غیرمجاز-۷آیا درآمدزایی از محتوا در ایران امکانپذیر است؟
شاید برای خیلیها سوال باشد که چگونه میتوانند از محتوایی که در فضای مجازی تولید میکنند و منتشر میکنند پول دربیاورند یا حتی بالاتر از آن اصلاً قانونی وجود دارد که درآمد اپراتورها و پلتفرمها را به صورت مساوی بین آنها و تولیدکنندههای محتوا توزیع بکند. امروز با مهندس «محمدحسین کاشی» مدیرعامل شرکت تبیان هوشمند صحبت میکنم.
ـ یکی از مولفههای اصلی شکلگیری شبکه ملی اطلاعات تسهیم عادلانهی درآمد اپراتورهای ارتباطی یعنی اختصاص آن به تولیدکنندگان محتوا است، این را برای بینندگان باز کنید و این اتفاق چگونه میافتد؟
قبل از پاسخ به سوال مجبور هستم یک توضیحی راجع به اکوسیستم محتوا بدهم؛ یک اکوسیستم در حوزهی محتوا چند بخش دارد که اپراتورها، تولیدکنندگان محتوا، پلتفرمها و مجموعههایی که در حوزهی فراهمآوربی محتوا در هر لایهای درگیر هستند را شامل میَشود. مانند هر جای دیگر دنیا این روش یک اقتصادی دارد که چند سالی است در دنیا رایج است و دارد کار میشود، در کشور ما شاید این اکوسیستم به صورت کامل شکل نگرفته و یا این اکوسیستم ناقص است، تسهیم درآمد دراصل یک بازو یا یک اتصالدهندهی تمام قسمتهای این اکوسیستم است به صورتی که در هر قسمت تسهیم درآمد باعث میشود که آن میزان یا آن عددی که از آن کسب و کار، حالا این کسب و کار میتواند مستقیم باشد، حاصل از ترافیک باشد یا چیز دیگری باشد، درآمدش را عایدِ کل آن پکیج و آن اکوسیستم بکند، یعنی از یک اپراتور که در مرحلهی آخر مینشیند یا یک سرویسدهنده در لایهی دلیوری نِتورک تحویل محتوا یا سیداِن و یا در یک سرویسدهندهای که در حوزه مالی به عنوان کیف پول فعالیت میکند یا پلتفرم یا یک پِلیِر یا یک تولیدکنندهی محتوا، همه با هم به یک میزان و با یک مدل از این تسهیم بهرهمند شوند.
الان این تسهیم خیلی موجودیت ندارد و بیشتر به صورت توافقی این کار انجام میشود، در خیلی از سکوها یا پلتفرمهایی که وجود دارد.
ـ کمی باید شفافتر صحبت کنیم وقتی اپراتور، سکو و درآمد میگوییم منظورمان دقیقاً چیست؟
اگر بخواهیم به صورت کلی صحبت بکنیم به چند نوع از مدلهای ارائه محتوا میرسیم یعنی ما راجع سرویسهای ویدیوی برخط یا شبکههایی که پخش فیلم خانگی و یا نمایش خانگی میکنند یا شبکههای یوجیجیسی صحبت میکنیم یا راجع به یکسری اَپستورهایی که داخل آن یکسری نرمافزارهای کاربردی موبایل است صحبت میکنیم یا داریم راجع به یکسری از پلتفرمهایی صحبت میکنیم که یک گنجینههایی از محتوا در حوزههای مختلف است، مثلاً پادکست، کتاب الکترونیک است، چیزهای مختلفی که در هر کدام به نوعی محتوا درگیر است. هر کدام از اینها بنا به شرایطش یک تسهیم مشخصی از درآمد دارد که در خیلی از ؟؟؟؟ بزرگ دنیا این یک عدد تقریباً مشخص و ثابتی است مثلاً در اروپا یا آمریکای شمالی تقریباً در پلتفرمهای رایجی که وجود دارد ۳۰ درصد تا ۲۵ درصد را صاحب پلتفرم میگیرد بقیهی آن برای کسی است که مالک محتوا یا تولیدکننده است.
