پلتفرمی که دنیای نوجوان‌ها را منفجر کرده است

مجازیست–طبق برنامه، باید ساعت دو بعدازظهر، روز همکاری در «کلاب‌هاوس بِوِرلی هیلز» شروع می‌شد، اما ساعت از دو هم گذشت و عمارت همچنان، مثل ‌صبح‌های یکشنبه در خوابگاه‌، سوت‌وکور بود. در یکی از چهار اتاق این خانه، نقاشی رنگ‌روغن بزرگی از جرج واشنگتن بر فراز یک مبل رنگ‌ورورفتۀ چرمی خودنمایی می‌کرد. فهرستی از ایده‌هایی برای ویدیوهای آیندۀ تیک‌تاک روی وایت‌برد نقش بسته بود: سالن تمرین تیراندازی، نوشیدنی، کارتینگ و بازدید از پارک ملی جاشوا تری. در محوطه، کنار استخر، باغچه‌ای مملو از مجسمه‌های خدایان یونانی قرار داشت و توپ‌های همستری به بزرگی پیکر انسان به چشم می‌خورد.

کاسیوس دین هجده‌ساله و اهل هاوایی برای دریافت مستمری کروناویروسش به لس‌آنجلس آمده بود و حالا تمام‌وقت در این خانه به عکاسی مشغول بود. او در آشپزخانه به من گفت روزهای همکاری، که هفته‌ای یک بار برگزار می‌شوند، فرصتی هستند تا «افراد کم‌وبیش بانفوذ در رسانه‌های اجتماعی باهم تولید محتوا کنند». یک ویدیونگار توانسته بود از همین راه به استارباکس راه پیدا کند. کاسیوس چشم‌غره‌ای رفت و گفت «دخترها هنوز حتی آرایش هم نکرده‌اند». تنها کسی که ظاهراً آماده بود تیلا دان بیست‌وسه‌ساله، سالمندترین ساکن خانه، بود که با لباس‌شنای فیروزه‌ای در خانه پرسه می‌زد. تیلا در دوران کودکی‌اش نقش بچۀ ربوده‌شده در سریال «نظم و قانون: واحد ویژۀ قربانیان»۱ را بازی کرده و در یکی از فیلم‌های دیزنی هم نقش خرگوشی را صداپیشگی کرده بود. اما این روش‌های ورود به صنعت سرگرمی دیگر قدیمی شده است. تیک‌تاک‌های او حالا بیش از نیم میلیارد بار بازدید خورده‌اند و اکثرشان دربارۀ این است که لباس‌شناهای زیادی دارد ولی شنا بلد نیست. تیلا، دین را استخدام کرده بود تا کنار استخر از او عکس بگیرد، عکس‌های متنوعی که، در آن‌ها، موهایش را به عقب ریخت و چانه‌اش را در زوایای مختلف می‌گرفت. پس از چند دقیقه، گوشی دین را گرفت و با چشم‌های باریک به عکس‌ها نگاه کرد. سپس گفت: «همه‌چیز به این‌ها بستگی دارد».

گروهی چرخشی از دوازده اینفلوئنسر در کلاب‌هاوس بورلی هیلز زندگی می‌کنند و سه پرسنل رسانه‌ای تمام‌وقت ریزبه‌ریز حرکاتشان را ثبت‌وضبط و مستند می‌کنند. امیر بن‌یوحنان، کارشناس توسعۀ املاک و مستغلات، اجارۀ آنجا را می‌دهد و وسایل موردنیاز تولیدکنندگان محتوا را در اختیارشان می‌گذارد: سه‌پایه، رینگ‌لایت، موتور پرشی، تشک بادی استخر به شکل فلامینگو و مواردی از این دست. ساکنان هم، درعوض، روزی چندین تیک‌تاک تولید می‌کنند. بن‌یوحنان می‌گوید «اینجا تقریباً شبیه یک استودیوی هالیوودی است، با این تفاوت که اینجا اینفلوئنسرها داخل استودیو زندگی می‌کنند». البته تفاوت دیگر هم این است که طول فیلم‌هایشان نهایتاً یک دقیقه است.

فرهنگ نوجوان قبلاً زیرشاخه‌ای از فرهنگ عامه بود: گرچه برنامه‌ها و فیلم‌هایی تماشا می‌کردند که با برنامه‌های محبوب والدینشان فرق داشت، ولی به‌هرحال تلویزیون می‌دیدند و به سینما می‌رفتند. اما امروزه اگر با نوجوانی صحبت کنید، متوجه می‌شوید که این گروه انگار کلاً در دنیای سرگرمی متفاوتی زندگی می‌کنند، دنیایی که در آن هم مصرف‌کننده و هم تولیدکنندۀ محتوا هستند. از همان سال ۲۰۱۴، جوانان اغلب یوتیوب را می‌پسندیدند تا سلبریتی‌های سنتی هالیوود را. با ورود به سال ۲۰۱۷، حدود ۷۱ درصد از نوجوان گزارش دادند که روزانه سه ساعت یا بیشتر در گوشی‌شان ویدیو می‌بینند. تیک‌تاک در فصل بهار از رکورد ۲ میلیارد دانلود گذشت و همه‌گیری ویروس کرونا هم یکه‌تازی آن را تسریع بخشید: با تعطیلی مدارس و قرنطینه‌شدن کودکان کنار والدینشان، این برنامک سهم بیشتری از توجه آن‌ها را به خود اختصاص داد.

در طول تابستان، تیک‌تاک با دشمن عجیبی روبه‌رو شد: رئیس‌جمهور آمریکا که، با استناد به مسائل مربوط به حریم خصوصی، این برنامک چینی را تهدید به ممنوعیت یا فروش اجباری کرد. بااین‌حال، نبرد دونالد ترامپ با تیک‌تاک حاصل چندانی نداشت و نتوانست جلوی سرعت رشدش را بگیرد. در ربع سوم سال ۲۰۲۰، این برنامک حدود ۲۰۰ میلیون بار در سرتاسر دنیا دانلود شد که بیشترین آمار دانلود در میان برنامک‌ها -حتی بیشتر از زوم- است.
مجلات و وب‌سایت‌های عامه‌پسند نیز، در کنار ستارگان سنتی هالیوود (و چه‌بسا به‌جای آن‌ها)، به پوشش اخبار ستاره‌های این پلتفرم پرداختند. مورگان ریدل، که در آن زمان مسئول توسعۀ برند کلاب‌هاوس بورلی هیلز بود، در ماه اوت در مصاحبه‌ای که با او داشتم گفت «دیگر آن سلبریتی‌های معمولی را نمی‌بینیم، چون این سلبریتی‌های جدید فیلم نمی‌سازند، روی فرش قرمز راه نمی‌روند، هیچ‌کاری نمی‌کنند، فقط با خانواده‌شان هستند یا این‌جور چیزها. در این خانه‌های تولیدمحتوا، ما تیم رسانه‌ای کاملی را مستقر کرده‌ایم. پس تعجب نکنید، ولی همه‌گیری ویروس کرونا برای ما مفید بوده، چون همه‌مان را یک‌جا گرد هم آورده و کسی کاری جز تولیدمحتوا ندارد».

