پیشروی‌های آرام اینستاگرام ایرانی

مجازیست یادداشتی با عنوان «پیشروی‌های آرام اینستاگرام ایرانی» نگاشته است که در ادامه از نظر می گذرد:

در بین روایت‌های گوناگونی که درباره‌ی رفتارهای کاربران ایرانی در فضای آنلاین مطرح می‌شود، معمولاً آن دسته از روایت‌هایی که تصویرهای اغراق‌آمیز و جذاب ارائه می‌کنند، شانس بیشتری برای شنیده شدن دارند. مثلاً اگر یک صاحب‌نظر یا یک پژوهشگر، مطلب آسیب‌شناسانه‌ای درباره‌ی تتلیتی‌ها، یا حمله‌ی کاربران ایرانی به صفحه‌‌ی اینستاگرام لیونل مسی، و یا تعداد زیاد تماشاگران لایو دو «شاخ اینستاگرامی» بنویسد و حتی‌الامکان از تعابیر هرچه جذاب‌تری برای به تصویر کشیدن مصادیق «ابتذال» استفاده کند، می‌تواند امیدوار باشد که مطلب جذابش در صفحه‌ها و کانال‌های متعدد و گوناگونی بازنشر شده؛ و یا به اصطلاح وایرال شود.

چنین وضعیتی به‌طوری طنزآمیز، نوع دیگری از ابتذال را به‌وجود آورده است که متأسفانه بعضی از صاحب‌نظران و اهالی رسانه، آگاهانه یا ناآگاهانه دچارش شده‌اند. به‌واسطه‌ی این ابتذالِ نوظهور، بخش‌هایی از واقعیت‌های فضای آنلاین،‌ شانس بیشتری برای بازنمایی در رسانه‌ها دارند؛ و در نتیجه‌ی انتشار مداوم این‌گونه روایت‌های گزینشی، تصویر تحریف‌شده‌ای از جامعه برساخته می‌شود.

یکی از راه‌های دستیابی به شناخت متوازن و نزدیک به واقعیت‌های فضای آنلاین، تحلیل و داده‌کاوی کلان‌داده‌های شبکه‌های اجتماعی آنلاین است. پایبندی نسبی پژوهش‌های علمی به مبانی روش‌شناسی می‌تواند باعث شود که بر بخش‌های کمتر دیده شده‌ی واقعیت‌های اجتماعی نیز نور تابانده شود و از این طریق، تصورات قالبی و آزموده‌نشده درباره‌ی رفتارهای مردم به چالش کشیده شود.

در پژوهشی که در طی یک سال گذشته درباره‌ی صفحه‌های ایرانی تأثیرگذار در اینستاگرام انجام داده‌ام، سعی کرده‌ام با جمع‌آوری و تحلیل کلان‌داده‌های اینستاگرام، روندهای تغییر در اینستاگرام ایرانی را شناسایی کنم.

تعداد صفحه‌های تأثیرگذار اینستاگرام ایرانی (صفحه‌های با بیش از ۵۰۰ هزار دنبال‌کننده) در سال‌های ۹۸ و ۹۹ به‌ترتیب ۱۰۲۴ و ۱۶۰۰ صفحه است؛ که نشان می‌دهد این صفحه‌ها در سال ۹۹ نسبت به سال قبل به میزان ۵۶ درصد افزایش پیدا کرده‌اند. با توجه به این روند می‌توانیم بگوییم که نفوذ اینستاگرام در بین مردم ایران با سرعت چشمگیری رو به افزایش است.

همان‌طور که در جدول ۱ مشاهده می‌شود، سهم صفحه‌های طنز و سرگرمی در بین صفحه‌های تأثیرگذار اینستاگرام ایرانی در سال‌های ۹۸ و ۹۹ به‌ترتیب ۳۲ و ۳۴ درصد است. بیشترین میزان افزایش سهم در بین بخش‌های مختلف این صفحه‌های تأثیرگذار، متعلق به صفحه‌های آموزشی است. در حالی که در سال ۹۸ تنها ۵ درصد از صفحه‌های تأثیرگذار اینستاگرام ایرانی صفحه‌های آموزشی بودند، سهم این نوع صفحه‌ها در سال ۹۹ به ۱۱ درصد افزایش پیدا کرده است.