آن قسمت هم خودش تقسیم میَشود یعنی کسی که حق رایت محتوا را دارد، کسی که مالک محتوا است یا در تعامل با کسی که حق رایت برای پخش و نشر آن اثر را دارد و کسی که آن محتوا را از جای دیگری که رایتش وجود نداشته، توانسته با اجازهی نشر جمعآوری کند و توانسته اینها را تجمیع کند و به یکباره بتواند در یک بستری ارائه بدهد. حالا بعضی از این نقشها را یک طرف برعهده میگیرد بعضی از این نقشها در بعضی جاها جدا است که هر کدام از آنها یک مدلی دارد. حالا صاحب آن پلتفرم بعضی وقتها با اپراتورها یک مذاکرهای میکند هر سر ترافیک یعنی سر ترافیکی که تسهیم میشود و هم سر تعداد یوزِر یا آن کانتنتی که است، سر فروش آن. این خودش یک مذاکرهی دیگری دارد یعنی یک بستر تقریباً چندوجهی است؛
ـ پس دو مدل درآمدزایی داریم یک مدل که سکو دارد از کاربر پول دریافت میکند و خدماتی را ارائه میدهد و یک مدل هم از ترافیک؛
بله.
ـ الان مثلاً در حوزه کتاب یک چنین تسهیمی است، فروش کتاب و وقتی کتاب فروخته میشود یک درصدی را پلتفرم برمیدارد و بقیه را صاحب محتوا برمیدارد؛ در حوزه VOD ها این داستان وجود دارد؟
هم در حوزهیVOD ها و هم در حوزه ایاودیها و سایر پلتفرمهای دیگر هم که اشاره کردم باید این مدل وجود داشته باشد و اگر وجود نداشته باشد این اکوسیستم شکل نمیگیرد، یعنی آن سرمایهگذار یا تهیهکننده هیچ وقت راغب نمیَشود که یک فیلم، سریال یا محتوایی تولید بکند و آن صاحب پلتفرم هم هیچ وقت به این سمت نمیرود که خودش یا مشارکت بکند، سرمایهگذاری کند یا در تبلیغاتش شریک شود یا سایر مدلها را آنجا بگذارد که بتواند برای کاربر جذابیت ایجاد کند، الان با توجه به شرایطی که در کشور ما و دنیا به خاطر کرونا وجود دارد، سینماها در بخش مهمی از دنیا یا تعطیل هستند یا نیمهتعطیل هستند و با یک دوم یا یک چهارم ظرفیت دارند کار میکنند، بیشتر اقبال به سمت اکرانهای آنلاین است. این اکرانهای آنلاین یا ظرفیتی که در نمایش خانگی وجود دارد دقیقاً مدلی است که براساس آن تسهیم درآمدی است که بین؛
ـ قاعدتاً یک چیز توافقی است نمیشود حاکمیت برای آن مدل بگذارد و بگوید باید به این صورت باشد و شما این درصدها را رعایت کنید. دقیقاً حاکمیت کجا باید ورود کند و برای آن قانونگذاری کند؟
منظورتان از حاکمیت قانونگذار است، قانونگذار در همه جای دنیا وظیفه رگولاتوری را برعهده دارد، رگولاتوری هم در این حوزه در بخش تسهیم درآمد به اعتقاد من در این فضا یک خلایی داریم یعنی شاید یک مستند قانونیِ دقیق، سر تسهیم نداشته باشیم شاید الان خیلی از کارها را دستگاههای مختلف از قبل در این حوزه انجام دادند اما اینکه ما بگوییم الان یک جدول مشخصی داریم راجع به اینکه با این تسهیم درآمد باید تولیدکنندگان محتوا میتوانند استفاده کنند و این الگویی برای آنها بشود، وجود ندارد. الان اتفاقاتی که دارد میافتد سر محتوایی که خیلی تاپ نباشد، یعنی محتوای تقریباً معمولی، الگوهای نانوشتهای وجود دارد تقریباً با همین روشها و اعدادی که گفتم تبادل میشود، سر محتوای خاص مطمئناً اعداد، اعداد دیگری است و روشهای تسهیم فرق میکند و یا مدلها یا پیشخریدها و مشارکتهایی که هنگام ساخت محتوا وجود دارد شکل میگیرد که الان در ویاودیها داریم یک بخشی از این را میبینیم یعنی خیلی از ویاودیها در سریالها یا مجموعههایی که الان در حال تولید هستند، خیلیها در سریال مشارکت میکنند یا در آن پلتفرم درگیر میشوند یا چند نفر از آنها با هم جمع میشوند و یک پلتفرم را ایجاد میکنند که البته این کثرتگرایی یک بحثی است که اصلاً ما الان چند پلتفرم برای کشور در حوزه ویاودیها نیاز داریم؟ این موازیکاریها، فضایی که وجود دارد چقدر تاثیر دارد؟ من از منظر اقتصادی عرض میکنم حتماً کارشناسان دیگر در حوزه محتوا و فضای رسانه باید در مورد آن صحبت کنند.