ساعت ۳:۳۰ که شد، کم‌کم سروکلۀ جوانان در خانه پیدا شد و کمتر کسی از میانشان ماسک زده بود. بعضی‌هاشان از دیگر خانه‌های تولیدمحتوایی آمده بودند که به خانوادۀ بزرگ‌تر کلاب‌‌هاوس تعلق داشت: کلاب‌هاوس نکست (برای تولیدکنندگان نوپا)، کلاب‌هاوس اف‌تی‌بی («برای پسران») و خانه‌ای که خانۀ تولیدمحتوا نیست (خانه‌ای دخترانه برای تولیدکنندگان کم‌سن‌وسال‌تر). دخترها با خودشان همراه آورده بودند، پسرها هم همین‌طور، حتی خود همراهان هم با خودشان همراهان دیگری آورده بودند. بچه‌هایی که در آستانۀ شهرت در شبکه‌های اجتماعی بودند از جورجیا یا کارولینای شمالی آمده بودند تا با تولید محتوا کنار تولیدکنندگان بزرگ‌تر، پروفایلشان را تقویت کنند. دختری ریزنقش با شلوار جین فاپ‌دار و تاپ کوتاه و آرایش بی‌عیب‌ونقص آنجا بود که مشخص شد همان کوکو کوئین است، یوتیوبر و تیک‌تاکری که، بر اساس اطلاعات وب‌سایت فرهنگ‌نامۀ نسل زِد، دومین نوجوان دوازده‌سالۀ محبوب در آمریکاست.

جمعیت به سمت پاسیو و چمن‌های پیرامون استخر سرازیر شد. دخترها سه‌پایه‌ها را برداشتند و، پس از تقسیم‌شدن به گروه‌های کوچک، مشغول فیلم‌گرفتن از رقصیدن خودشان شدند. لباس‌هایشان متناسب با این موقعیت بود: شلوار گرمکن، تاپ کوتاه و کتانی. چند نفر از سن‌بالاترها مشغول نوشیدن کوکتل در فنجان‌های پلاستیکی بودند. همه‌شان ترندهای رقص محبوب آن هفته را می‌دانستند و چندین و چند بار اجرایشان می‌کردند تا به انرژی دلخواهشان برسند و حرکات دستشان را تغییر می‌دادند تا جنبه‌ای شخصی نیز به آن حرکت‌ها بدهند. فضا سرشار از اشتیاق هدفمندانه بود. داخل ساختمان هم یک شرکت تهیۀ غذا مشغول سروکردن پرس‌های نامحدود پوک۲ بود. تیلا هنگام تماشای کوکو که کمرش را قر می‌داد، آهی کشید و گفت: «کاش من هم دوازده‌ساله بودم».

تعدادی از پسران در پاسیو دور هم جمع شده بودند و دربارۀ اسناد حقوقی بحث می‌کردند. یکی از پسرهای هفده‌ساله گله می‌کرد که قرارداد اینفلوئنسرها برای یکی از آژانس‌ها «حدود ۸۰ صفحه» است. پسر دیگری خوشحال بود که پیش از تکمیل کاغذبازی‌هایش با وکیلی هماهنگ کرده است. او توضیح داد: «قضیه اقساط مادام‌العمر بود. آدم باید بداند چه چیزی امضا می‌کند».

بحث خاله‌زنکی آن روز دربارۀ سوِی هاوس بود، خانۀ تولیدمحتوایی که ساکنانش پسرهای پرهیاهو و فوتوژنیک با سن هفده تا بیست‌ویک سال بودند. بچه‌های سوِی، با وجود قوانین منع تجمع در لس‌آنجلس، مهمانی‌های بزرگی برگزار می‌کردند. یک هفته پیش‌ازآن، مدیر سلامت عمومی آنجا دربارۀ «رشد انفجاری» ویروس کرونا میان جوانان هشدار داده بود؛ جوانان هجده تا بیست‌ونه‌ساله بیشترین آمار را میان گروه‌های سنی مختلف داشتند. شهردار، اریک گارستی، به‌تازگی برق سوِی هاوس را قطع کرده و در بیانیه‌ای گفته بود «با وجود هشدارهای متعدد، این خانه به باشگاهِ شبانه‌ای در میان تپه‌ها تبدیل شده است». مشهورترین عضو این خانه، برایس هال، در واکنش به این کار، هودی جدیدی به خط تولید برند پوشاک خود به نام پارتی انیمال افزود که روی آن چراغی شکسته نقش بسته بود و شعار روی آن «چراغ‌ها خاموش» بود.

چندین نفر به من گفتند روز همکاری در کلاب‌هاوس مثل مهمانی نیست، بلکه پای کار در میان است. هنوز عصر نشده بود که بیش از پنجاه نفر همدیگر را در آغوش می‌گرفتند و می‌رقصیدند و می‌خندیدند و هنوز هم خبری از ماسک نبود. یکی از دخترها به من گفت «سخت است، چون به‌خاطر شغلمان باید با افراد زیادی ارتباط داشته باشیم. اگر توی شبکه‌های اجتماعی باشی، مجبوری همکاری کنی».

وقتی گروهی از پسران شروع کردند به پریدن داخل استخر از روی پشت‌بام، با خودم گفتم اینجا دیگر جای من نیست. بچه‌های بیشتری داشتند به کلاب می‌آمدند؛ مسیر ماشین‌روِ طولانی خانه را بیش از بیست ماشین پر کرده بودند و ده‌ها ماشین دیگر هم توی خیابان پارک شده بود. زنی که ماسک بر صورت داشت با طمأنینه در پیاده‌رو راه می‌رفت و برای همه‌شان برگۀ پارکینگ می‌نوشت.

نوامبر ۲۰۱۷، شرکت چینی بایت‌دنس امتیاز موزیکال‌لی۳ را خرید، برنامک شبکۀ اجتماعی‌ای که محتوایش عمدتاً داب‌اسمش‌های دختران نوجوان بود. موزیکال‌لی را خیلی‌ها چندش می‌دانستند، چون ویدیوهایش تب‌وتاب زیادی داشت و برهنگی‌های موجود در آن بیش‌ازحد بود. وقتی بایت‌دنس در آگوست ۲۰۱۸ اقدام به ادغام موزیکال‌لی با پلتفرم همرسانی ویدیوی خود، یعنی تیک‌تاک، کرد، برنامک جدید همچنان داغ ننگ برنامک پیشین را به دوش می‌کشید. مجموعه‌هایی از تیک‌تاک‌های ضایع (رقص با لباس حیوانات پشمی یا دوقلوهای ملبس به سبک گوت‌ها که احساسات‌نمایی می‌کردند) در یوتیوب و توئیتر پخش شد. در دنیایی که چند شرکت فناوری بر آن حاکم‌اند و هرگونه رقیب قابلی را یا از صحنه بیرون می‌کنند یا حق امتیازش را می‌خرند، این برنامک جدید بعید بود به سطحی فراتر از مخاطبان معدود برسد. در گفت‌وگویی که با اِون بریتن، بنیان‌گذار وب‌سایت فِی‌مس برثدِیز۴، داشتم، از او شنیدم «چندان خوش‌بین نبودم. نمی‌دانستم تیک‌تاک دوام می‌آورد یا نه. ولی خودم غافلگیر شدم که چقدر سریع رشد کرد».

