که اتفاق میافتد یک تعامل بینالمللی ما معاونت حقوق بینالملل ما باید در قوه قضاییه و دولت قوی کار بکند وقتی اَپهای ما از اَپاِستور پاک شد، وقتی عکسهای حاجقاسم را از اینستاگرام پاک کردند وقتی که یوزرها را بیرون انداختند یعنی انگار سلب تابعیت شدند یعنی در یک پلتفرمی آنها را بیرون انداختند، ما چه کردیم؟ اگر یک پلتفرمی در خارج از کشور دارد داخل ایران سرویس میدهد، باید به مولفههای حقوقی داخل کشور پایبند باشد؛
ـوقتی کاربران شما به قدری به این پلتفرم پایبند هستند که حتی شما اگر آن را فیلتر بکنید با فیلترشکن سراغ آن میروند؛
دلیل آن این است که نظام فیلترینگ ما در کشور از لحاظ ساختاری معیوب است، فیلتر کردن یعنی محدودسازی، وقتی شما میخواهید یک آزادیای را محدود بکنید و چارچوب آن را تنگتر بکنید حتماً باید این امر در محکمه قضایی صورت بگیرد یعنی قاضی بنشیند هیات منصفهای باشد، ادلۀ ایجابیِ محدودسازی آن خدمات شنیده شود و ادلۀ غیرمحدودسازی، الان نظام محدودسازی و فیلترینگ در کشور در یک کمیتهای انجام میشود که نصف این کمیته مرخصی هستند و بقیه هم دغدغۀ دیگری دارند، سه تا از آنها از پشت مثلاً یک چیزی را بستند و ۴ نفر دیگر به دو نفر دیگر وکالت دادند؛ پس نهاد فیلترینگ در کشور معیوب است، وقتی شما نهاد معیوب دارید این قانون هنجار نخواهد شد چون پذیرشی در جامعه ندارد و وقتی پذیرشی در جامعه ندارد همین فرمایش شما است، یعنی شما وقتی فیلتر میکنید همه از فیلترشکن استفاده میکنند یعنی اصلاً شما امنیت سایبریتان را به دست خودتان مخدوش کردید. حالا نه اینستاگرام، تلگرام هم همینطور بود، توییتر را ببینید همه هستیم، مشخص نیست اصلاً برای چه کسی فیلتر است! ۴ نفر دیگر ممکن است فیلترشکنشان روشن باشد، ۴ تا تبلیغ هم ببیند کلیک کند و اصلاً جایی برود که نباید برود یعنی به قول افلاطون که میگوید حاکمان نگهبان ملتند، شما نگهبانی خودتان را در اینجا نقض کردید حداقل برای کودک، برای کسی که به رشد و بلوغ نرسیده است یا سَفیه است، حکومت باید از اینها نگهداری بکند.
نظام مسدودسازی و محدودسازی ما هم دچار نقصان است، قطعاً اگر این نقصانها گرفته شود و آن چارچوبها دقیق معماری شود و یک طراحی درستی شود به نظرم بخش عمدهای از آن قابلیت این را دارد که صیانت درست درمانی حداقل با عینک قانونی از آن انجام شود.