اما این بحثی که شما اشاره کردید راجع به نقش رگولاتوری است به نظرم رگولاتوری پررنگی در این حوزه وجود ندارد و به نظرم یک بخشی از آن باید رگولاتوری همراه با جریانسازی در بازار باشد یعنی رگولاتوری سفت و محکم، قانونی و بدون پشتوانهی اقتصادی صددرصد این اکوسیستم را میخواباند، یعنی اگر ما از بالا یک قانونی بگذاریم و سفت و محکم بگوییم، تسهیم درآمد در این فضا با این اعداد است، این حتماً به کار صدمه میزند، حتماً باید با نظر کسانی باشد که دارند تولید محتوا میکنند، با وضعیت پلتفرمهای رایج باشد، حتماً باید بحث ترافیک در نظر گرفته شود، شرایط پرداختی، وضعیت پرداخت اعتباری و مدلهای این شکلی که در کسب و کارها تاثیر دارد حتماً باید دیده شود، اما مطمئناً مدلهای خشک و بدون رعایت حقوق تولیدکنندگان و سرمایهگذاران محکوم به شکست است.
ـوقتی توافق دارد شکل میگیرد، من به عنوان یک ویاویدی دارم با طرف مقابل توافق میکنم دیگر چه نیازی به رگولاتوری در اینجا وجود دارد؟
مثال آپارات را که زدید آپارات یک یوجیسی است و حالا در کانالی قرار میگیرد براساس دیده شدن بالاتر میآید بعد آن تولیدکننده یا آن کسی که صاحب کانال است براساس آن تشویق میَشود با یک مدلی مثلاً این را بالا میبرد؛ رگولاتوری میتواند اینجا یک پیشنهاد به صاحب یوجیسی ارائه کند که با این مدلهای ترافیکی میتوانی حمایت بکنی، در یوجیسی شاید قانونمند کردن خیلی مصداق نداشته باشد اما در سرویسهای نمایش خانگی یعنی در ویاودیهایی که یوجیسی نیستند و دارند محتوای تولیدشده را عرضه میکنند، به نظرم باید با یک مدلی در بحث تسهیم درآمدش کار شود، البته خیلی از آنها هم یا سرمایهگذارانی هستند که قبلاً تجربهی کار در حوزه ویاودی را داشتند و با اعداد و ارقامی که در آنجا تبادل میَشود، آشنا هستند یعنی سرمایهگذار نمیآید روی یک کاری سرمایهگذاری بکند که شکست بخورد، البته حتماً مانند هر کسب و کاری شکست هم وجود دارد، میخواهد یک کاری ساخته شود ضرر بکند، اما یک سرمایهگذاری هم یک سریال ۱۵ قسمتی را با یک مدلی به ۳۰ قسمت تبدیل میکند و آن خواب پول و سودی که اینجا شامل او میَشده را سعی میکند بیشتر کند یا آن خواب پولش را زنده بکند و از آن طرف بتواند یک بستری داشته باشد که جلوی ضرر کردن را بگیرد.
اینها یک بحثهایی است که بیشتر صاحبان محتوا یا تولیدکنندگان بزرگ محتوا به صورت توافقی با صاحب پلتفرم انجام میدهند اما رویکرد صحبت من به سمت کسانی است که در اِشل خیلی کوچکتر دارند تولید محتوا میکنند و اینها معمولاً زیر دست و پای آن پلتفرم لِه میشوند یا محتوای آنها دیده نمیَشود یا روشهای تسهیم درآمد آنقدر ناعادلانه است که اصلاً چیزی به دست آنها نمیرسد.
ـ اینکه کدام محتوا بالا برود به صفحه یک برود جزء این سیاستگذاری باید قرار بگیرد؟
این دیگر خیلی در آن حریم کسب و کار است، به نظرم این دیگر خیلی جزء آن بستهای است که آن کسب و کار ارائه میدهد یعنی خیلی داخل است، به نظرم اگر قانونگذار در این لایحه دخالت بکند دراصل دخالت مستقیم در آن کسب و کار کرده است و هیچ وقت فکر نکنم شان قانونیاش این باشد که بگوید چه کسی بالا باشد و چه کسی پایین باشد.