آلیسا ولاسکز، از بچه‌های تئاتری که موی قرمز دارد و اهل اوندیل آریزوناست، در سال ۲۰۱۹ شروع به پست‌کردن تیک‌تاک‌هایی با آیدی @itsahlyssa کرد. در آن زمان، سال آخر دبیرستان بود و ککش نمی‌گزید که مردم این برنامک را به سخره می‌گیرند. خودش همین‌طوری هم احساس طرد می‌کرد، پس چه اهمیتی داشت؟ پست‌کردن یک تیک‌تاک پانزده‌ثانیه‌ای خیلی کمتر از ساخت یک ویدیو برای یوتیوب زمان می‌برد و نسبت به اینستاگرام هم دنگ‌وفیلتر کمتری داشت. ویدیوهای تیک‌تاک فضایی خودمانی و راحت شبیه اتاق‌خواب آدم داشتند (هرچند بسیاری از تیک‌تاکرها ترجیح می‌دهند در حمام فیلم بگیرند که نورپردازی زیباتر باشد). بچه‌ها از همان کارهای همیشگی‌شان فیلم می‌گرفتند: آوازخواندن، رقص، سربه‌سر خواهر و برادرهایشان گذاشتن، تمسخر پدرومادر، اما حالا مخاطبانی بالقوه و چندین میلیونی داشتند. بایت‌دنس حاضر بود به هر قیمتی شده چنین جمعیت مخاطبی را بسازد: طبق گزارش‌ها، این شرکت در سال ۲۰۱۸ قریب به یک میلیارد دلار برای تبلیغ تیک‌تاک هزینه کرد که اکثرش روی پلتفرم‌های اجتماعی دیگر بود.

زنان جوان جزء اولین کسانی بودند که جذب تیک‌تاک شدند. در زمانی که دیگر پلتفرم‌های شبکۀ اجتماعی مملو از رسوایی‌های سیاسی بود، تیک‌تاک بر تفریح و سرگرمی تأکید داشت؛ مأموریت آن‌ها به گفتۀ خودشان «ترغیب خلاقیت و به ارمغان آوردن شادی» برای کاربران است. این تعهد نسبت به سبک‌بالی هم جالب و تازه است و هم نگران‌کننده. وقتی بایت‌دنس متهم به سرکوب پست‌های مربوط به اعتراضات در حمایت از دموکراسی در هنگ‌کنگ شد، این شرکت ادعا کرد سانسوری در کار نبوده و آن پست‌ها صرفاً برای کاربران به اندازۀ چالش‌های ویروسی‌شدۀ رقص جذابیت نداشته‌اند.

ویژگی محوری این برنامک صفحه‌ای به نام «برای تو» یا «FYP» است، فید سفارشی محتوا که به شکل اسکرول بی‌پایانی از ویدیوهاست. صفحۀ برای تو عمدتاً مبتنی بر سفارشی‌سازی منفعلانه است، بدین صورت که الگوریتمی الگوهای تماشایتان را تحلیل می‌کند، به علاقه‌هایتان پی می‌برد و فوراً فید را طبق ذائقۀ شما تنظیم می‌کند. با تماشای ویدیوهای تیک‌تاک، به این الگوریتم آموزش می‌دهید که سرگرمتان کند. نتایج این الگوریتم به شدت (و چه‌بسا به شکل ترسناکی) مجاب‌کننده و دقیق است. این برنامک ظاهراً بهتر از خودتان می‌داند چه دوست دارید. بخشی از لذت تیک‌تاک این است که ببینید صفحۀ برای تو هرروز چه خرده‌فرهنگ پیش‌بینی‌نشده‌ای را برایتان رو می‌کند. (دوستان و آشنایانی که از آن‌ها نظرسنجی کرده‌ام اخیراً به سمت‌وسوی تیک‌تاک سوسیالیست سربازکودک، تیک‌تاک سرامیک‌کار جذاب و تیک‌تاک قصه‌های هوادارنوشتۀ دراکو مالفوی رفته‌اند). این برنامک ابزارهای پیشرفته‌ای برای ادیت ویدیو و نیز مجموعه‌ای از صداها و ترانه‌ها در اختیار تولیدکنندگان می‌گذارد تا از آن‌ها استفاده کنند. یوجین وی، بلاگر و مدیر اجرایی یک شرکت فناوری، می‌گوید تعهد این پلتفرم به قراردادن جذابیت در صدر اولویت‌ها باعث می‌شود «به شکل عجیبی شایسته‌سالارانه» باشد. سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها تنها کسانی نبودند که پست‌هایشان مخاطب داشت. در تیک‌تاک هرکسی می‌توانست ویروسی شود.

آلیسا پس از اتمام دبیرستان به ویدکان رفت، گردهمایی سالانه‌ای در آناهایم کالیفرنیا که تولیدکنندگان و مخاطبان محتوای ویدیویی در آن شرکت می‌کنند. ستارگان بزرگ یوتیوب بیشتر وقت آخرهفته‌شان را به صحبت در هیئت‌های تخصصی می‌گذراندند، ولی تیک‌تاکرها وقت بیشتری داشتند تا با هوادارانشان در ارتباط باشند. بسیاری از این مخاطبان از آلیسا خواستند در ویدیوهایشان حضور یابد؛ او موی قرمز آتش‌گون و خاصی داشت و چهره‌اش صمیمی و شاد بود. علاوه‌براین، تمام رقص‌ها را هم بلد بود. هنگام بازگشت به خانه، حدود ۷۰۰هزار دنبال‌کننده داشت. او ظرف یکی دو روز از یک هوادار ساده به ستاره‌ای نوپا تبدیل شده بود.

میم‌ها هم به محتوای تیک‌تاک دامن می‌زنند،

جذابیت چارلی در گرو این توانایی اوست که هم مثل آدم‌های عادی باشد و هم درعین‌حال الهام‌بخش. نوعی عادی از خاص‌بودن در وجود اوست
میم‌هایی نظیر چالش‌های رقص، فرمت‌های خاص لطیفه یا کلیپ‌های صوتی‌ای که کاربران تکرار یا مسخره‌شان می‌کنند. برای کسانی که با تیک‌تاک آشنا نباشند، این برنامک همچون ملغمۀ دیوانه‌واری از ترندها و لطیفه‌های خودمانی به نظر می‌رسد. این کیفیت خودارجاعی باعث می‌شود بسیار به مذاق فرهنگ نوجوانان خوش بیاید. وقتی چرخش میم‌ها را در تیک‌تاک می‌بینم یاد دوران راهنمایی می‌افتم که بعضی فرهنگ‌های محیط بازی، همچون «باشگاه پن-۱۵»، چقدر سریع در مدرسه پخش می‌شدند، آن هم پیش از دوران رسانه‌های اجتماعی. میم‌ها با چنان سرعتی جهش می‌یابند که اگر یک هفته (یا حتی یک روز) به سیستم وصل نباشید، وقتی برمی‌گردید با دنیایی ناشناس روبه‌رو می‌شوید. چرا همه دربارۀ اسیرشدن به دستِ جغدها پست می‌گذارند؟ شاید بهتر باشد اصلاً ارتباطم را قطع نکنم.

در آگوست ۲۰۱۹ که آلیسا به دانشگاه آریزونا رفت، چنان مشغول وقت‌گذرانی با دختران هم‌کلاسی‌اش شد که دیگر خیلی پست نمی‌گذاشت. اما بعد اتفاق بامزه‌ای افتاد. در مهمانی‌ها، دخترانی که نمی‌شناختشان او را می‌دیدند و می‌گفتند «خدای من! این همان دخترۀ تیک‌تاک است!» این برنامک ظاهراً نوعی آستانۀ نامرئی محبوبیت را گذرانده بود. دوستان آلیسا هم عاشق این برنامک بودند. وقتی برای تعطیلات کریسمس به خانه رفت، دوستانش کاری جز پست‌کردن ویدیوهای رقص نداشتند. آلیسا به من گفت «وقتی چارلی کم‌کم داشت مشهور می‌شد، آن‌وقت بود که تازه این برنامک پا گرفت. همه آن را دانلود می‌کردند تا ببینند این چارلی که اسمش روی زبان‌ها افتاده کیست».

