موضوع را نباید فدای کوتاهنویسی کرد
کوتاهنویسی موضوعی است که این روزها برای وبلاگنویسان و وبلاگخوانها جذابیت زیادی دارد. ما هم به بهانه داغ شدن این موضوع، از «عباس حسیننژاد» خواستیم که چند روزی را میهمان ما باشد تا به سئوالات شما پاسخ دهد.
میهمانی خوبی بود و سئوالات خوبی هم پرسیده شد. گرچه تعداد قابل توجهی از نظرات ارسالی تخصصی نبود و مرتبط با موضوع نبود و نمایش داده نشد. اما در این جا می توانید تمامی سئوالات و جوابهای این کوتاه نویس فارسی را بخوانید.
اگر هنوز «عباس حسیننژاد» را نمیشناسید، قبل از مطالعه جوابها حتما اینجا را یک نگاه کوتاه بیندازید.
البته حسیننژاد درباره همین متن معرفی به قلم وبلاگ نیوز، نوشته است:
تقصیر همین برادر میثمی است که دقیق اطلاع رسانی نکردند و من هم مواظب نبودم و از این تعارفها!
فارغ از تعریفهایی که کردند و کلی تکذیبیات که به بنده نسبت داده اند بنده تا آنجا که بتوانم در خدمت دوستان هستم!
پاسخ هایی که از بنده در اینجا خواهید خواند بیشتر به سلیقه و ذوق برمی گردد و هیچ گونه ادعای نگاه تخصصی ندارم!
پیش از بازخوانی سئوالها و پاسخها، تیم خبری وبلاگنیوز از حسیننژاد برای صبر و دقت در پاسخ به سئوالات ارسالی صمیمانه سپاسگزاری می کند.
«خرچنگ زاده»: به نظر من کوتاه نویسی ریشه در بمباران اطلاعاتی و هجم انبوه داده ها به ذهن انسان را دارد. شما این طور فکر نمی کنید؟
حسیننژاد: بحث بمباران اطلاعاتی و انبوه داده ها هم می تواند باشد یعنی اینکه اعتراف می کنم من هم اگر بخواهم مقدمه ای بنویسم از این حرفها می زنم ولی ماجرا این است که کوتاه نویسی در ادبیات فارسی مربوط به امروز و دیروز نیست و از یک ِ یک ِ یک بیایید جلو تا امروز می بینید که بوده و هست!
چند مثال واضح هم همین گلستان سعدی که به نظر من نمونه بهترین کوتاه نویسی است! یا رساله صد پند حاج آقا عبید زاکانی و نمونه های بی شماری مثل همین تک بیتیهای ناب یا فیه ما فیه مولانا حتا!
به قول مولانا در همان فیه ما فیه: اصل مقصود است باقی درد سر است!
«روحالله مهدوی»: آیا در کوتاه نویسی این المانها و شاخص ها در نوشته همه باید رعایت شوند و یا محدود تر از این خواهد بود؟
۱- مقدمه
۲- عنوان یا موضوع
۳- نتیجه گیری یا سخن آخر
حسیننژاد: اصل کوتاه نویسی شاید به بیان هنرمندانه برگردد و میزان آشنایی با ادبیات که من نامش را گذاشته ام دوستی با کلمات!
و البته خواندن متون خوب به مقدار فراوان شاید بتواند کمک بیشتری کند!
رعایت شاخص ها خب مهم است ولی بسته به نوع نوشتار و اهمیت ماجرا با خودتان است که روی موارد اعلام شده چقدر بخواهید مایه بگذارید!
من بارها به دوستان گفته ام: بیان هنرمندانه مهم است کوتاه و بلندش می شود مرحله بعد!
باقری: چطور میشه در قالب «کوتاه نوشت» مفاهیم عمیق که نیاز به تحلیل داره رو مطرح کرد، با سه جمله نمیشه که ! راه حلتون چی هست؟
حسیننژاد: چرا سه جمله حالا؟ بیشتر بنویسد.
مفاهیم عمیق که نیاز به تحلیل دارند دقیقن باید تحلیل گرانه و دقیق نوشته شوند.
ولی میزان تسلط شما به اصل موضوع، به شما کمک خواهدکرد که چگونه کلمات را هنرمندانه کنار هم بچینید که به جای ۱۰ صفحه در ۵ صفحه مثلن به نتیجه برسید.
