زندگی مجازی، زندگی حقیقی، امتداد خط حیات
مجازیست–رویکردها، فرآیندی را مدیریت میکنند که در نهایت منجر به استخراج و اعمال سیاست ها خواهد شد.
نوع نگرش به موضوعات مختلف و تعریفی که در ذهن سیاستگذاران از مفاهیم تئوریک شکل گرفته است، بن مایۀ شکل گیری نحوۀ اعمال مدیریت حاکمیت هستند.
نگرشی که قائل به اصالت فرد گرایانه انسان است، اولویت را سرمایۀ میداند، دکترینی را در ادبیات حکمرانی جهان شکل میدهد که امروزه تحت عنوان «لیبرالیسم سرمایه داری» شناخته میشود. نگرشی که مالکیت خصوصی را نفی میکند، هر آنچه در حوزۀ حاکمیتی آن روی میدهد را بر اساس اصل مالکیت عمومی تنظیم میکند، نظام فکری سوسیالیست ها را تشکیل میدهد یا نگاهی که حاکمیت را مبتنی بر قدرت لایزل الهی میداند، ولایت معصومین و پس از آنها عالمان صالح را تحت عنوان «ولی فقیه» مبنای رفتار خود قرار میدهد، دیدگاهی است که امروزه در جمهوری اسلامی ایران، تحت عنوان نظام مبتنی بر اصل ولایت مطلقۀ فقیه حاکم است. تفاوت مبانی نظری این نظام های سیاسی و تعاریف ناهمگونی که از مفاهیم تئوریک حاکمیت دارند، سبب ترسیم مدل های مواجهۀ مختلف با پدیدههای گوناگون میشود .
اختراع اینترنت، گذر از عصر کتاب، مطبوعات، رادیو، تلویزیون و ورود به عصر ارتباطات، حاکمیت مستقر در کشورهای مختلف را با چالش های جدی روبرو کرده است . البته نوع مواجهه حکومت های مختلف با این پدیده نیز همانند رفتار آن ها در برخورد با زندگی حقیقی تفاوت های اساسی دارد. غرب صنعتی به دلیل نظام ارزشی که در مدیریت سیاسی خود نیز به آن وفادار است، رویکردی متفاوت از نظام اسلامی دارد.
رویکرد «دوفضایی» مبنای مواجهه غرب صنعتی با فضای مجازی است، آن ها معتقدند زندگی مجازی انسان ها، ماهیتی جداگانه از زیست بشر در فضای حقیقی دارد، دیدگاهی که متاسفانه برخی در داخل ایران نیز قائل به پررنگ شدن آن برای مواجهه با فضای مجازی هستند، در این رویکرد که به اشتباه تحت عنوان «دکترین دوفضایی» در برخی محافل علمی از آن نام برده می شود، انسان ها می توانند در فضای مجازی به نحوی زندگی کنند که تمایل دارند و الزامی برای پایبندی به اصول بنیادی حکومت مستقر در فضای حقیقی کشور خود ندارند، شهروندان کشورهایی که این مدل را در تقابل با فضای مجازی انتخاب کرده اند، فقط ملزم به رعایت قواعد حکومت مرکزی خود در فضای حقیقی هستند! متاسفانه تئوری پردازان این «تز» تأثیرات مستقیم رفتار انسان ها در فضای مجازی بر زیست حقیقی بشر را نادیده میگیرند، خطای محاسباتی که میتواند تبعات جدی در پی داشته باشد، همانگونه که دولت ها بر مرزهای جغرافیای حقیقی خود اعمال حاکمیت میکنند در جهان مجازی و حقیقی امروز ناگزیر باید گسترۀ حاکمیت خود را به مرزهای جغرافیای فضای مجازی خود نیز تعمیم دهند.
درباره رویکرد نسبت به فضای مجازی با کاظم فولادی، سرپرست آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران صحبت کردهایم، توضیحات او را در ادامه میخوانید:
رویکرد غربی ها که ایالات متحده آمریکا تفکر آن ها را رهبری میکند، نسبت به فضای سایبر چیست؟
نگاه غربیها به فضای سایبر، یک نگاه «دوفضایی» و «دوساحتی» است. نگاه ما به این پدیده اینگونه نیست. نگاه ما به فضای سایبر یک نگاه «امتدادی» است. نظریهپردازان رویکرد دوفضایی معتقدند که انسان دو زندگی مجازی و واقعی جداگانه دارد.