یک سال پیش، چارلی داملیو۵ در حومۀ شهری در کنتیکت زندگی می‌کرد، در خانه‌ای بزرگ و سنگی که شعارهای خودمانی روی پلاک‌هایی در آشپزخانه‌اش نصب بود. چارلی کلاس دوم دبیرستان و عاشق برنامۀ «قاضی جودی» و فیلم‌های ترسناک بود. مادرش آخرهفته‌ها او را به مسابقات رقص می‌بُرد. سپس، طی چند ماه پرهیجان، این دختر ناگهان و به‌طرز توضیح‌ناپذیری مشهور شد. چارلی، در ماه مارس امسال، دو ماه پیش از تولد شانزده‌سالگی‌اش، رسماً محبوب‌ترین شخصیت تیک‌تاک شد. در ماه اکتبر، ۹۴ میلیون دنبال‌کننده در این پلتفرم داشت، یعنی تقریباً ۶ میلیون بیشتر از ریانا در اینستاگرام یا تیلور سوئیفت در توئیتر. حالا مقامات وقتی می‌خواهند پیامی را به گوش جوانان برسانند، با چارلی تماس می‌گیرند. مثلاً فرماندار اوهایو، مایک دواین، در ماه مارس با او تماس گرفت و او را برای کارزاری در شبکه‌های اجتماعی برای ترغیب جوانان به رعایت فاصلۀ اجتماعی دعوت کرد. اِون بریتن از فی‌مس برثدیز می‌گفت که شهرت چارلی نشان می‌دهد تیک‌تاک از حواشی فرهنگ جوانان به بطن آن رسیده است. او می‌گوید «جنیفر لوپز از چارلی خواست تا در موزیک ویدیویش حاضر شود. البته گفتنی است که لوپز به مخاطبان چارلی علاقه دارد، نه برعکس. این‌طور است که می‌توان عمق محبوبیت این پلتفرم را فهمید».

چارلی همیشه می‌گوید نمی‌داند چرا از بین این همه آدم او ناگهان به ستارۀ تیک‌تاک تبدیل شد. چارلی برنامک را در مه ۲۰۱۹ به اصرار دوستانش دانلود کرد. بعضی از ویدیوهای نخستینش را افقی ضبط کرده بود که برای نشان‌دادن حرکات سنتی رقص بهتر است، اما اصلاً مناسب تیک‌تاک نیست. او فوراً با برنامه وفق یافت و یکی از هزاران دختری شد که از رقصشان فیلم می‌گرفتند و به اشتراک می‌گذاشتند. دو ماه بعد، پستی کمابیش معمولی (ویدیویی که در آن زنی حرکات سادۀ رقص انجام می‌داد و واکنشی دوتایی یا بغل‌به‌بغل به ویدیوی رقص شاد @move بود) فضای این پلتفرم را درنوردید.

در این برنامک عجایب جرقه‌وار کم نبود، اما دنبال‌کنندگان چارلی با سرعت بیشتر می‌شدند. موفقیت او تا حدودی مدیون زمان‌بندی‌اش بود که به‌طور اتفاقی خیلی خوب درآمده بود. بسیاری از نخستین ستارگان تیک‌تاک در یوتیوب یا واین (برنامک محبوب ویدیوی کوتاه که در سال ۲۰۱۷ تعطیل شد) آب‌بندی شده بودند. اما در اواسط ۲۰۱۹، تیک‌تاک به قدری محبوبیت یافته بود که می‌توانست خودش ستاره‌سازی کند و این اتفاق قرار بود در طول تابستان بیفتد، زمانی که مدارس تعطیل است. (دومین تیک‌تاکر محبوب، ادیسن ری استرلینگ بیست‌ساله، اولین ویدیوی ویروسی‌اش را کمی بعد از چارلی پست کرد).

هرچه دنبال‌کنندگان چارلی بیشتر شد، محبوبیت او حالتی انعکاسی به خود گرفت. درواقع خودِ او به میمی تبدیل شد که دیگر تیک‌تاکرها به آن واکنش نشان می‌دادند. پست‌های زیادی با موضوع «نمی‌فهمم چرا چارلی این‌قدر محبوب است» ارسال می‌شد و بعد از آن هم واکنش‌های بیشتر و بیشتری با تگ‌های #teamcharli و #unproblematicqueen نشان داده می‌شد. یوجین وی توضیح می‌دهد «قضیه به حلقۀ بازخوردی افسارگسیخته‌ای تبدیل شد. هرچه بیشتر بحث می‌کردند که چرا این‌قدر محبوب است، همین امر باعث محبوبیت بیشترش می‌شد».

با شروع فصل پاییز، بچه‌ها پیش چارلی می‌آمدند تا با او عکس بگیرند. خواهر بزرگ‌ترش دیکسی در ماه اکتبر شروع به ارسال ویدیو در تیک‌تاک کرد و میلیون‌ها نفر فوراً او را هم دنبال کردند. (ستاره‌های نسل زِد۶ اصولاً ارتباط خیلی نزدیکی با خواهران و برادرانشان دارند، به‌خصوص اگر دوقلو باشند). هرازگاهی که این خانواده بیرون می‌رفتند تا بستنی بخورند، غریبه‌ها از آن‌ها فیلم می‌گرفتند. این کابوس/رؤیای هر نوجوانی بود: همه به من خیره شده‌اند. تیلور لورنز، گزارشگر نیویورک تایمز و کارشناس وقایع‌نگاری ترندهای نسل زِد، در نوامبر سال گذشته توئیت کرد «در تیک‌تاک، همۀ مطالب آن زمان دربارۀ @charlidamelio بودند». نوامبر همان سال، کلاس‌های چارلی آنلاین شد و بنابراین زمان‌بندی منعطف‌تری داشت. دیری نگذشت که چارلی، دیکسی و پدرومادرشان هایدی و مارک تقریباً هر هفته به ساحل غربی می‌رفتند تا با دیگر تیک‌تاکرها دیدار کنند و فرصت‌های تجاری بجویند. در ماه مه، این خانواده همراه با چهار سگ شاد و برون‌گرایشان (ربل، کلی، کودی و بل) به لس‌آنجلس نقل مکان کردند.

تابستان امسال بود که در خانۀ کنونی داملیوها به دیدنشان رفتم. عمارتی به‌شدت امروزی در کوه‌های هالیوود بود. در گوشه‌ای از پلان باز اتاق پذیرایی مجسمۀ بزرگ و سیاهی بود که به ماهی انسان‌نمای بزرگ و براقی شباهت داشت. آشپزخانه یکدست سفید بود و ظاهر مخوفی داشت. ارتقای این بنا با آپدیت مشابهی از تصویر چارلی همراه شده بود. در تیک‌تاک متوجه شده بودم که این دختر شبیه نسخه‌ای روتوش‌شده از خودش است، به‌طوری‌که ناخن‌ها و مژه‌هایش همیشه آرایش‌کرده بودند. اما حضوراً که او را دیدم، متوجه شدم خیلی آرام صحبت می‌کند و با آن هودی بزرگش، خیلی ریزنقش به نظر می‌رسد. به وضوح می‌دیدم و احساس می‌کردم که هنوز بچه است.

وقتی از او پرسیدم کدام نقطۀ عطف برایش بیشترین اهمیت را داشته است، دیکسی وارد گفت‌وگو شد: «به نظر من به ۱۰۰ هزار نفر که برسی دیگر از آنجا به بعد برایت تعجبی ندارد».