در کل موضوع را نباید فدای کوتاه نویسی کنیم!
سمیرا صفری: ما الآن با کوتاه نویس ها و کوتاه نویسی هایی رو به رو هستیم که اعتقادات مردم را – اعم از سیاسی و مذهبی و اجتماعی و فرهنگی و حتی نظامی – با یک جمله زیر سئوال می برند. البته در اذهان عمومی. جمله ای که در جوابش باید مقاله ها نوشت. این کار را چه می گویند؟ صحیح است؟ جزوی از کوتاه نویسی است؟
حسیننژاد: مسملن جزوی از کوتاه نویسی است!
و دقیقن کلی باید نوشت تا پاسخ آن یک جمله را که حاصل نبوغ یک نفر یا یک جمع است حاصل شود! تازه اگر بشود!
ما با همین جوکهایی که روزانه سر و کار داریم یک تاریخ و جغرافیا و ملت را زیر سوال و تعجب می بریم و این ماجرای سختی است که رو به رو شدن با آن خودش یک مثنوی هفتاد من می طلبد!
استاد طنزی می گفت من حاضرم همه طنزهایم را بدهم ولی یکی از جوکهایی که یکهو کل مملکت را فرا می گیرد مال من باشد
حالا دریابید عمق مسئله را!
کسی که می تواند با طراحی و نوشتن یک جمله(به عنوان یک حرکت فعال) ما را به پاسخگویی(یک عمل منفعلانه) بکشاند انسان بسیار هوشمندی است که می تواند مجموع اطلاعات فرهنگی تاریخی اجتماعی و … خود را در یک جمله مثبت یا منفی از نگاه ما بیا کرده و ما را به واکنش وا دارد!
محمدحسن م: فرق مینیمال با هایکو چیست؟ اصلا فرقی با هم دارن؟
حسیننژاد: هایکو هایکو است و نوعی شعر است که ابداع آن مربوط به ژاپنی هاست ولی مینی مال یک سبک هنری ادبی است که تعاریف خوبی از آن در اینجا آمده است.
«سیدسجاد روزنامهنویس»: به نظر شما وبلاگ نویس ها تنبلن که کوتاه مینویسن یا وبلاگ خوان ها تنبل شده اند که طولانی نمیخوانن یا اساسا داستان ربطی به وبلاگ ندارد و کلن کوتاه نویسی در شاخه های مختلف ادبی مد شده و وبلاگ هم بالتبع از ادبیات کوتاه شده است؟
حسیننژاد: شاید خیلی ربط نداشته باشند و پاسخ به برادر خرچنگ زاده را بخوانید!
ضمن این که کوتاه نویسی به صورت هنرمندانه برای خودش هنری است
امین: نظرتون درباره ی اینکه یک وبلاگ بزنیم و توش هایکو منتشر کنیم چیه؟ جواب میده به نظرتون ؟ (با توجه به اینکه زیاد شناخته شده نیس)
حسیننژاد: البته وبلاگهای هایکو زیاد اند.
دست به قلم: نمونه های خوب و موفق کوتاه نویسی در وبلاگستان کدامند؟ اگر می شه مثال بزنید؟ خودتون کدوم یکی از وبلاگ های کوتاه نوشت رو بیشتر دوست دارید؟
حسیننژاد: این سخن بگذار تا وقت دگر!
صبا: چرا وبلاگ نویس هایی که به «ارزشی» معروف هستن، از کوتاه نویسی می ترسن و توش خیلی هم موفق نیستن، اما غیر ارزشی ها به این موضوع خیلی علاقه دارن و خوب هم ازش استقبال می کنن و توش هم موفق بودن؟
نمونه ش مملکته داریم؟ / اگر من خدا بودم و…
حسیننژاد: البته این ماجرا را ارزشی و غیرارزشی نکنیم بهتر است!
باید بپذیریم بچه های مسجدی(که بیشتر می پسندم این نام را) کمتر دور و بر ادبیات می پلکند و البته دارد بیشتر می شود و حضور و ورودشان دارد زیاد می شود…
و در باب موفقیت هم باید دید که معیار ارزیابی شما از موفقیت غیرهفکرانی که می گویید چیست و …
اصل ماجرا شاید به نظر من نبوغ اولیه طراحان ماجراست و بقیه گسترش ماجرا برمی گردد به هم افزایی سایر مخاطبان!
