موانع راه اندازی شبکه ملی اطلاعات چیست؟
مجازیست–امروز فضای سایبر به عنوان جزء لاینفک زندگی بشر تبدیل شده است و مدیریت این فضا به عنوان یکی از مهمترین دغدغه دولت ها تبدیل شده است. درباره ضرورت مدیریت فضای مجازی، توجه به فضای مجازی در سیاست های برنامه توسعه هفتم و همچنین موانع تحقق شبکه ملی اطلاعات به عنوان یکی از دغدغه های مهم مقام معظم رهبری، گفتگوی تفصیلی با دکتر کاظم فولادی قلعه «عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و سرپرسرست آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران» انجام دادیم. اهم مطالبی که ایشان در این مصاحبه بدان اشاره داشتند عبارت است از:
- پدیدهی سایبر و فضای مجازی به عنوان یک ابزار پیشرفته نیست و در واقع سایبر خود «حاکمیت» است.
- در ادبیات ما، فضای مجازی در مقابل واقعی و حقیقی قرار دارد در صورتی که تلقی زبان انگلیسی از مفهوم virtual این چنین نیست.
- مفهوم مجازی شدیداً گرایش به مفهوم غیرواقعی بودن دارد و این چیزی است که منجر به سوء فهم شده است و بجای فضای مجازی باید از فضای سایبر استفاده شود.
- فضای ویرچوآل در امتداد فضای اکچوآل قرار دارد و در مجموع همهچیز فضای سایبر، واقعی است.
- وقتی ما سایبر را همان حاکمیت بدانیم، بدیهی است که قوی شدن در این زمینه به معنای افزایش قدرت در همهی شئون حاکمیت است.
- از مهمترین عوامل عدم تحقق شبکه ملی اطلاعات، مخدوش بودن مبانی نظری شبکهی ملی اطلاعات و عدم تعریف پروتکل های بومی برای آن است.
- در دولت جدید شورای عالی فضای مجازی باید جایگاه صحیح خود را در سطح استراتژیک پیدا کند و از همهی ظرفیتهای خود در شئون حاکمیتی استفاده کند.
در اینجا نظر مخاطبان را به گفتگوی تفصیلی با دکتر کاظم فولادی قلعه جلب می نماییم:
*آقای دکتر فولادی به عنوان اولین سوال با توجه به اینکه تدوین قانون برنامه توسعه هفتم در سال جاری، به نظر جنابعالی مهمترین مساله فضای مجازی که لازم است در این برنامه و سیاستهای برنامه هفتم مندرج شود چیست؟
امروزه ما در شرایطی هستیم که شدیدا نیاز داریم نگاه به مقولهی فضای سایبر از اساس تغییر کند. نگاههایی که تاکنون بر کشور حاکم بوده و هست، به پدیدهی سایبر و فضای مجازی، بهعنوان یک ابزار پیشرفته توجه میکنند، در صورتی که سایبر خود «حاکمیت» است و فضای سایبر مهمترین قلمروی حاکمیتی بهشمار میآیدو من برای همین سعی میکنم خیلی از واژهی فضای مجازی استفاده نکنم، چون این مفهوم بنیادین از طریق آن منتقل نمیشود. اگر این نگاه درک شود و سپس پذیرفته شود، سیاستهای برنامههای توسعه و پیشرفت از اساس تغییرات جدی خواهد داشت.
در واقع با این نگاه، تمامی ارکان قدرت اعم از فرهنگ، سیاست، حوزهی اجتماعی، اقتصاد و امور نظامی، تعریف جدیدی پیدا میکنند. بنابراین یکی از سیاستهای اصلی، باید بازتعریف نقش اطلاعات در هر یک از شئون حاکمیت و جامعه و محور قرار دادن آن باشد.
*به موضوع فضای مجازی و فضای سایبری اشاره کردید؛ به لحاظ فنی و دانشی آیا استعمال فضای سایبر صحیح است یا فضای مجازی؟
شاید بهتر این بود این سؤال بهعنوان سؤال نخست مصاحبه مطرح می شد. من از بهکار بردن اصطلاح «فضای مجازی» تا حد امکان اجتناب میکنم و این موضوع چند دلیل دارد. نخست اینکه در ادبیات جمهوری اسلامی و بر عنوان سازمانها و نهادها مربوطه، این لفظ مابهازای cyberspace قرار داده شده است؛ در صورتی که در ترجمه متداول، «مجازی» مابهازای virtual در زبان انگلیسی میباشد.