چارلی گفت: «کِی بود به ۸۰ میلیون رسیدم؟ انگار همین دیروز بود. گریه‌ام گرفت، چون استرس گرفته بودم، چرا این‌همه آدم …» بقیۀ حرفش را خورد، انگار حتی کامل‌کردن جمله هم برایش سخت است. وقتی این مقاله منتشر شود، احتمالاً به ۱۰۰ میلیون هم رسیده باشد.

جذابیت چارلی در گرو این توانایی اوست که هم مثل آدم‌های عادی باشد و هم درعین‌حال الهام‌بخش. نوعی عادی از خاص‌بودن در وجود اوست؛ هم به پرستار زیبای بچه‌ها می‌ماند و هم به کاپیتان یک تیم هاکی. (حدود ۸۰ درصد از دنبال‌کنندگان او دختر هستند). با اینکه از دوران مهدکودک در مسابقات رقص حضور داشته، اما حرکاتش در تیک‌تاک حالتی خودمانی و راحت دارند. گاهی برای بعضی‌ها سؤال می‌شود که چرا رقصنده‌های ماهرتر از چارلی به اندازۀ او مشهور نمی‌شوند، ولی با پرسیدن این سؤال مشخص است اصل مطلب را نگرفته‌اند: هواداران او به این دلیل دوستش دارند که حرکات رقصش واقعاً برای همه عملی است.
چارلی و دیکسی همچنین با زیرکی خاصی توانسته‌اند از رسوایی و حواشی به دور باشند. خواهران داملیو گفتند رویکرد محتاطشان به شبکه‌های اجتماعی به قبل از دوران شهرتشان برمی‌گردد. دیکسی می‌گفت «دوستانم هرکاری انجام می‌دادند پست می‌کردند، ولی من وقتی به مهمانی می‌رفتم هم ویدیویش را به اشتراک نمی‌گذاشتم. همین باعث شد که همیشه از برندمان محافظت کنیم».

این دو خواهر عمدتاً از داب‌اسمش‌های مبتذل پرهیز می‌کنند و در ترندهای مشکوک، همچون «چالش عکس بازداشت» که در بهار سال گذشته باب شده بود، شرکت نمی‌کنند. آن هفته‌ای که به آن‌ها سر زدم، تیک‌تاک (و تمام دنیا) درگیر «واپ» بود، همان ترانۀ جذاب و مبتذل کاردی بی و مگان تی استالیون دربارۀ -ببخشید- روان‌کنندۀ واژن. محبوب‌ترین رقص برای این ترانه، که برایان اسپرون، رقصنده و طراح رقص اهل گوام، آن را تولید کرده بود، به گفتۀ چارلی شامل «کلی قر سربالا» بود و مادر چارلی هم دربارۀ آن می‌گفت که دیگر شورش را درآورده‌اند.

دیکسی معتقد بود «کل اینترنت از چارلی انتظار دارند این حرکت را اجرا کند».

خود چارلی می‌گفت «البته می‌توانم اجرایش کنم. فقط اجازه ندارم … به مردم نشانش دهم». سرش را پایین انداخت و بعد سمت دیگری را نگاه کرد. سپس تا چند دقیقه مثل هر نوجوان دیگری بین اطاعت و طغیان در نوسان بود.

ویدئوهای رقص (گونۀ غالب تیک‌تاک «سرراست» یا جریان‌اصلی) کلید موفقیت چارلی و البته موفقیت خود پلتفرم بوده است. رقص‌های تیک‌تاک در محدودیت‌های این رسانه می‌گنجد و نوعاً شامل حرکات روبه‌جلوی نیم‌تنۀ بالا و حرکات دستی با ارجاع به شعر ترانه است که معمولاً حالتی شیطنت‌آمیز دارد: مثلاً کشیدن قلبی در هوا وقتی شعر دربارۀ عشق است یا قر کمر وقتی دربارۀ تنانگی است. حرکات چهره هم به اندازۀ حرکات بدن مهم است. وقتی از چارلی پرسیدم رقص تیک‌تاکی خوب کدام است، بی‌درنگ جواب داد «همه‌چیز خلاصه می‌شود به حالات چهره». او خود وقتی می‌رقصد، لبخند می‌زند و لب‌هایش را غنچه می‌کند؛ یک لحظه طوری عصبانی می‌شود که انگار می‌خواهد بیننده را بزند و بعد بلافاصله لبخندی شیرین روی صورتش می‌دود.

لیلی کایند، دستیار مدیر استودیو هنرهای جنبش شهری در فیلادلفیا، در گفت‌وگویی به من گفت که رقص تیک‌تاک را نوعی رقص فولکلور به شمار می‌آورد که بر پایۀ فرهنگ دختران نوجوان و رقص‌های سنتی بومی سیاه‌پوستان استوار است: بازی‌های کف‌زنی همچون میس مری ماک؛ رقص‌های باب روزگار قدیم موسیقی پاپ برای ترانه‌هایی همچون «ماکارنا» و «کرنک دت» از سولجا بوی؛ طناب‌زدن هلندی و حتی مؤلفه‌های ثابت روزگار وودویل. کایند می‌گوید «این نوع از رقص مخاطب را با حالتی شیطنت‌آمیز درگیر خود می‌کند. همه‌چیز به مهارت بداهه‌کاری و چشم‌وهم‌چشمی بستگی دارد. تو این کار را کردی؟ پس من تغییری در آن می‌دهم و عوضش می‌کنم و برعکسش می‌کنم. تمام این‌ها بخشی از میراث رقص سیاه‌پوستان در آمریکاست».

البته که میراث رقص سیاه‌پوستان در این کشور هم محدود و تجاری شده است. ساختار تیک‌تاک نیز این تغییر را بدتر از قبل می‌کند، چون نوعی تغییر کاربری و همرسانی بدون بستر را پرورش می‌دهد و در بدترین حالتش به نوعی نقالی قرن بیست‌ویکمی می‌انجامد، نوعی «سیاه‌بازی دیجیتال». میشل بیرد-مک‌فی، بنیان‌گذار و مدیر اجرایی بانوان فستیوال هیپ‌هاپ، می‌گوید «اگر به بعضی از رقص‌های تیک‌تاک (همچون ماپ، نِی نِی، هیت دِم فوکس یا ووآ) نگاه کنید، می‌بینید که این‌ها همان رقص‌هایی است که جوانان سیاه‌پوست مدت‌هاست در پارکینگ‌ها، تفرجگاه‌ها و خانه‌هایشان انجام می‌دهند. بعد این‌ها وارد قلمروی تیک‌تاک می‌شوند و تغییر ماهیت می‌دهند».

دسامبر سال گذشته، چارلی تیک‌تاکی از دو بچه دید که با آهنگ «لاتاری (مرتد)» از کی کمپ، رپر اهل آتلانتا، می‌رقصیدند. قبلاً این رقص را ندیده بود و خیال کرد خودشان آن را دست‌وپا کرده‌اند. چارلی در گفت‌وگو به من گفت «نسخۀ تغییریافته‌ای از این رقص اجرا کردم و گمانم حسابی گرفت». آهنگ «مرتد» نسبت به خیلی از رقص‌های تیک‌تاک پیچیده و تند بود و پس از پست چارلی به محبوبیت زیادی رسید. دانش‌آموزان دبیرستانی کل‌کل رقص مرتد راه می‌انداختند. لیزو، خوانندۀ آمریکایی، هم اجرایی از مرتد داشت. کورتنی کارداشیان و پسرش نیز همین‌کار را کردند و الکس رودریگز و دخترش هم همین‌طور که البته اجرای رودریگز واقعاً بد بود. ویدیوهایی که تگ #renegade خورده بودند بیش از ۲.۲ میلیارد بازدید داشتند.