و البته در سیستم همین بچه های مسجدی هم کارهایی شده که نمونه اش شاید وبلاگ تیتریکاتور باشد که خب مدتهاست ادامه نیافته…
مطالعه کم است
کتابخوانی کم است
ادعا زیاد است
باید بخوانیم و بخوانید
بعد هم باید نوشت
حلقه های وبلاگی را باید فعال و فعالتر کرد
«مریم»: با چه معیارهاییی میگوییم فلان متن، کوتاه است؟ نوع نگارش یا حجم یا …؟ دیگر این که میشه کوتاه نویسی ها رو دسته بندی کرد؟ به لحاظ تعداد کلمات؟ و شیوه ی نگارش ها تو هر حجم خاص متفاوت میشه؟
حسیننژاد: البته خودتان پرسش و پاسخ را همزمان در متن آورده ایدکوتاه نویسی نامش روی خودش هست استفاده کمتر از کلمات!
دسته بندی که می شود کرد و از نگاه کلاسیکش نمی دانم دقیقاً چه نوشته اند بزرگان! ولی اگر منبع درستی یافتم خدمتتان ارسال می کنم.
با دوست بزرگواری که مدیر یکی از نشریات در حوزه نوشتن است همین امروز حرف به میان آمد که ما به نویسنده معروفی سفارش دادیم مطلبی بنویسد کوتاه ولی آن نویسنده متنی با حجم 15 صفحه برایمان فرستاد و گفتیم این خیلی زیاد است و کوتاهش کنید گفتم وقت کوتاه نویسی ندارم!! و این صعب بودن کوتاه نویسی را می رساند که باید بیشتر مطالعه کرد و با استفاده از راه رفته نویسندگان بزرگ، فن استفاده از کلمات را بهتر و بیشتر فرا گرفت!
مستانه: برای نوشتن داستان و کلا نوشتن، می گویند باید خیلی کتاب خواند. برای تمرین نوشتن کوتاه یا به قول حسن میثمی کوتاه نویسی، باید چه تمرین هایی انجام داد؟
حسیننژاد: خب خودتان نوشته اید پاسخ تان را.
ولی اندیشیدن به زاویه های دیده نشده توسط دیگران هم می تواند در کنار مطالعه بی تاثیر نباشد!
سندس: ایجاز در کلام یکی از مهم ترین رکن های کلام بلیغ در نظر قدماست می شود این کوتاه نویسی را یکی از شیوه های ایجاز به حساب آورد؟
حسیننژاد: دقیقن همان است انگاری!
مگر از کلمات و جملات و کتابها انتظار دیگری می رود در این زمانه، که آن روزگار مورد نظر نبوده…؟
سبوی عشق: به نظر شما کوتاه نویسی به نفع وبلاگستان هست یا خیر؟
حسیننژاد: به نفع وبلاگستان هست به شرطی که قوی وارد عمل شد!
وگرنه وقتی نیاز به تحلیل و توضیح ماجرایی باشد باید درست و خوب و طولانی و مستدل نوشت!
حامد شیخپور: به نظر شما با توجه به سابقه فعالیت های قرآنی جنابعالی، قرآن چه تأثیری بر هنر کوتاه نویسی شما داشته است؟
حسیننژاد: البته دوست بزرگوار! شما خیلی لطف دارید که نگاه اینگونه به بنده دارید ولی راستش باعث روسیاهی است که بگویم نگاه دقیق به قرآن نداشته ام با رویکرد داستان نویسی که بخواهم حالا از تأثیرش حرف بزنم اگر چه احسن القصص در قرآن است.
در ضمن پرونده ای نیز با عنوان « ظهور مینی مال نویسی در داستان های قرآنی» توسط خبرگزاری قرآن با 44 عنوان مقاله و گفتگو تهیه شده که نظرات صاحب نظران در آن آمده است.
انتهای پیام/.
حالا مگه چند نفر وبلاگ منو میخونن که بشینم 3 ساعت تایپ کنم تازه قبلش فکر کنم
اااوووووه کی میره این همه راهو