منظورم از این جهت بود که مطمئناً شما یک تهیهکنندهای، یک سریالی که یک محتوای بزرگ را دارد تولید میکند مطمئناً تسهیم درآمدش با یک مجموعهای که دارد در یک اِشل خیلی کوچکتر انیمیشن تولید میکند یا یک برنامه مستند تولید میکند، یکی نیست. وقتی تولیدکنندهی آن محتوای مستند یا انیمیشن یا محتوای کودکانه یا هر فضای دیگری که در مقیاس تجاری پایینتر از تولیدکننده است، اگر یک قانون مشخصی نباشد، حقش از بین برود. حالا باید خیلی سرمایهگذاری بکند آن هم در شرایط کنونی که برای همهی کسب و کار با این نوسانات شدید ارزی، تورم و بحثهای دیگر وجود دارد، مطمئناً حاشیه سودش را به شدت کم میشود و وقتی حاشیه سود کم شود اگر یک کار انجام دهد سراغ کار بعدی خیلی با احتیاط میرود، خیلی چراغ خاموش و آهستهتر میرود که در حاشیه امنیت یا حاشیه سودی برای خودش باشد.
شاید قانونگذار بتواند به اینها در این لحاظ کمک بکند اما معمولاً در همه جای دنیا این لایه از سمت قانونگذار به سمت پیشنهاد است، پیشنهاد است و کمیتههایی که به صورت صنفی یعنی یک نماینده از کسب و کار را دعوت میکنند یا چند نماینده از کسب و کار دعوت میکنند، آن کسب و کار خودش به صورت صنفی تابعی از تسهیم درآمد را قبول میکند یا خودش یک پیشنهادی میدهد که همهی ذینفعان در آن دخیل میشوند.
ـ یک موضوعی چند وقت پیش مطرح شد و آن اینکه اینفلوئنسرهای اینستاگرامی از تبلیغاتی که در صفحات اینستاگرامیشان انجام میدهند درآمدهای بالایی دارند و این هیچ جای چرخهی اقتصادی کشور دیده نمیشود، این یکی از آسیبهای بحث تسهیم درآمد باشد، یعنی اگر ما در داخل کشور سازوکاری داشتیم که فرد یک جای دیگری ویدیو را تولید میکرد و بعد میتوانست از آن پول به دست بیاورد سمت یک پلتفرم خارجی نمیرفت.
بخشی از سوالی که پرسیدید به یک پلتفرم خارجی برمیگردد، الان شما هزار قانون هم در این قسمت داشته باشید هیچ وقت نمیتوانید با یک پلتفرم خارجی که به دلایل مختلف سیاسی و تحریم اصلاً با ما وارد مذاکرهی مستقیم نمیشود و ما هیچ ارگان و مدلی نداریم که آن پلتفرم را تحت فشار قرار بدهیم نمایندهای اینجا ندارد هیچ سازوکاری برای این نداریم و به همین خاطر شاید خیلی نشود این را لحاظ قانونی ضابطهمند کرد، یک پلتفرمی است که دارد کار میکند، وقتی تعدادی کاربر هم دارد شما نمیتوانید آن اینفلوئنسر که یک فوتبالیست یا یک بازیگر است یا حتی خانمی است که آشپزی آموزش میدهد، او دارد از این طریق کسب درآمد میکند، یک زمانی جنبه ضابطه یا نظارت روی محتوا آن است که آن یک بحث دیگری است و من وارد آن فضا نمیشوم، این چون پلتفرم خارجی است مستقیم نمیشود روی درآمد آن نظارت یا ورود کرد، چون یک فضایی است که کاملاً توافقی است مثلاً شما تولیدکننده مواد غذایی هستید، به یک خانم یا آقایی که آشپزی میکند تبلیغ محصولتان را میدهید یا شما صاحب یک رستوران هستید یا شما تولیدکننده پوشاک خاصی هستید، به طرف میگویید تبلیغ محصول شما را بکند این تبلیغ چون پلتفرم خارجی است هیچ وقت نمیشود آن را ضابطهمند کرد اما اگر ما کنار آن چند پلتفرم هم داشتیم که افراد به شیوههای دیگر میآمدند و به صورت خیلی مشخص در آن قرار میگرفتند و محتوایشان را داخل آن قرار میدادند و شیوههای تبلیغات همه چیز شفاف بود شاید آنجا جلوی خیلی از کلاهبرداریها هم گرفته میشود طرف مثلاً در یک صفحهای پولی بابت تبلیغ پرداخت میکند و هیچ وقت آن صفحه آن را تبلیغ نمیکند یا یک محصولی را میخرد که آن صفحه هیچ وقت آن محصول را تحویل نمیدهد یک شماره تلفنی است که این شماره را اصلاً جواب نمیدهد.