گرچه چارلی هیچ‌وقت ادعا نکرد که این رقص را خودش دست‌وپا کرده، اما آن را به‌شکل غیررسمی به پای او نوشتند. تولیدکنندۀ این رقص درواقع جلایا هارمون بود، نوجوان سیاه‌پوست پانزده‌ساله‌ای از حومۀ آتلانتا. جلایا نیز مانند چارلی از سن کم به کلاس‌های رقص رفته بود و مرتباً از رقص خود در اتاقش فیلم می‌گرفت. یک روز قبل از کلاس رقص داشت توی اتاقش مسخره‌بازی درمی‌آورد که فکر طراحی یک رقص برای آهنگ مرتد به ذهنش رسید. این رقص را در اینستاگرام پست کرد و چندین هزار بازدید خورد. رقصش را سرانجام در تیک‌تاک و بدون توضیح جانبی یا ادعایی نسبت به ابداع آن منتشر کرد، یعنی صرفاً میم دیگری بود که از هیچ به وجود آمده است. جلایا وقتی دید این رقص به محبوبیت زیادی رسیده هم به خود می‌بالید و هم احساس سرخوردگی می‌کرد: «زیر پست‌های مردم کامنت می‌گذاشتم و می‌گفتم من این رقص را ابداع کرده‌ام، اما باورشان نمی‌شد، چون دنبال‌کنندگان زیادی در تیک‌تاک نداشتم».

با گسترش بیشتر این رقص در فضای برنامک، جلایا در ویدیویی اعلام کرد که مبدع آن بوده و این ویدیو رفته‌رفته توجهات را به خود جلب کرد. وقتی تیلور لورنز ماجرای جلایا را در نشریۀ تایمز تعریف کرد، بخش کامنت‌های چارلی پر شد از افرادی که به او تهمت دزدی می‌زدند. اما قصد جلایا این نبود که آبروی چارلی را ببرد، بلکه صرفاً می‌خواست مخاطبان بدانند که این رقص را او دست‌وپا کرده است. استفانی هارمون، مادر جلایا، در گفت‌وگویمان گفت «جلایا همیشه از چارلی دفاع کرده. طراحی تیک‌تاک طوری بود که سخت می‌توان فهمید چه کسی [ترند رقص مرتد را] شروع کرده است».

با کسب اعتبار بابت رقص مرتد، تغییر بزرگی در زندگی جلایا ایجاد شد. او ازآن‌پس برای سامسونگ و امریکن ایگل کار می‌کند. گذشته از این، در برنامۀ الن دی‌جنرسِ کمدین، و موزیک ویدیویی برای سوفیان استیونز نیز حضور یافت. در ماه فوریه، جلایا، چارلی و ادیسن ری استرلینگ در بازی بسکتبال آل‌استار ان‌بی‌ای حاضر شدند و ویدیویی پست کردند که در آن باهم رقص مرتد را اجرا می‌کنند. چند ساعت بعد، جلایا این رقص را در برنامۀ استراحت میان بازی اجرا کرد.

کوجی چیکومبو، مدیر باهمستان تولیدکنندگان تیک‌تاک، می‌گوید این شرکت در تلاش است تا راه‌های بهتری برای مشخص‌کردن سازندۀ رقص‌های نو به کار ببندد. درعین‌حال، رسوایی حاصل از رقص مرتد باعث شد تا کاربران هم راهکاری برای

هرچه بیشتر دچار ترس خروج از خانه می‌شدم، دست بر قضا بیشتر به زندگی‌های عشقی و دوستی‌های بی‌ثبات ستاره‌های جوان تیک‌تاک دل می‌بستم
خودشان بسازند: درج تولیدکنندۀ رقص در کپشن ویدیو. چارلی می‌گوید «حالا دیگر کاملاً عادی است. وقتی رقصی انجام می‌دهی، سازنده‌اش را هم ذکر می‌کنی و اگر ندانی، باید بپرسی».

امسال، خانوادۀ داملیو در تلاش بوده‌اند تا نام خودشان را به‌عنوان اولین خانوادۀ تیک‌تاکی ثبت کنند. پدر خانواده، مارک، کارآفرین و کاندیدای سابق جمهوری‌خواه برای نمایندگی ایالت کنتیکت در مجلس سنا، بیش از ۷ میلیون دنبال‌کننده دارد. در پروفایل او در تیک‌تاک می‌خوانیم «مدیرعامل خانوادۀ داملیو». مادر خانواده، هایدی، مدل سابق، بیش از ۶ میلیون دنبال‌کننده دارد. برند آن‌ها (خانوادۀ مهربان و خودمانی!) چندان دور از واقعیت نیست، چون وقتی حضوراً به دیدنشان رفتم دیدم واقعاً محبت و صمیمیت بینشان در جریان است. کاسیوس دین، عکاس کلاب‌هاوس، به من گفت اخیراً با خانوادۀ داملیو شام خورده است. با لحنی مشتاق می‌گفت «خیلی وقت بود حس‌وحال خانه را تجربه نکرده بودم. باعث شد چند دقیقه هم که شده دنیای شبکه‌های اجتماعی را فراموش کنم».

برخلاف بعضی تیک‌تاکرهای جوان که باید کمابیش دست‌تنها پا در دنیای شهرت وایرال بگذارند، چارلی از همان ابتدا از راهنمایی والدین اهل کسب‌وکارش برخوردار بوده است. مارک می‌گوید «من در نیویورک سیتی کار می‌کنم و در تمام دوران کاری‌ام با برندها سروکار داشته‌ام». این خانواده با آژانس یونایتد تلنت قراردادی بسته تا طرح‌های روبه‌گسترش آن‌ها را مدیریت کند. در ماه اکتبر، یکی از رؤسای بخش استعداد دیجیتال در این آژانس اعلام کرد می‌خواهد آژانس را ترک کند تا مسئول شرکت خانوادۀ داملیو شود. این خانواده تلاش دارد شرکتی در حوزۀ رسانه تأسیس کند. خواهران داملیو یک پادکست، یک کتاب، یک تک‌آهنگ محبوب و چندین کارزار تبلیغاتی دارند. چارلی که تاکنون چندین بار در پست‌های بی‌اسپانسر از علاقه‌اش به شرکت قهوه‌سازی دانکین گفته حالا نوشیدنی اختصاصی خود را در فروشگاه‌های این شرکت دارد (قهوۀ سرد با شیر پرچرب و سه دور کارامل). تابستان امسال، مجلۀ فوربز برآورد کرد که چارلی و دیکسی دومین و سومین تیک‌تاکرهای پردرآمد هستند. نفر اول ادیسن است که، طبق برآورد، از اواسط سال ۲۰۱۹ تا اواسط ۲۰۲۰ بیش از ۶.۹ میلیون دلار درآمد داشت.

