بلاگفا و تعهدات!
یادداشت: چهاردهم شهریور بود که با زنگ یکی از دوستان از خواب پریدم که میگفت وبلاگم را بستهاند. به وبلاگم در بلاگفا که سر زدم دیدم صفحهای میآید و میگوید که وبلاگ من به یکی از سه دلایل پایین-آمده مسدود شده است: دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ، تخطی از قوانین استفاده از سایت، انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
آدرس وبلاگ من این بود: http://fpr.blogfa.com
FPR کوتاه شده عبارت انگلیسیFOREIGN POLICY REVIEW است که به معنای «گذری بر مسائل سیاست خارجی» است که همین عنوان وبلاگ من نیز بود. اولین پست این وبلاگ با عنوان «استراتژی مبادله با ایران» گزارشی در باره مسائل هستهای ایران بود که در ششم خرداد 1385 در وبلاگ و 10 روز بعد هم در روزنامه کیهان منتشر شد. بنابراین (تا 14 شهریور 88) این وبلاگ دقیقا 4 سال و دو ماه و 7 روز فعالیت داشت. از تاریخ 23 خرداد 86 شمار-انداز بازدیدکنندگان را هم فعال کردم که تا روز پایانی (یعنی در مدت حدود دوسال و اندی) 34400 نفر-بار بازدید کننده داشت. البته شایان ذکر است که FPR کاملا رسمی بوده و از نوشتههای تبلیغی و غیره به دور بوده و ضمنا بنده فرد معروفی نیستم که بازدیدکنندگانام از آن جهت باشند. بنابراین هرچه بود به دلیل نوشتههای وبلاگ بود. بسیاری از وبلاگها بازدیدگنندگان بسیاری دارند اما یا شخص نویسنده مشهور است یا ترفندهای بهکار رفته در آن به گونهای ایست که کلیکها بالا برود. باید بیفزایم که در طول 4 سال و دو ماه و 7 روز فعالیت، 107 پست هم نوشتم.
این مختصری از مسائل عمومی وبلاگ من بود که برای آگاهی عموم دوستان و مدیریت بلاگفا عرض کردم. اکنون میخواهم به بستن وبلاگ و مسائل بعدی آن بپردازم.
نخستین سوالی که در ذهن خودم و همه دوستان وبلاگخوان ایجاد شد، این بود که «چرا FPR بسته شد؟» که قاعدتا هیچ پاسخی به آن نداشتم. روز اول تصور میکردم که اشتباهی در کار باشد اما پس از 3 روز پییگیری و فرستادن 2 نامه به مدیریت بلاگفا و یک نامه به خود آقای شیرازی به این نتیجه رسیدم که این موضوع نه تنها اشتباهی نبود که از روی آگاهی انجام شده چون هیچ کس حتا حاضر نبود دلیل بسته شدن وبلاگ را به من در یک جمله بگوید چرا که من در نامههایم صریحا نوشتم که دوست ندارم برای نوشتن به بلاگفا بازگردم و این نامهها و پیگیری از سوی من تنها به جهت دانستن دلیل بسته شدن وبلاگ است. همین و بس. اما دریغ از یک پاسخ یک کلمهای.
بلاگفا در بخش گزارش تخلف خود چند مورد را برمیشمارد که می تواند یک وبلاگ را به تعطیلی بکشاند:
1- حاوی تصاویر یا متون غیراخلاقی
2- مصرف بیهوده منابع سایت (اسپم، آزمایشی و …)
3- توهین و افترا یا توهین نسبت به افراد حقیقی یا حقوقی
4- افشای اطلاعات خصوصی افراد
5- توهین به ادیان یا اقلیتهای مذهبی یا نژادی
6- توهین به مقامات مذهبی و سیاسی کشور
7- تبلیغ گروههای تروریست
هیچ یک از موارد بالا در FPR وجود نداشت. بیش از نیمی از مطالب FPR صرفا به سیاست خارجی و بینالملل مربوط میشد و مابقی به امور سیاسی-اجتماعی داخلی، گفتمان و ادبیات.
این درحالی است که شما بدون صرف انرژی و زمان، صرفا با رفرش کردن صفحه اول بلاگفا در قمست وبلاگهای به روز شده، میتوانید به تودهای از وبلاگهایی که دارای مشکلات بالا هستند دسترسی پیدا کنید؛ زیادند وبلاگهایی که به جای وبلاگ، به جایی برای تبلیغات محصولات و خدماتی تبدیل شدهاند که هیچ سنخیتی با موضوع وبلاگنویسی ندارند. همچنین بسیارند وبلاگهایی که پر از توهین به مقامات کشور از بالا تا پاییناند و این مساله آنچنان آشکار است که شما بدون صرف انرژی و زمان به راحتی میتوانید شمار زیادی از آنها را بیابید.
همچنین اگر جناب شیرازی معتقدند که از حقوق ادیان و اقلیتهای مذهبی یا نژادی دفاع میکنند، بفرمایند که وبلاگ ضدبهائیت که سال گذشته بسته شد، نیز مصداق همین بند بود؟ یعنی ایشان بهائیت را هم جزو دین بهشمار میآورند؟ سوال بعدی اینجاست که آن وقت توهین به اسلام و نظام جمهوری اسلامی مشمول کدامیک از 7 بند بالا میشود؟ پس چرا فراواناند وبلاگهای اینچنینی؟ آیا توهین به اسلام به نظر شما تخلف نیست و تنها توهین به اقلیتها تخلف است؟ توهین به رهبر که عالیترین مقام کشور است، تخلف نیست؟ توهین به رئیسجمهور چطور؟
آیا وبلاگهای غیراخلاقی و آنهایی که عکس دختر مردم را در وبلاگ قرار میدهند و خدمات جنسی تلفنی و بلاگفایی ارائه میکنند، مصداق تخلف نیستند؟
مي خواهم از اين طريق به آقای شیرازی عزیز بگويم، بلاگفای شما پر از اینهاست. آنوقت چرا وبلاگ کسی را که هیچ تخلفی مرتکب نشده میبندید؟
اگر پاسخی نشنویم تنها یک فرض میماند و آن اینکه این وبلاگ از سوی خود بلاگفا و به دلیل همسویی با نظام جمهوری اسلامی بسته شده!