از طرفی بیشترین کاهش سهم، مربوط به صفحه‌های مد و زیبایی و نیز صفحه‌های پورنوگرافی بوده است. علیرغم آنکه بعضی از جریان‌های فکری و سیاسی ادعا می‌کنند که اینستاگرام باعث ترویج بی‌بندوباری‌های اخلاقی شده است، شواهد تجربی نشان می‌دهند که سهم صفحه‌های پورنوگرافی در بین کل صفحه‌های تأثیرگذار اینستاگرام ایرانی، در سال ۹۸ تنها ۹ درصد بوده و در سال ۹۹ نیز به ۶ درصد کاهش پیدا کرده است. با توجه به این یافته‌ها، پرسشی که مطرح می‌شود این است که چرا مدافعان فیلترینگ اینستاگرام، به‌جای تأکید بر این بخشِ رو به کاهش، بر بخش‌های رو به افزایش اینستاگرام ایرانی -از جمله صفحه‌های آموزشی و تجاری- توجه ندارند؟

گراف‌های شکل ۲، تغییرات مذکور را به‌وضوح نشان می‌دهند. در این گراف‌ها اندازه‌ی هر گره (صفحه) براساس شاخص In-degree و یا به بیان دیگر، بر اساس تعداد دنبال‌کننده‌های تأثیرگذار هر صفحه مشخص شده است. همان‌طور که می‌بینیم، در سال ۹۹ در مقایسه با سال ۹۸، سهم صفحه‌های صورتی (مد و زیبایی) و بنفش (پورنوگرافی) کاهش قابل توجهی پیدا کرده و سهم صفحه‌های آبی پررنگ (آموزشی) نیز به‌طور چشمگیری افزایش پیدا کرده است.

با وجود اینکه تعداد صفحه‌های تأثیرگذار طنز و سرگرمی سه برابر تعداد صفحه‌های تأثیرگذار سینمایی‌اند، همان‌طور که در شکل ۳ مشاهده می‌شود، از بین ده صفحه‌ی مقتدر اینستاگرام ایرانی (براساس شاخص Authority)، ۹ صفحه به سلبریتی‌های سینمایی تعلق دارد.

این ۱۰ اینفلوئنسر مقتدر به‌ترتیب عبارتند از: نوید محمدزاده، پرویز پرستویی، گلشیفته فراهانی، امیر جعفری، علی کریمی، مهناز افشار، علی اوجی، پریناز ایزدیار، بهرام رادان، و مهراب قاسم‌خانی. شاخص Authority میزان مرجعیت و قدرت تأثیرگذاری هر صفحه را محاسبه می‌کند. این اسامی نشان می‌دهند که سلبریتی‌های سینمایی کماکان بیشترین اقتدار و مرجعیت را در بین صفحه‌های تأثیرگذار اینستاگرام ایرانی دارند.

شکل ۴ نشان می‌دهد که در فاصله‌ی سال ۹۸ تا سال ۹۹، صفحه‌های تأثیرگذارِ غیرشخصی، سهم ۵۶ درصدی‌شان در بین صفحه‌های تأثیرگذار اینستاگرام ایرانی را حفظ کرده‌اند. از طرفی، اینفلوئنسرهای زن در طی یک سال گذشته با افزایش سهم خود از ۱۴ درصد به ۱۶ درصد، فاصله‌شان را با اینفلوئنسرهای مرد تا حدی کاهش داده‌اند.

براساس شکل ۵، ۷۵ درصد از صفحه‌های روزمره‌نگاری در اختیار زنان قرار دارد. همچنین در حالی که فقط ۱۲ درصد از صفحه‌های تأثیرگذار تجاری در اختیار اشخاص قرار دارند، سه-چهارم از این صفحه‌های شخصی در اختیار زنان است. با توجه به اینکه صفحه‌های روزمره‌نگاری و صفحه‌های مد و زیبایی نیز به‌طور غیرمستقیم موجب درآمدزایی صاحب صفحه می‌شود، می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که شاید به مرور زمان، فضای آنلاین (و به‌طور خاص اینستاگرام) در مقایسه با فضای آفلاین، موقعیت‌های شغلی مناسب‌تری را در اختیار بخشی از زنان قرار دهد.