دوم اینکه لفظ virtual از نظر ریشهای و اصطلاحی با مفهوم «مجازی» تفاوتهایی دارد و دقیقاً بر آن منطبق نیست که این را در ادامه بیشتر توضیح میدهم. سوم اینکه تلقی انسان ایرانی در بستر زبان فارسی از مفهوم «مجازی» بهگونهای است که استفاده از آن در اصطلاح فضای مجازی، به یک برداشت نادرست و سوء فهم از این فضا منجر شده است و همین سوء فهم باعث بروز اشکالات زیادی در قانونگذاری، اجرا، مدیریت و استفاده از این فضا شده است. برای همین، من از لفظ فضای ویرچوآل استفاده میکنم تا بتوانم واژگان و مفاهیم را بهدرستی استفاده کنم.
مفهوم ویرچوآل (virtual) در ادبیات انگلیسی در مقابل مفهوم اکچوآل (actual) قرار دارد. در واقع، رئالیته/ واقعیت (reality) دو ساحت دارد: اکچوآل و ویرچوآل. آنچه واقعی و ملموس است، اکچوآل نامیده میشود. در مقابل آنچه واقعی اما ناملموس است، ویرچوآل نام دارد. لذا آنچه ویرچوآل است، واقعی است. این همان چیزی است که با تلقی ما در بهکارگیری اصطلاح مجازی در زبان فارسی تفاوت دارد. در ادبیات ما، مجازی در مقابل واقعی و حقیقی قرار دارد در صورتی که تلقی زبان انگلیسی از مفهوم virtual این نیست. به همین دلیل استفاده ما از مفهوم مجازی شدیداً گرایش به مفهوم غیرواقعی بودن دارد و این چیزی است که عرض کردم منجر به سوء فهم شده است.
در نگاه به واقعیت، ساحت اکچوآل و ویرچوآل نسبت به هم مرز دقیقی ندارند و میتوان یک طیف درجهبندی شده بین آنها در نظر گرفت. یعنی پدیدههای کاملاً اکچوآل و پدیدههای کاملاً ویرچوآل و پدیدههایی مابین این دو که تا حدودی اکچوآل و تا قسمتی ویرچوآل هستند.
تا اینجا تعریف ساده ما از فضای ویرچوآل میشود فضای واقعی ناملموس. اما در مجموع ترجیح میدهیم از اصطلاح فضای سایبر (cyberspace) استفاده کنیم. همانطور که عرض کردم این همان مفهومی است که نهادها و دستگاههای موسوم به فضای مجازی در عنوان انگلیسی خود استفاده میکنند و بهجای تلاش برای تعریف فضای ویرچوآل، فضای سایبر را تعریف کنیم. تاکید میکنیم که «سایبر» بهعنوان اسم و نه صفت در این ترکیب استفاده میشود؛ لذا عنوان «فضای سایبری» که بعضاً استفاده میشود درست نیست و معنای دیگری خواهد داشت.
سایبر، مخفف واژهی سایبرنتیک است. اصطلاحی که نوربرت وینر در اواخر دههی ۱۹۴۰ میلادی بهعنوان علم کنترل و ارتباطات در حیوانها و ماشینها از آن استفاده کرد و پیشتر از او، آمپر، دانشمند فرانسوی در کتاب فلسفهی علم خود در اوایل قرن نوزدهم بهعنوان علم حکومت در آینده از آن نام میبرد. این واژه در ادبیات فلسفهی یونان کلاسیک خصوصاً در آثار افلاطون بهمعنای خاص «سکانداری» کشتی و در معنای عام حکمرانی و ادارهی جامعه بهکار رفته است. روح حاکم بر مفهوم «سایبر» به تعبیر امروزی، مفهوم کنترل است. کنترل از طریق تغذیهی اطلاعات انجام میشود. بنابراین، تعریف فضای سایبر از دیدگاه ما، فضایی است که گردش اطلاعات در آن اتفاق میافتد و مبنای آن کنترل است. میتوانیم اینگونه بگوییم که فضای سایبر، یک قلمروی حاکمیتی است که از طریق آن فضای اکچوآل ما، شامل اشیاء، موجودات، انسانها و البته جامعه انسانی تحت کنترل قرار میگیرد. از نظر بنده جهان ما یک فضای گسترشیافته است و فضای ویرچوآل در امتداد فضای اکچوآل قرار دارد و در مجموع همهچیز آنها واقعی است.