شگفتزده نشوید. اگر تا کنون برعکس این را شنیده بودید، اکنون بدانید که در این کشور همسویی با نظام هم ریسک بسته شدن وبلاگ را دارد. من عمدتا به دلیل نوع مطالب و لینک سایتهای خبری-بهویژه در برخی نوشتهها- آمار بالایی داشتم و طبعا بازدیدگنندگان بیش از حد متعارف روزانه به FPR مراجعه میکردند و به همین دلیل بیش از تعریف و تمجیدها، توهین و ناسزا میشنیدم که بسیاری هم بینام یا بینشان بود.
اما با این همه ممکن است کسی بگوید که «شیرازی مدیر بلاگفا است و صاحب اختیار. هر کاری دوست داشته باشد میتواند بکند.» که البته این چنین نیست.
درست که سرویس بلاگفا رایگان است و کاربران پولی برای استفاده از آن نمیپردازند اما علیرضا شیرازی که آن را برای رضای خدا نساخته و پول جیباش را برای خرید امکانات و هاست هزینه نمیکند. درآمد بلاگفا از راه تبلیغات است و وبلاگ من هم در این میان بازدید خوبی داشته. بسیارند وبلاگهایی که بازدیدکنندگانشان در روز به 2 هم نمیرسد. اما وبلاگ من به طور میانگین روزی 45 بازدید داشته که میانگین ضعیفی نیست. فراتر از این، اعتباری است که از چنین وبلاگهای وزینی نصیب بلاگفا میشود.
اما بلاگفا با پشت پا زدن به همه تعهدات خود، یک جانبه وبلاگی را میبندد و اطلاعات آن را نابود میکند.
آقای شیرازی من اصلا کاری به بستن ندارم. شاید دلت بخواهد فردا صبح نصف وبلاگها را ببندی، اما آیا از بین بردن اطلاعات آن افراد کار منطقی و قابل قبولی است؟
و بالاخره در این ماجرا چند چیز فهمیدم:
1- اگر تا کنون کل سیستمهای وبلاگی در کشور به روی مخالفان نظام بسته بود، بلاگفا بر روی موافقان بسته است و بر روی مخالفان باز.
2- کاربران بلاگفا هیچ حقی ندارند.
3- در بلاگفا هيچ مرجعي براي رسيدگي و پاسخگويي به اختلافات اين چنيني وجود ندارد.
4- مديريت بلاگفا آنچنان گل و گشاد بي در و پيكر است كه نه تنها جلوي فعاليت هزاران وبلاگ هرزه نويس را نميگيرد بلكه بر عكس وبلاگهايي علمي و تحليلي را مسدود مينمايد.
5- اصولا در بلاگفا هيچگونه مسئوليتپذيري و احساس ضرورتي براي پاسخگويي وجود ندارد.
سوال من اينجاست:
چرا در كشور ما هيچگونه رسيدگي و نظارتي بر موسسات و مجموعههایي كه در زمينه خدمات متنوع اينترنتي فعال هستند، نيست؟
چرا وقتي همه اطلاعات و دادههاي يك فرد كه به صورت امانت نزد سرويس اينترنتي مانند بلاگفا به وديعه سپرده شده اينگونه توهينآميز و تحقيرگونه معدوم مي شود راهي براي احقاق حق نيست؟
شايد آقاي شيرازي هم به كسي پشت گرم است كه اينگونه متكبرانه و با تبختر در مورد صلاحيت و يا عدم صلاحيت افراد به اين سادگي و به صورت يكجانبه ارزيابي و تصميمگيري مي كند و اين تصميمي را نيز عليرغم خسارات زيادش براي صاحبان وبلاگها عملي ميكند.
تا كجا و كي اين يكه تازيهاي فردي در عرصه آزاديهاي اجتماعي ادامه خواهد يافت؟
مجددا يادآور ميشوم كه ديگر هيچ علاقهاي به بازگشت و نوشتن در سرويس بلاگفا ندارم و ترجيح ميدهم به انتشار عقايد در بستر وبلاگهاي جهانی ادامه دهم اما با اين حال به صورت جدي آقاي شيرازي را موظف به پاسخگويي ميدانم و اميدوارم انتشار اين چند سطر مسئولين محترم و نهادهاي مسئول را كمي به فكر نظارت و كنترل اين تُركتازيها بياندازد.
متاسفانه آزاديهاي اجتماعي و امكانات رايگان اينچنيني به منبع انباشت زر-و-زور تبديل شدهاند و بسترهايي كه میبايد به عنوان توسعهدهنده آزاديهای فردي و اجتماعي عمل كنند به محملي براي اقناع حس قدرت طلبي و سركوبگري و يكه تازي و قلدرمآبي بدل شدهاند.
انتهای پیام/.
غدیر نبی زاده
فارسی نوشته ها
ممنون از این که پوشش دادید