چگونه رسانهها ابزار جنگ نرم ميشوند
با توجه به غالب بودن جنگ نرم در عصر حاضر، اهميت، پيچيدگي و صورتهاي مختلف آن که با استفاده از ابزارهاي رسانهيي روز به تغييرات تدريجي و گسترده در حوزههاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي کشورها منجر ميشود، بايد شناخت درستي از ويژگيها، خصوصيات، اهداف، ابزارها، تاکتيکها و راههاي مقابله با آن داشته باشيم.
به گزارش «وبلاگ نیوز» به نقل از ايسنا، جنگ نرم در قالبهاي مختلف مثل: انقلاب مخملي، انقلابهاي رنگي (انقلاب نارنجي و…)، عمليات رواني، جنگ رسانهيي و غيره و با استفاده از ابزار رسانهيي (راديو، تلويزيون، روزنامه و امثال آن) توانست نظام سياسي بعضي از کشورها مانند اوکراين و گرجستان را تغيير دهد.
اما جنگ نرم چيست؟
با فروپاشي شوروي در سال 1991 ميلادي و پايان جنگ سرد، کارشناسان بخش جنگ در ايالات متحده با استفاده از تجارب دو جنگ جهاني و دوران جنگ سرد دريافتند که ميشود با هزينه کمتر و بدون دخالت مستقيم در ساير کشورها به اهداف سياسي، اقتصادي و… دست يافت که در ادبيات سياسي جهان به جنگ نرم شهرت يافت.
جنگ نرم را ميتوان هرگونه اقدام نرم، رواني و تبليغات رسانهيي كه جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگيري و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شكست وا ميدارد دانست؛ جنگ رواني، جنگ سفيد، جنگ رسانهيي، عمليات رواني، براندازي نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملي، انقلاب رنگي و… از اشكال جنگ نرم است.
نگاهي به گذشتهي جنگ نرم نشان ميدهد كه در طول تاريخ بشر، از همان ابتدا كه جنگ سخت آغاز شد، عمليات رواني يا جنگ نرم نيز صورت ميگرفته تا از شورشهايي كه در مناطق تسخير شده بهوجود ميآمده، جلوگيري شود.
رسانهها شامل راديو، تلويزيون و مطبوعات، عرصههاي هنر شامل سينما، تئاتر، نقاشي، گرافيك و موسيقي، انواع سازمانهاي مردم نهاد و شبكههاي انساني در زمره ابزار جنگ نرم به شمار ميآيند.
اهداف جنگ نرم ميتواند به اهدافي كه باني راهاندازي جنگ نرم آن را دنبال ميكند، نيز وابسته باشد. اين اهداف را ميتوان به چند شيوه تقسيمبندي كرد. در يك شيوه ميتوان آن را به اهداف بلندمدت و اهداف ميانمدت تقسيم بندي كرد و از زاويهاي ديگر ميتوان اهداف را به مقاصد استراتژيك و مقاصد تاكتيكي تقسيم كرد.
تاکتيکهاي جنگ نرم شامل برچسب زدن تلطيف و تنوير، انتقال، تصديق، شايعه، كليگويي، دروغ بزرگ، پاره حقيقت گويي، انسانيت زدايي و اهريمن سازي، ارائه پيشگوييهاي فاجعهآميز، قطره چكاني، حذف (سانسور)، جاذبههاي جنسي، ماساژ پيام، ايجاد تفرقه و تضاد و… ميباشد.