این پول‌ها واقعاً زیاد است، ولی حتی کسری از درآمد سالانۀ جنیفر لوپز هم نیست. خانوادۀ داملیو حالا به ساخت مستند زندگی‌شان در قالب ویدیوهای حرفه‌ای یوتیوبی پرداخته‌اند که حس‌وحال قسمت‌های آزمایشی برای یک برنامۀ مستند تلویزیونی را دارند. شاید این خانواده به دنبال آن نوع از شهرت و درآمدی هستند که رسانه‌های سرگرمی‌آفرین قدیمی‌تر برای افراد به ارمغان می‌آورند. یکی از ویدیوهای اخیر این برنامه دربارۀ چارلی بود که می‌خواست برای تولد نوزده‌سالگی دیکسی یک جفت کتانی ۳۲هزار دلاری با برند دیور بخرد. این ویدیو دربردارندۀ بخش‌های کلاسیک پی‌رنگ مستندهای تلویزیونی (همچون شوخی دستی و قسمت غافلگیری) است، اما دیکسی واکنشی از خودش نشان نمی‌دهد، بلکه سکوت اختیار می‌کند. هرچه بیشتر ویدیوهای یوتیوبشان را می‌دیدم، بیشتر می‌فهمیدم که هر دو خواهر، با اینکه عادت دارند زندگی‌شان را در معرض دید مخاطبان بگذارند، کمابیش درونگرا هستند و بخشی از شخصیتشان تودار است. این کار برای سلامت روانی‌شان واقعاً مفید است، هرچند شاید برای نمره‌هایی که در رسانه‌های اجتماعی کسب می‌کنند چندان مفید نباشد.

کمی بعد از دیدار من از این خانواده، چارلی دو نسخه از رقص «واپ» منتشر کرد. در اولی، خودش اصلاً جلوی دوربین نمی‌آید، بلکه دوربین روی صورت دوستانش است. هدف این است که ما مخاطبان بفهمیم او جایی پشت دوربین است و فقط برای چشمان ذوق‌زدۀ آن‌ها می‌رقصد. در ویدئوی دوم، برداشتی آهسته و باله‌وار از این رقص را اجرا می‌کند. این ویدیوها اوج کار تیک‌تاک بود: زیرکانه، خلاقانه و شیطنت‌آمیز. هرکدام از این ویدیوها بیش از ۱۰۰ میلیون بازدید داشته است.

چند سال پیش، امیر بن‌یوحنان، سرمایه‌گذار کلاب‌‌هاوس، متوجه شد که هر چهار بچه‌اش «شیفتۀ» موزیکال‌لی و در مرتبۀ بعدی تیک‌تاک هستند: «من هم مثل خیلی از بزرگسالان از این قضیه خوشم نیامد. حس کردم دارند وقتشان را تلف می‌کنند و فقط می‌رقصند. قضیه جدی به نظر نمی‌رسید». اما در سال ۲۰۱۹ که خانودۀ بن‌یوحنان به لس‌آنجلس نقل مکان کردند، امیر با افرادی آشنا شد که شبکه‌های اجتماعی را به شغلی درآمدزا تبدیل کرده بودند. او می‌گوید «در نظرم چیزی شبیه دوران تب طلا بود، شبیه غرب وحشی». تا آنجا که او متوجه بود، بچه‌ها بودند که برنامه را می‌چرخاندند: «همۀ کارها را خودشان انجام می‌دادند، محتوا تولید می‌کردند، قراردادهای برندها را به سوی خود می‌کشاندند، بازاریابی می‌کردند، روابط عمومی را مدیریت می‌کردند».

هایپ‌هاوس نمونۀ بارز این ماجرا است، خانۀ تولیدمحتوایی که چارلی و دیکسی مدت کوتاهی با آن همکاری داشتند. این جماعتِ متشکل از ده‌ها نوجوان و جوان در اواخر سال گذشته یک عمارت هالیوودی اجاره کردند. چند هفته نشده بود که ویدیوهای دارای تگ #hypehouse بیش از ۱۰۰ میلیون بازدید داشت. از همان روزهای پرتب‌وتابِ پلتفرمِ واین، اینفلوئنسرها فهمیده بودند که زندگی و کار در کنار هم چقدر مزایا دارد. اما تیک‌تاک، که در آن شهرت سریع پیش می‌آید و عمدتاً امری جمعی است، این روند را به حد اعلی رساند. اِون بریتن توضیح می‌دهد «وقتی سه نفر در یک ویدیو کنار هم باشند، کاربران عاشقش می‌شوند و محتوا عملکرد خیلی بهتری خواهد داشت. سنت هالیوود این‌طور نبود. درست است که بازیگران کنار هم نقش‌آفرینی می‌کردند، اما برای برندبودن نیازی نبود کنار هم باشند».

زندگی در هایپ‌هاوس شبیه رؤیای هر نوجوانی است. اعضای این خانه از لاس‌زدن، رقصیدن و سربه‌سر هم گذاشتن پول درمی‌آورند. شغلشان اساساً حفظ محبوبیتشان است. هیچ‌کس انگار آشپزی نمی‌کند و هرروز ۱۵ تا ۲۰ بسته از سرویس‌های سفارش غذا همچون پُست‌مِیتس و اوبر ایتس به آنجا می‌رسد. پست‌های ویروسیِ بی‌امان این گروه بود که استاندارد تیک‌تاک سرراست را رقم زد، یعنی افراد جوان و زیبا و عمدتاً سفیدپوستی که فقط می‌رقصند. (این پلتفرم افرادی عجیب‌تر، پیرتر، تیره‌پوست‌تر و پوچ‌گراتر هم دارد که البته توجه کمتری به سمت آن‌ها جلب می‌شود).

کمی بعد هم سِوِی‌هاوس پدیدار شد، همان عمارت تولیدمحتوایی که به قول برایس هال متعلق به «داداش‌های اهل دل» بود. گرچه نسخۀ تیک‌تاکی زنانگی (شیرین‌زبان و عشوه‌گر با میان‌تنۀ عمدتاً برهنه) کاملاً آشناست، ولی حالت‌های پسران سوِی دامنۀ وسیع‌تری دارد: از خشونت‌های جمع‌های پسرانه گرفته تا سوسول‌بازی‌های پسرهای اهل شبکه‌های اجتماعی و اشتیاق گروه‌های خوانندگان مرد و لذت همنشینی‌های مردانۀ ظاهراً طعنه‌‌آمیز.

شاخ‌های تیک‌تاک شهرت خود را بهار امسال به تثبیت رساندند، یعنی همان زمانی که همه خانه‌نشین بودند. من خودم هم تا اواخر ماه مارس بیش‌ازحد در این پلتفرم وقت می‌گذراندم. هرچه بیشتر دچار ترس خروج از خانه می‌شدم، دست بر قضا بیشتر به زندگی‌های عشقی و دوستی‌های بی‌ثبات ستاره‌های جوان تیک‌تاک دل می‌بستم: آیا دیکسی و نوآ واقعاً جذابیتی داشتند؟ آیا ادیسن واقعاً برایس را آنفالو کرد؟ در دنیای اجتماعی خودم، حالا دیگر این قبیل بحث‌های خاله‌زنکی شکل نمی‌گرفت. اتفاقاً در میان چیزهایی که طی همه‌گیری ویروس کرونا از دست رفت، این پیش‌پاافتاده‌ترینشان بود، اما باز کمبود آن را با تمام وجود حس می‌کردم. تیک‌تاکرها وارد عرصه شدند تا این خلأ را برایم پر کنند. یکی از بنیان‌گذاران نوجوان «نخستین تحریریۀ اخبار مشاهیر تیک‌تاک» (حساب محبوبی در شبکه‌های اجتماعی که مختص اخبار و حواشی اعضای این پلتفرم است) در گفت‌وگویی به من گفت «این ماجراها در دوران قرنطینه خیلی بیشتر طرفدار پیدا کرده، شکی در این نیست». شخصیت‌هایی قطع رابطه می‌کردند، همسایه‌ها از دست هم عصبانی می‌شدند، بازداشت‌ها و شکایت‌هایی صورت می‌گرفت و تمام این قضایا ماشین محتواسازی را تغذیه می‌کرد. جاش ریچاردز، از اعضای بنیان‌گذار سوِی‌هاوس، می‌گفت «همیشه سوژه‌های عجیب‌وغریبی وجود دارد».