اینها مواردی است که وقتی شما با یک پلتفرم خارجی طرف هستید خیلی شاید نشود روی آن سازوکار مخصوصاً در تسهیم درآمد، روی پیشنهادهای قانونی در این حوزه فکر کرد.
ـیعنی اداره مالیات میگوید ما رد پول اینفلوئنسرها را میگیرم و برای آنها مالیات لحاظ میکنم، الکی است؟
من نمیدانم با چه سازوکاری این کار را میکنند شاید مجموعه مالیاتی با کنترل حساب بانکی و یک درآمد مشخصی که از آن صفحه وجود دارد یا یک تقریبی که کارشناس مالیاتی میگذارد یک عددی را به عنوان مالیات درنظر بگیرد اما اینکه بخواهد این را به هزار نفر تسری بدهد، به نظرم مثلاً کار پیچیده و سختی است شاید در این شرایط نشود آن را به این راحتی پیاده کرد.
چون پلتفرم خارجی است به این راحتی قابل شناسایی نیست، یک زمانی شما پلتفرم داخلی است از طریق اتصال و استعلام ساده یکسری چیزها مشخص میشود. اگر این موردی که شما گفتید مثلاً مجموعههای مالیاتی در این حوزه دارند از این طریق پیگیری میکنند شاید به یکسری افراد خاص محدود باشد الان ما تعداد زیادی صفحه داریم که حداقل بالای صد K است، شما اگر مرز این اینفلوئنسرها را از ۸۰، ۱۰۰ K به بالا بگذارید تا ۱ یا ۲ میلیون که آن اعداد بالا تعداد خیلی کمی میَشوند شاید آن تعداد کم را دارد کنترل میکند اما مطمئناً افرادی که در این حوزه کار میکنند نه فاکتوری میدهند، نه قراردادی میبندند، خیلی چیزها غیررسمی است، این غیررسمی خودش یک بازاری را ایجاد کرده است یعنی آن کسی که پول تبلیغ میدهد با این روش سازوکارش را پیاده کرده است، از طریق مدلهای غیررسمی توانسته این سازوکار را پیاده بکند و خلاصه به هدف خودش برسد. به نظرم دراین فضا آن اینفلوئنسر قطعاً راضی است، آن تبلیغدهنده و کسی هم که کار میکند بنا به بازخوردی که میگیرد، مطمئناً در یک شرایطی راضی است که ما الان در بعضی از صفحات تبلیغ محصولات مختلف را میبینیم که حتماً از لحاظ اقتصادی در میآورند که بتوانند هزینهی تبلیغ بدهند.
ـ من به عنوان یک کاربر یک محتوایی را تولید میکنم و روی اینترنت میگذارم که استفاده شود، چطوی میتوانم از این پول به دست بیاورم؟ در جهان چطوری از این محتوا پول به دست میآورند؟
اگر منظورتان ویدیو باشد؛
ـ نه لزوماً ویدیو کلاً نظام تسهیم محتوا در دنیا چیست؟
تسهیم محتوا کلاً یک نظام و چارچوب دارد که تقریباً کلی دارد اما بنا به آن کسب و کار یا نوع محتوا، یک مقدار متفاوت میشود، مثلاً در جایی مثل ویدیو یک مقدار این فضای عدد مشخصی است، در صدا تقریباً درصدهایی بالاتر و پایینتر، در کتاب یک مقدار متفاوت است، در گیم هم تقریباً شبیه به ویدیو و فضای صدا، نزدیک به همین است، منظورم پادکستها است.