رویکرد دوفضایی این ویژگی را دارد که بهسادگی تبیین میشود، پیچیدگی بالایی ندارد و همهفهم است و بسیاری از مشکلات فهم در رویکرد امتدادی را ندارد. رویکرد دوفضاییبه عنوان یک «تز» مطرح شده است و البته نمیتوان گفت که به «تئوری» رسیده است.
روح اصلی حاکم بر این رویکرد، دوگانگی زندگی مجازی و حقیقی انسان و تفکیک آنهاست. طرفداران این رویکرد معتقدند که انسانها میتوانند در فضای مجازی هرگونه که میخواهند فعالیت کنند، اما در فضای واقعی تابع قوانین حکومت متبوع خود هستند.
پیامدهای پذیرش رویکرد دو فضایی در جوامع انسانی را در چه میدانید؟
برای پاسخ به این پرسش باید هرم جامعه را در نظر بگیریم. سطح اول این هرم در رأس آن حاکمیت است و سیستمهای اجتماعی، مردم و سرزمین به ترتیب سطوح بعدی این هرم را تشکیل میدهند. کسانی که رویکرد دوفضایی را میپذیرند، با ترسیم خطی فرضی این هرم را با یک برش عمودی به دو نیمه تقسیم میکنند که یک نیمه متعلق به فضای واقعی و یک نیمه متعلق به فضای مجازی است. به این ترتیب، به ازای هر سطح هرم در فضای واقعی، یک سطح نیز در فضای مجازی خواهیم داشت. چنین دیدگاهی، پیامدهای مخاطرهآمیزی در سطح جامعه بهدنبال خواهد داشت.
برای مثال، در سطح سرزمین، جوامع به طور طبیعی جهت حراست از مرزهای حاکمیت فیزیکی خود، مرزبانیها را تشکیل میدهند و با استفاده از ایجاد موانع مختلف، مانع نفوذ دشمن به سرزمین خود میشوند ولی در فضای مجازی دولتها بعضاً اعتقادی به تشکیل واحدهای ندارند.
در سطح مردم، با معضلی مواجهیم که حتی جامعه انقلابی هم درگیر مخاطرات آن است. بارها شاهد بودیم که رسانههای رسمی کشور، حسابی با هویت مجهول در توییتر را به عنوان منبع مؤثق در اطلاعرسانیهای خود به جامعه مطرح کردهاند؛ برخی از مردم نیز برای اعتبار بخشیدن به کنشهای خود، با ارجاع دادن ادعاهای خود به این حسابها، تلاش میکنند تا نظرات خود را مستند کنند، ولی سوال مهم این است: «آیا این حساب مجازی هویت شناخته شدهای برای ما دارد که برای اثبات خود به ادعاهای مالک آن استناد میکنیم؟!»
متاسفانه گمنامی در این فضا اصالت دارد و بهتبع آن افراد از پذیرش تعهد و مسئولیت اعمال خود فرار میکنند. سیطرهی نگاه دوفضایی، منشأ مشکلات و معضلاتی است که امروز با آنها در شبکههای اجتماعی مواجه هستیم.
در سطح سوم هرم به سراغ سیستمهای اجتماعی میرویم. البته باید این نکته را تصریح کنیم که ما هیچ مشکلی با تکنولوژی اینترنت و خدمات آن نداریم، بلکه با رویکردی مشکل داریم که پذیرفتن آن عملاً موجب واژگونی نیازهای اساسی انسان در زندگی حقیقی اوست و عدم توجه آن به تأثیراتی است که بر زیست فیزیکی و حقیقی انسانها میگذارد. یک سیستم اجتماعی ممکن است حتی دفتر فیزیکی نداشته باشد، اما اصالت داشته باشد، مثل جبههی انقلاب اسلامی در فضای مجازی؛ ولی برخی سیستمهای اجتماعی اساساً اصالت ندارند ولی با اتکا به رویکرد دوفضایی تحمیل میشوند.
برای مثال، سیستم ارزهای دیجیتال که هیچکس ملزم به پذیرش مسئولیت آن نیست، چرخۀ مدیریتی آن هم روند شفافی ندارد، راهکار روشنی هم برای مدیریت صحیح این پدیدۀ نوظهور وجود ندارد.
رویکرد انقلاب اسلامی در مواجهه با فضای مجازی چیست؟منشأ مبانی نظری این رویکرد را در چه میدانید؟
رویکرد امتدادی روشی هست که منطبق با ارزشهای انقلاب اسلامی جهت حضور در فضای مجازی است. فضای سایبر، قدمتی به بلندای طول حیات بشر در کرۀ خاکی دارد. پیشینۀ مفهوم «فضای سایبر» به معنای قلمروی حاکمیتی، حداقل به زمان هبوط او بر زمین باز میگردد. تعریف ما از فضای سایبر محدود به جنبههای «تکنولوژیک»آن نیست. در این نگاه، فضای سایبر از چهار رکن اساسی تشکیل شده است: اطلاعات، کنترل، ارتباطات و محاسبات، ارکان فضای سایبر هستند. پیشرفت تکنولوژی اطلاعات، در واقع بر ارکان سازندهی فضای سایبر اثر ویژه گذاشته است.