شکل ۶، نشان می‌دهد که علیرغم اتهامی که هر از گاهی در خصوص تأثیرپذیری کاربران اینستاگرام از «خارج‌نشین‌ها» مطرح می‌شود، نه تنها اکثریت چشمگیری از صفحه‌های تأثیرگذار در اختیار افراد ساکن ایران است، بلکه این برتری عددی، روندی افزایشی نیز دارد. به‌طوری که سهم صفحه‌های تأثیرگذارِ داخلی در طی یک سال اخیر، از ۷۶ درصد به ۸۰ درصد افزایش پیدا کرده است.

همان‌طور که در شکل ۷ مشاهده می‌شود، تعداد دنبال‌کنندگان صفحه‌های تأثیرگذار اصولگرا در طی یک سال گذشته ۵۴ درصد افزایش پیدا کرده است. این نسبت برای صفحه‌های برانداز ۴۵ درصد، برای صفحه‌های غیرسیاسی ۳۰ درصد، و برای صفحه‌های اصلاح‌طلب تنها ۲ درصد بوده است.

حسن ریوندی با بیش از ۱۴ میلیون دنبال‌کننده، پرمخاطب‌ترین صفحه‌ی تأثیرگذار اینستاگرام ایرانی است. مهناز افشار، رادیو جوان، و رامبد جوان نیز به‌ترتیب در رتبه‌های بعدی قرار دارند. بیشترین نسبت افزایش دنبال‌کننده مربوط به افزایش ۹۴ درصدی دنبال‌کنندگان صفحه‌ی بی‌بی‌سی فارسی و بیشترین تعداد افزایش دنبال‌کننده مربوط به افزایش بیش از ۶ میلیون نفری دنبال‌کنندگان حسن ریوندی بوده است. شدیدترین سقوط جایگاه مربوط به تنزل جایگاه بهنوش بختیاری از رتبه چهارم در سال ۹۸ به رتبه نهم در سال ۹۹ بوده است.

به‌عنوان جمع‌بندی می‌توان گفت که اینستاگرام ایرانی علیرغم اینکه همواره از سوی بعضی از جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای و حتی بعضی از اهالی دانشگاه و روشنفکران، در معرض آسیب‌انگاری‌ها و اتهام‌های دست‌ودلبازانه قرار دارد، بر مسیر آزمون و خطا و خوداصلاح‌گری حرکت می‌کند. به‌ازای هر کاربری که زیر صفحه‌ی فلان بازیکن یا داور فوتبال فحاشی می‌کند، هزاران کاربر ایرانی در اینستاگرام در حال مطالعه و آموزش و یادگیری و خرید و فروش و خندیدن و خنداندن اطرافیانشان هستند. لطفاً یک بار دیگر، بخش دوم جمله‌ی قبل را بخوانید.

از قضا، این فعالیت‌ها مربوط به همان حوزه‌هایی‌اند که نهاد دولت (و نه صرفاً دولت روحانی) در آنها فاقد کارآمدی لازم است. چه کسی می‌تواند در مؤثر بودن بخشی از صفحه‌های تأثیرگذار اینستاگرام ایرانی در افزایش آگاهی مردم در مقابله با بحران کرونا تردیدی داشته باشد؟ آیا هنوز تردیدی وجود دارد که اینستاگرام برای بخشی از جمعیت فعال اقتصادی کشورمان، فرصت‌های شغلی مناسب ایجاد کرده است؟ ای‌کاش دولتی که دقیقاً یک سال پیش در چنین روزهایی، برای مقابله با بحرانی که ناشی از انباشت ناکارآمدی‌هایش بود، اینترنت مردم را به‌مدت نزدیک به یک ماه قطع و محدود کرد، بیش از پیش به حق دسترسی همگانی مردم به اینترنت احترام بگذارد.

/مشق نو/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

جایزه همراه اول