*آقای دکترفولادی تغییر نگاه فضای سایبری به فضای حاکمیتی، در قوی شدن در فضای سایبری چه تأثیری دارد؟
وقتی ما سایبر را همان حاکمیت بدانیم، بدیهی است که قوی شدن در این زمینه به معنای افزایش قدرت در همهی شئون حاکمیت است. این قدرت ناشی از بهکارگیری مناسب اطلاعات و گردش درست اطلاعات است و فضای سایبر این امکان را برای اطلاعات فراهم میکند. نتیجهی طبیعی این رویکرد، دست برتر ما در ادارهی امور خواهد بود. مقام معظم رهبری دقیقاً این تعبیر را دارند که قوّت در فضای مجازی حیاتی است چراکه فضای مجازی حاکم بر زندگی انسانها است. اهمیت این موضوع زمانی واضحتر میشود که بدانیم اگر ما در این زمینه ضعف داشته باشیم، همین برای دشمنان ما نقطهی قوت میشود و این میتواند تا جایی پیش برود که عملاً حاکمیت بر ما توسط دشمن صورت بگیرد.
*آیندهپژوهی در مباحث فضای سایبر انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی می کنید؟
آیندهپژوهی یکی از ملزومات حکمرانی است. چیزی که میتوان بهعنوان برآورد آینده گفت این است که قلمروی حاکمیتی در آینده به گسترهی فضای سایبر هر تمدن وابستگی اساسی خواهد داشت. فضای سایبر ملی ما که باید بر روی زیرساخت شبکهی ملی اطلاعات شکل بگیرد، نقطهی شروعی برای فضای سایبر انقلاب اسلامی خواهد بود که گسترهی آن محدود به مرزهای جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود.
*یکی از الزامات قوی شدن در فضای مجازی یا فضای سایبری، سازماندهی قوانین و مقررات مرتبط با فضای سایبری است؛ خلأهای قانونی در این باره چیست؟
در خصوص قوانین مربوط به فضای سایبر باید رویکرد جدیدی شکل بگیرد. فضای سایبر ویژگیهای خاصی دارد که باید قوانین مربوط به آن این ویژگیها را در نظر بگیرند، وگرنه اصل قانون در این حوزه ناکارآمد میشود. به نظر بنده باید شورای عالی فضای مجازی از این ظرفیت خود که مصوباتش در حکم قانون است بیشترین استفاده را ببرد. از طرفی ما به مجموعهای از قوانین نیاز داریم که از ثبات لازم برخوردار باشد و برای این منظور لازم است مدل صحیح و پایداری از مفهوم فضای سایبر مورد استفاده قرار گیرد. اگر قوانین ما با تغییرات تکنولوژی و ظهور پدیدههای مختلف فضای مجازی بهطور مکرر نیازمند بازبینی و بازنگری باشد، کارآمدی خود را از دست خواهند داد و یا در مواقعی میتوانند مانع وقوع پیشرفت در حوزههای مختلف شوند.
برای مثال، پذیرش رویکرد «دوفضایی» در حکمرانی که قائل به توسعهی دو دنیای موازی واقعی و مجازی است، بهعنوان مدل، منجر به یک مجموعه قوانین میشود و پذیرش رویکرد «امتدادی» به قوانین متفاوتی منجر میشود. وقتی رویکرد مناسب را اتخاذ کردیم، از آن دکترینها استخراج میشوند و دکترینها پایههای قانونگذاری میشوند. امروز اگر شما از قانونگذاران بپرسید که شما بر اساس کدام دکترینها برای فضای مجازی قانون وضع میکنید، بعید است به پاسخ مشخصی دست پیدا کنید و این اولین و بزرگترین مانع برای یک فرآیند درست قانونگذاری است.