شاخ‌های تیک‌تاک تصویری از راحتی و خوش‌گذرانی و موفقیت را از خود به نمایش می‌گذراند. بخشی از لذت ویدیوهایشان در این نوید نهفته شده که شما هم به راحتی می‌توانید به آن‌ها بپیوندید، در عمارت بپلکید و با ارسال محتوا پول دربیاورید. بچه‌های زیادی تا حالا به لس‌آنجلس نقل‌مکان کرده‌اند تا شانسشان را در این عرصه امتحان کنند.

بن‌یوحنان، که قبلاً هیچ تجربه‌ای در هالیوود نداشت، می‌گوید گروه کلاب‌هاوس را در راستای این تلاش ساخته تا صحنۀ شکوفان خانه‌های تولیدمحتوا را رنگ‌وبویی حرفه‌ای دهد. بااین‌حال، گاهی سخت می‌توان فهمید چه‌کسی ناظر است یا اصلاً کسی ناظر هست یا نه. مدیر اکثر اینفلوئنسرها تفاوت سنی چندانی با خود آن‌ها ندارند. تا جایی که می‌دانم، دست‌کم یکی از مدیران کلاب‌هاوس فقط بیست سالش است. تلنت‌ایکس اینترتین‌منت، شرکتی که پشت سوِی هاوس است، مدیرانی دارد که از کهنه‌سربازان رسانه‌های جدید هستند، به بیان دیگر، یوتیوبرهای بیست‌وسه‌ساله.

اوایل همین امسال، آلیسا ولاسکز درس و تحصیل در دانشگاه آریزونا را رها کرد تا تمام وقتش را به تولید ویدیوهای تیک‌تاک اختصاص دهد. او اولین اینفلوئنسری بود که به کلاب‌هاوسِ نکست نقل‌مکان کرد. البته آنجا بی‌شک زرق‌وبرق کمتری نسبت به کلاب‌هاوس بورلی هیلز داشت و ده نفرِ ساکن آن در خانه‌ای پنج‌اتاقه اقامت داشتند. آلیسا مدیر خانه بود و باید همه را از خواب بیدار می‌کرد و مراقب حجم کار همه می‌بود. می‌گفت «مردم می‌گویند اه، او در این عمارت بزرگ زندگی می‌کند و فقط ویدیوهای پانزده‌ثانیه‌ای پست می‌کند. اما این کار واقعاً از آنچه به نظر می‌رسد سخت‌تر است».

درضمن شانس موفقیت از آنچه فکر می‌کنید کمتر است: باآنکه تیک‌تاک توجه نسل زِد را به خود جلب کرده، ولی برندها با دودلی شدید به تبلیغ در این پلتفرم روی آورده‌اند و قیمت‌هایی هم که به تیک‌تاک‌های تبلیغی می‌دهند معمولاً کمتر از چیزی است که در اینستاگرام می‌پردازند. اینفلوئنسرهایی که در تیک‌تاک یک میلیون دنبال‌کننده دارند می‌توانند با هر پستِ دارای اسپانسر چیزی بین ۵۰۰ تا ۲هزار دلار به جیب بزنند. آلیسا پس از هفت ماه کلاب‌هاوسِ نکست را ترک کرد، چون این کلاب‌هاوس، به دلیل عدم سودآوری کافی، از خانوادۀ کلاب‌هاوس‌ها اخراج شده بود.

در الگوی قدیمی‌تر سلبریتی‌گری، استودیوها و آژانس‌ها از ستارگان حمایت می‌کردند تا جذابیتی ماندگار برایشان رقم بزنند. ستارگان جوان تیک‌تاک در دنیایی بزرگ شده‌اند که شهرت می‌تواند هر لحظه فرا برسد، اما در چشم‌به‌هم‌زدنی هم از بین برود. ترندها به سرعت پدید و ناپدید می‌شوند. حتی پلتفرم‌ها هم دوامی ندارند. (برایس بیست‌ویک‌ساله، که شش سال پیش با پلتفرم پخش زندۀ یونَو کار خود را آغاز کرد، تاکنون افول سه سایتی را که در آن‌ها محتوا پست می‌کرد به چشم دیده است). تعداد انگشت‌شماری از تولیدکنندگان تیک‌تاک نیز در رسانه‌های بزرگ‌تر، قدیمی‌تر و باثبات‌تر به کار گرفته می‌شوند. برخی دیگر نیز شتابان به پیش می‌آیند تا خود را به دیگران برسانند اما سرانجام یا موفق نمی‌شوند و یا علاقه‌شان را از دست می‌دهند.

پاییز امسال که بخش زیادی از کالیفرنیا در آتش می‌سوخت و ترامپ هم دوباره تهدید به فیلترینگ تیک‌تاک کرده بود، با آلیسا صحبت کردم. شرایط قرارداد بالقوه با شرکت اوراکل روزبه‌روز غامض‌تر می‌شد. آلیسا گفت خیلی پیگیر این قضیه نیست. فقط یک‌سال‌ونیم بود که در تیک‌تاک فعالیت داشت، اما بااین‌حال دلتنگ روزهای قدیم بود، پیش از آنکه پست‌کردن شغلش شود، پیش از آنکه تمام دوستانش اینفلوئنسر شوند. در آن زمان، در صفحۀ «برای تو» اسکرول می‌کرد و هزارجور آدم مختلف می‌دید که هزارجور کارهای مختلف می‌کردند. در آن زمان، این برنامک موتوری بود برای غافلگیری و لذت؛ هر اتفاقی ممکن بود و هرکس امکان داشت ناگهان مشهور شود. حالا انگار همیشه همان افراد تکراری بودند: چارلی، هایپ‌هاوس، ادیسن، سوِی‌هاوس. این‌ها را البته دوست داشت، ولی اگر همه شروعی نو می‌داشتند خیلی بهتر می‌شد. او می‌گفت «تیک‌تاک پلتفرمی است که کارم را با آن شروع کردم، ولی آماده‌ام که سراغ پلتفرم دیگری بروم».

پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را ریچل مانرو نوشته و اولین‌بار در شمارۀ دسامبر ۲۰۲۰ مجلۀ آتلانتیک با عنوان «۹۸ Million TikTok Followers Can’t Be Wrong » منتشر و سپس در وب‌سایت این مجله نیز بارگزاری شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۹۹ با عنوان «تیک‌تاک: پلتفرمی که دنیای نوجوان‌ها را منفجر کرده است» و ترجمۀ علیرضا شفیعی‌نسب منتشر کرده است.
•• ریچل مانرو (Rachel Monroe) جستارنویس همکار در آتلانتیک و نویسندۀ کتاب ذائقه‌های وحشی: چهار داستان واقعی دربارۀ زنان، بزهکاری و شیفتگی (Savage Appetites: Four True Stories of Women, Crime, and Obsession) است.

[۱] Law & Order: SVU
[۲] Poke: غذایی مخصوص هاوایی که از ماهی خام تهیه می‌شود [مترجم].
[۳] Musical.ly
[۴] Famousbirthdays.com
[۵] Charli DAmelio
[۶] Generation Z:افراد متولدشده از اواسط دهۀ ۱۹۹۰ تا اوایل دهۀ ۲۰۱۰ [مترجم].

/ترجمان به نقل از Atlantic – ریچل مانرو – ترجمۀ: علیرضا شفیعی‌نسب/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

جایزه همراه اول