در سرویسهایی مانند اپلیکیشنها و فضایی که در این بستر وجود دارد، معمولاً نسبت تسهیم درآمد ۳۰ بع ۷۰ است یعنی صاحب پلتفرم و تمام بازیگرانی که این سمت هستند ۳۰ درصد یعنی آن طرف ممکن است provider بانکی باشد، یک اپراتور باشد، یک شرکت باشد که خدمات تلویزیون کابلی میدهد یا دارد اینترنت میدهد، آنها خودشان با صاحب پلتفرم مذاکره میکنند. تولیدکننده محتوا ۷۰ درصد میشود، ۷۰ درصد هم آنجا چون قواعد کپیرایت خیلی سخت رعایت میشود اگر خودش سازندهی محتوا باشد برای او خیلی جذاب است اگر خودش نباشد بحث حقوقی کپیرایت و بحث ناشر محتوا چه کسی بوده و حق پخش چقدر بوده و مدت یا اجازهنامه لایسنس است، انتشار محتوا چقدر بوده، تعداد دفعات چقدر بوده، اینها یک بحثهای دیگری را مطرح میکند.
اما به صورت کلی بخواهم عرض کنم معمولاً سکو، پلتفرم یا صاحب آن پِلیری که دارد پخش میکند ممکن است اَپاستور باشد یا سرویس گوگل باشد، یک ویاودی باشد ۳۰ درصد، صاحب و تولیدکننده محتوا ۷۰ درصد. این یک مقدار در بعضی جاها متفاوت میشود و توافقی است. الان در کل دنیا مدلهای مختلفی برای این بحث وجود دارد برای اینکه استعدادهای جوان را شناسایی کنند؛ اگر بخواهیم در نظر بگیریم بگوییم پِلیر بزرگ قضیه در دنیا یوتیوب است، یوتیوب تقریباً چند شرکت دارد که به صورت غیرمستقیم روی استعدادهای جوان و تیمهایی که تولید محتوا میکنند، سرمایهگذاری میکنند، هم خودش یک آفرها یا یک بستههای حمایت را راجع به محتواهایی میگذارد به نظرش اینها محتواهایی هستند که در آینده بهتر دیده میشوند یعنی یک مدل اسمارتمانی سعی میکند اینها را کشف کند.
این هم در هر کشوری با توجه به آن اطلاعاتی که از دادهها دارد و بررسیای که در دادهها میکند مثلاً در این کشور این نوع محتوا با این شرایط جواب میدهد، براساس این سرمایهگذاری میکند اما یوتیوب هم به صورت کلی تقریباً در مدلهای تسهیم و بحث تسهیم درآمد تقریباً این شکلی است که حالا یک بخشی از درآمد را روی ترافیک محاسبه میکند یعنی ترافیکی که این کانال یا این صفحه ایجاد میکند یعنی افرادی که عضو میشوند و تعداد دفعاتی که ویدیو را میبینند.
یک مدل دیگری دارد که با بعضی از تولیدکنندههای محتوا سر تبلیغات میبندد که تبلیغاتی که حین، بعد یا قبل از آن ویدیو یا در آن ویدیو محتوا به سمت یک محصول خاصی است یا یک سرویس خاص است، آنجا هم یک عددی را به عنوان مشارکت تعیین میکند و تسهیم میکند و پرداخت میکند.
ـ مدلهایی که خارج از ایران وجود دارد قابل پیادهسازی در ایران است؟
در قسمت اول برای محتواهایی که محتوای رایگان نیست و پولی هستند یعنی شما در یک سایت ویاودی مثلاً فیلمو، نماوا و غیره، شما یک محتوای پولی را میخرید و تماشا میکنید، این تسهیم درآمد تقریباً وجود دارد که این اکوسیستم شکل گرفته و شما میبینید هر چند وقت یکبار فیلم یا سریال جدید میآید، الان بخشی از این تسهیم درآمد وجود دارد و به صورت توافقی است و الان شکل گرفته که تولیدکنندگان محتوا و بقیهی زنجیره دارند در این حوزه کار میکنند و محتوا را تولید میکنند اگر وجود نداشته باشد این زنجیره قطع میشود و تولیدکننده محتوا دیگر نمیتواند محتوایی تولید کند.
یک بخش دیگر اینکه به نظرم ما حتماً باید بابت ترافیک هم مدل داشته باشیم، به نظرم بابت تولید ترافیک هنوز الگوی مشخصی نداریم یعنی الان همه کسانی که محتوا تولید میکنند مجبورند این محتوا را مثلاً به مخابرات یا یک اپراتور بزرگتر بدهند بعد پرداخت هزینه از سمت مخابرات، بعضی وقتها امکان دارد یا آن پروایدری که میخواهد این را تسهیم درآمد بکند، سخت باشد و طولانی باشد و اینها گاهی برای تولیدکنندهی محتوا نمیصرفد یعنی همیشه گوشهی ذهنش این است که بابت ترافیک شاید خیلی عدد خاصی نتوانم بگیرم مگر اینکه صاحب پلتفرم یک مذاکرهای را با یک اپراتور یا سرویسدهندهی خاص کرده باشد و یوزرها و تعداد کاربرانی را که دارد با محتوایش روی آن پلتفرم باندل کرده باشد که مثلاً بگوید شما اگر سیمکارت یا سرویس اپراتور خاص را دارید میتوانید از بستر ما به صورت رایگان استفاده کنید که این در همه جای دنیا راحت است.