مفاهیم اطلاعات، کنترل، ارتباطات و محاسبات را برای مخاطبان ما تبیین میکنید؟
اصل «اطلاعات»؛ ماهیتی ماورای فیزیکی دارد، اما انسان با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی توانست، به آن صورت فیزیکی ببخشد که به آن «تجسد مادی اطلاعات» میگوییم. امروز این امکان را داریم که انواع مختلف اطلاعات در صورتهای گوناگون اعم از متن، صوت، تصویر و … را بهصورت مادی بازنمایی کنیم و با آن کار کنیم.
سازکار کنترل؛ از منظر تئوری فقط از طریق تزریق آنتروپی منفی (که همان اطلاعات است) امکانپذیر است. امروز امکان اعمال کنترل در سطوح مختلف بهصورت گسترده فراهم شده است. برای کنترلکنندهی فعال، افزایش توان کنترلکنندگی و برای کنترلشوندهی منفعل، افزایش امکان کنترلشوندگی را داریم. ابزارهای تکنولوژیک بهخصوص هوش مصنوعی، اعمال کنترل بر انسانها و جوامع را به امری ساده مبدل کرده است. دقت، حجم، صحت و استفادهی همگانی، مؤلفههایی است که امروزه برای تشریح واژۀ «کنترل» باید مورد توجه قرار بگیرند. کنترل بیشتر «انسان» محصول علوم شناختی است: حصول شناخت از ابعاد وجودی مختلف بشر، سبب اعمال کنترل مؤثرتر بر ابعاد زندگی وی خواهد شد.
ارتباطات؛ رکن بعدی تشکیلدهندهی «فضای سایبر» است. در گذشته، انتقال اطلاعات، با روشهای ابتدایی ممکن بودکه بیشتر مستلزم جابهجایی انسان بود، اما امروزه انواع تکنولوژیهای مخابراتی، مانند سیستمهای بیسیم، ماهوارهها، فیبرهای نوری و … ارسال و دریافت سریع اطلاعات در حجم انبوه و طی فواصل طولانی را برای بشر تسهیل کردهاند.
محاسبات؛ رکن دیگر فضای سایبر است که قبل از دستیابی بشر به تکنولوژی کامپیوتر، محدود و متکی به توان ذهنی انسان بوده است، اما امروز پردازشهای وسیع اطلاعات از طریق سرورها و سیستمهای محاسباتی پیشرفته محلی یا توزیعشده ممکن شده است. حافظه و توان ذخیره و بازیابی اطلاعات نیز جزئی از همین رکن محاسبات است.
این چهار مؤلفه با پیشرفت تکنولوژی اطلاعات تا حد زیادی امکان اعمال کنترل را برای حاکمیت افزایش دادهاند. برای همین است که ادعا میکنیم با دنیای اساساً جدیدی مواجه نیستیم، بلکه در همان دنیا هستیم که مقدورات آن گستردهتر شده است.
بنابراین فضای سایبر در امتداد فضای زندگیحقیقی ما قرار دارد و طرح دو فضای جدا از هم، از اساس اشتباه است. اینگونه است که میتوان گفت اگر عملی در فضای واقعی ما قبیح است، آن عمل در فضای سایبر نیز قبیح است و باید از آن دوری کرد.
ما معتقد نیستیم که تمام حاکمیت، «کنترل» است؛ بلکه، فهم امروز بشر با نگاه غربی اینگونه است؛ اما اصل مفهوم سایبرنتیک با مفهوم کنترل تعریف نشده است، بلکه با مفهوم حاکمیت و حکومت تبیین شده است. ما مفهومی قرآنی مابهازای سایبرنتیک داریم که مبحث بنیادی آن، کنترل نیست.
گروهی از افرادی که امروز بر موضوع نقشۀ علم جهان متمرکز شدهاند، علوم را به دو دستهی physical science و cyber science یعنی علوم فیزیکی و علوم سایبری تقسیمبندی میکند. بهنوعی هر علمی که با اطلاعات سر و کار دارد، ذیل دستهی علوم سایبری قرار میگیرد و علومی که با ماده و انرژی سروکار دارند در دستهی علوم فیزیکی قرار میگیرند.
/فارس/