*یکی از دغدغه های مهم مقام معظم رهبری در فضای سایبری (فضای مجازی)، تحقق شبکه ملی اطلاعات است؛ به نظر جنابعالی مهمترین موانع تحقق شبکه ملی اطلاعات چیست و چرا شبکه ملی اطلاعات تاکنون محقق نشده است؟
سؤال بسیار مهمی است. به نظر بنده عدم تحقق شبکهی ملی اطلاعات حداقل هفت دلیل دارد: ۱) مخدوش بودن مبانی نظری شبکهی ملی اطلاعات؛ ۲) عدم تعریف پروتکل بومی برای شبکهی ملی اطلاعات؛ ۳) عدم وجود تصور واحد میان مردم، نخبگان و مسئولان از موضوع شبکهی ملی اطلاعات؛ ۴) برداشتهای نادرست از شبکهی ملی اطلاعات در میان مردم که عمدتاً تصور میکنند شبکهی ملی اطلاعات «اینترنت فیلتر شده» است؛ ۵) سیطرهی رویکرد دوفضایی برای مدیریت فضای مجازی در سطوح کلان حاکمیتی؛ ۶) تعدد نهادهای ذیربط و عدم تعریف روشن مأموریت هرکدام از آنها در قالب یک طرح؛ و ۷) اقدامات فعال افراد و جریاناتی که شکلگیری شبکهی ملی اطلاعات منافع آنها را به خطر میاندازد. برای تحقق شبکهی ملی اطلاعات باید برای رفع این موارد که همگی بهنوعی مانع تحقق آن هستند، اقدام اساسی صورت بگیرد.
*مهمترین برنامههای دولت جدید در فضای سایبری باید چه مواردی باشد و اولویتها در این باره چیست؟
علاوه بر تغییر نگاه کلان به سایبر بهعنوان خود حاکمیت، به نظر بنده لازم است اقداماتی اساسی برای رفع موانع تحقق شبکهی ملی اطلاعات برداشته شود و راهاندازی این شبکه در اولویت قرار بگیرد. همچنین لازم است شورای عالی فضای مجازی جایگاه صحیح خود را در سطح استراتژیک پیدا کند و از همهی ظرفیتهای آن که در واقع از تمامی ظرفیتهای اصلی حاکمیتی کشور تشکیل شده است استفاده کند. بهتبع آن، تقویت بسترهای بومی و فراهم کردن امکان مهاجرت گستردهی مردم به آنها یکی از مهمترین اقداماتی است که باید در اسرع وقت انجام شود.
*یکی دیگر از مطالبات رهبر معظم انقلاب در مباحث فضای سایبر، تقویت تولید محتوا است این مساله دارای چه الزاماتی است؟
فولادی: باید در این امر مشارکت داشته باشد و این مشارکت میتواند بر اساس وظایف یا منافع آنها باشد. اما باید دقت داشته باشیم که هدف بالا بردن کمیت تولید محتوا نیست؛ بلکه کیفیت تولید محتوا بسیار مهمتر است. البته تبیین شاخصهای کمی و کیفی برای محتوا بسیار ضروری است که این در برخی موارد نیازمند قانون و وجود ضمانت اجرا برای آن میباشد.
*به عنوان سوال آخر مهمترین سیاستهای تخصیص پهنای باند در کشور چیست؟
موضوع پهنای باند یک امر اجرایی است و چگونگی تخصیص آن دقیقاً به مدلی بر میگردد که ما برای معماری فضای سایبر در نظر گرفتهایم. یک نگاه به این موضوع ناظر بر سهمبندی ترافیک داخلی و خارجی است که به نظر من خیلی اصالت ندارد.
نگاه درستتر استفاده از سازوکارهایی است که جریان اطلاعات را بهگونهای سازماندهی کند که گردش اطلاعات داخلی بیجهت ترافیک خارجی تولید نکند. متأسفانه برخی انگیزهها که با نگاه خوشبینانه بیشتر جنبهی اقتصادی دارد و به منافع اقتصادی مجموعههای خاص ارتباط دارد، علاقهمند به تولید ترافیک خارجی است. سیاستهای پهنای باند باید بهگونهای باشد که از طریق آن این فرصتطلبیهای ضد منافع ملی کنار گذاشته شود.
/تسنیم/