آماده پاسخگویی‌ام

مجازیستسعید رحمانی، پس از یک دوره زندگی در امریکا در اوایل دولت یازدهم به ایران بازگشت و شرکت سرمایه گذاری سراوا را تاسیس کرد.برخی در سال ۹۸، خروج رحمانی از کشور، را به مثابه فرار این فعال حوزه کسب و کارهای نوین توصیف کردند. بازداشت عماد شرقی، معاون بین الملل سراوا در سال گذشته نیز، این شایعه را تقویت کرد. اکنون سعید رحمانی در صفحه خود در ویرگول نوشته است:

از اینکه در هفته‌های سختی که گذشت با همدردی و انرژی مثبت‌تان در غلبه بر این ویروس سیاه فراگیر مرا یاری رساندید، از صمیم قلب تشکر می‌کنم. همچنین در برابر تیم‌های پزشکی و کادر درمان در سراسر دنیا، از جمله همسرم که فداکارانه در دل این غوغا فرشته نجات و امیدند، سر تعظیم فرود می‌آورم.

دوران سختی بود، پر از درد و تب؛ دورانی که نفس کشیدن هم به سختی ممکن می‌شد. اوج درگیری من با ویروس کرونا، در شب چهلم فوت پدرم بود. متاسفانه نه تنها نمی‌توانستم بر سر مزار او حضور داشته باشم، بلکه برگزاری مراسم ختم مجازی هم دیگر برایم ممکن نبود. اما انگار همه اینها کافی نبود که همزمان فکرم نیز درگیر حاشیه‌های تاسف‌بار کهنه شد.

یکی از دوستان دبستانی در این دوران برایم نوشت: «ما از مرگ قوی‌تریم. ما را هر سال چون خوشه‌های برنج درو می‌کنند، ولی سال بعد پر بارتر می‌روییم.» من در اوج درد و تنهایی، در شب‌های طولانی که به سختی صبح می‌شدند، درو شدم و دوباره روییدم. در این شب‌ها حرف‌هایی را که می‌بایست با پدر دوست داشتنی‌ام در زمان حیات او در میان می‌گذاشتم، در خواب و بیداری گفتم و نوشتم. اندوه از اینکه حرف‌های دلم را در زمان حیات‌اش به او نگفتم.

چه تجربه استثنایی. حرف دل چه زیباست، همگونی درون و بیرون، یک تکامل انسانی و شاید هم نقطه عطف وجود ماست. در این نقطه عطف با خود عهد کردم که از عمق دل سخن بگویم و سکوتی را که از نوجوانی بر من سنگینی کرده بشکنم.

امروز که روزهای سخت را پشت سر گذاشته‌ام و به پیشواز بهار زیبا و سال نو می‌روم، از این تجربه با ارزش زندگی و سلامتی، درس آموختم و بار دیگر متولد شدم. احساس می‌کنم که دوباره به روشنی راه‌ام را یافته‌ام، متحول شده‌ام و تغییر کرده‌ام. آزاد شده‌ام، آزاد از قید و بندهایی که هیچ‌گاه نباید پای ما را ببندند. رها برای رفتن به جلو؛ ساختن آینده‌ها، باز کردن دل‌ها، ساختن پل‌ها، ولی فقط به سوی آینده‌ای روشن. پر از عشق، پر از مهربانی، پر از خلق ارزش‌های ماندگار. رها همچون نسیم بهاری که زندگی دوباره را هر سال به ارمغان می‌آورد.

احساس می‌کنم آماده‌ام که سوالات و کنجکاوی‌های دوستانم را از عمق دل پاسخ بدهم. با خلوص نیت و با دلی باز و همگون؛ همان‌طور که در آن شب‌های طولانی با پدرم درد و دل کردم. هر چه دوست دارید بدانید؛ از مسیر زندگی من از دوران جوانی تا کنون. از دلایلی که پس از سی سال مسیر زندگی‌ام را به نقطه آغازین آن در ایران بازگرداند. از داستان شکل‌گیری استارتاپ سرآوا در صندوق عقب پراید درب و داغان آقای صادقی، از شکل‌گیری اکوسیستم کارآفرینی استارتاپی کشورمان و تبدیل شدن آن از مس به طلا و نقش من و دیگران در آن. از مشکلات و چالش‌های راه، از سختی‌های ناروا.

من همچنان به مسیری که شروع کردیم پای‌بندم و بدون یک لحظه تردید، همواره در خدمت آینده‌سازان کارآفرین کشورمان هستم و امروز نیز هیچ امری و هدفی از این مهم‌تر در زندگی ندارم. این تعهد و پای‌بندی نه در پست و مقام، قدرت و ثروت، بلکه در تعهد و پای‌بندی یک کارآفرین به کارآفرینان دیگر است.

مسیری که ده سال پیش آغاز کردیم در دل‌ها پیوند خورد و در طول زمان نهال‌های کوچک آن به درختانی تنومند تبدیل شده‌اند. امروز این کارآفرینان مجرب و مستقل اقتصاد نوینی را خلق کرده‌اند که به‌واقع بزرگ‌ترین فرصت استقلال اقتصادی کشورمان را ایجاد کرده‌اند. این دستاورد نسل جوان کشورمان را با دل و جان محافظت کنیم و اجازه ندهیم تحت هیچ شرایطی مورد سواستفاده قرار گیرد.

با آن‌چه در این یک سال در جهان گذشت، از هم‌اکنون نشانه‌های تحول عظیم آینده در شیوه زندگی و کسب‌وکار در دوران پساکرونا به وضوح مشهود است، اگرچه ممکن است تا مدت‌ها در انکار آن باشیم.

مسیر کارآفرینی در خلق آینده‌های نوین ادامه می‌یابد و زندگی ما کارآفرینان با آن عجین است.

پیش به سوی خلق آینده، همراه با هم به استقبال بهار زندگی می‌رویم.

نوروزتان پایدار

سعید رحمانی»

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

جایزه همراه اول