ـ شما به عنوان مدیرعامل یک شرکتی که دارد در حوزه اقتصاد محتوا فعالیت میکند پیشنهاد خاص و ملموسی برای این داستان دارید؟
پیشنهاد برای این موضوع است هم سر بحث ترافیک و هم بحث تسهیم درآمد است اما من معتقدم که سر بحث ترافیک و سر بحث تسهیم درآمد در کل اکوسیستم هیچ وقت مجموعه ما به تنهایی یا سایر مجموعههای خصوصی و دولتی نمیتوانند به تنهایی مدلی ارائه بدهد، این مدلها معمولاً با همافزایی و برنامهریزی در حالت تشکلهای صنفی اتفاق میافتد، امکان دارد من یک مدلی بدهم با چند شرکت دیگر هم توافق بکنم اما هیچ وقت مثلاً رگولاتور آن را قبول نکند یا اصلاً رگولاتور وارد این بازی نشود، یا یک پلتفرم بزرگتری وارد این داستان نشود که بخواهد تسهیم درآمد درگیر شود.
در هر حال به نظرم کارهای این شکلی حتماً یک تشکل یا یک هیات یا یک کمیتهی نظارتی نیاز دارد، شاید نظارت کلمه جالبی نباشد، کمیته اقتصادی یا تسهیم درآمدی در این قسمت نیاز دارد که وظیفه رگولاتوری جریان را برعهده بگیرد و افراد موثر در اکوسیستم تاثیرگذار باشند. هر چقدر این نگاه، نگاه دستوری باشد و از بالا به پایین باشد، این باعث میشود یک جایی اکوسیستم دچار مشکل شود. اگرچه الان اکوسیستم کاملی وجود نداشته باشد اما همین اکوسیستمِ نصف و نیمه هم اگر از بین برود، یک بخشی از اقتصاد تولیدکنندگان و حداقل کسانی که در این شرایط کرونا در خانه هستند و مجبورند بخشی از اوقات فراغتشان را یکسری از محتواهای آموزشی را ببینند و دریافت بکنند را تحت تاثیر قرار میدهد. اگر اکوسیستم ما در این حوزه وجود داشت و به صورت کامل شکل گرفته بود شاید خیلی از معلمها، دبیران خودشان خودجوش ویدیو ضبط میکردند و میگذاشتند و بعد براساس بازدیدی که آن معلمها یا دبیران داشتند اتوماتیک یک مبلغی براساس ترافیک پرداخت میشد حالا آن کانال پولی میَشد یا تبلیغات در آن قرار بگیرد، یعنی آنها هم ذینفع میشدند. یعنی این ارتباط تعاملی بزرگتر میشد حالا نه همهی معلمها یا اساتید یا دبیران وارد چرخه تولید محتوا میشدند، اما در هر صورت روشهای جدید تولید محتوا و محتوای تعاملی فضای جدید را میسازد یعنی الان در حوزه کرونا، در جاهای دیگر دنیا ببینید تقریباً بیشتر آموزش در حوزه آموزش مجازی است حالا بعضی از کشورها مدارس باز است اما اختیاری است مانند کشور ما حضور یا عدم حضور به عهدهی دانشآموزان است.
اما در یک کلام خیلی مدلها در این حوزه وجود دارد و ما هم در این حوزه پیشنهاد داریم یعنی اگر فضا و امکانش وجود داشته باشد به عنوان یک مجموعه که مرکز داده هستیم و خدمات دادهای داریم ارائه میکنیم، خدمات دیتا سنتایی داریم ارائه میکنیم، بر بحث ترافیک و بحث تسهیم درآمد روی مدلهایی که بشود با پلتفرمها اشتراک ایجاد کرد، پیشنهاد داریم و اگر فرصت و امکانش فراهم شود حتماً ارائه میکنیم.