ذبيحالله تجري غريبآبادي – کارشناس روابط عمومي – در بخشي از مقالهاي با عنوان جنگ نرم در يک نگاه كه اطلاعات اين گزارش بر اساس آن تنظيم شده، با ذكر تعريف و ويژگيها و انواع جنگ، درباره جنگ نرم آورده است: با توجه به غالب بودن جنگ نرم در عصر حاضر از يکسو ، پيچدگي، تاثيرگذاري، ماهيت و عملکرد آن در سطح جامعه بايد بدانيم که جنگ نرم چيست و داراي چه ماهيتي ميباشد؟ اهداف در جنگ نرم كدامند و دشمنان با چه ابزار و ساز و كاري به دنبال دستيابي به اين اهداف است؟ بازيگران جنگ نرم چه كساني هستند و چگونه بايد آنان را شناخت؟ جنگ نرم داراي چه ويژگيهايي هست و از چه مولفههايي برخوردار است؟ و در نهايت چگونه بايد با جنگ نرم مقابله كرد؟
تعريف جنگ نرم
مفهوم جنگ نرم (Soft Warfare) كه در مقابل جنگ سخت مورد استفاده واقع ميشود، داراي تعريفي واحد كه مورد پذيرش همگان باشد نيست و تا حدي تلقي و برداشت افراد، جريانها و دولت هاي گوناگون از جنگ نرم متفاوت است.
جان كالينز، تئوريسين دانشگاه ملي جنگ آمريكا، جنگ نرم را عبارت از ” استفاده طراحي شده از تبليغات و ابزارهاي مربوط به آن، براي نفوذ در مختصات فكري دشمن با توسل به شيوه هايي كه موجب پيشرفت مقاصد امنيت ملي مجري ميشود”، مي داند.
اما در تعريفي، جنگ نرم را ميتوان هرگونه اقدام نرم، رواني و تبليغات رسانهيي كه جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگيري و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شكست وا ميدارد، دانست.
به عبارت ديگر جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسياري در علوم سياسي و نظامي است. در علوم نظامي از واژههايي مانند جنگ رواني يا عمليات رواني استفاده ميشود و در علوم سياسي ميتوان به واژههايي چون براندازي نرم، تهديد نرم، انقلاب مخملين و اخيراً به واژه انقلاب رنگين اشاره كرد.
در تمامي اصطلاحات بالا هدف مشترك تحميل اراده گروهي بر گروه ديگر بدون استفاده از راههاي نظامي است. در يك تعريف كاملتر ميتوان گفت، جنگ نرم يك اقدام پيچيده و پنهان متشكل از عملياتهاي سياسي، فرهنگي و اطلاعاتي توسط قدرتهاي بزرگ جهان براي ايجاد تغييرات دلخواه و مطلوب در كشورهاي هدف است. البته تعاريف ديگري نيز از جنگ نرم بعمل آمده است.
«سان تزو» در كتاب «هنر جنگ» نكتهاي را مطرح ميكند و ميگويد: «ميشود جنگيد، اما مهم ترين كار اين است كه شما در يك نبرد بدون جنگ، پيروزي را به دست بياوريد!» چيزي كه او مد نظر قرارداده، همان عمليات رواني و جنگ نرم است.
بايد به استراتژيهاي رقيب و روحيه او حمله كرد؛ به گونهاي كه آنها بپذيرند كه شكست خواهند خورد. اگر كسي در ذهنش بپذيرد كه شكست ميخورد، حتما در دنياي واقع نيز شكست خواهد خورد. زيرا آنچه فرد را به مقاومت تشويق ميكند، روحيه است.
اهداف جنگ نرم
با توجه به ماهيت اصلي جنگ نرم ميتوان تا حدودي به برخي از مهمترين اهداف آن اشاره كرد:
1- استحاله فرهنگي در جهت تأثيرگذاري شديد بر افكار عمومي جامعه مورد هدف با ابزار خبر و اطلاعرساني هدفمند و كنترل شده كه نظام سلطه همواره از اين روش براي پيشبرد اهداف خود سود جسته است.
2- استحاله سياسي به منظور ناكارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخريب و سياه نمايي اركان آن نظام.
3- ايجاد رعب و وحشت از مسائلي همچون فقر، جنگ يا قدرت خارجي سركوبگر و پس از آن دعوت به تسليم از راه پخش شايعات و دامن زدن به آن براي ايجاد جو بياعتمادي و ناامني رواني.
ابزارهاي جنگ نرم
جنگ نرم با پشتوانه قدرت نرم انجام ميگيرد. بنابراين تمامي ابزارهاي حامل قدرت نرم را بايد بهعنوان ابزارهاي جنگ نرم مورد توجه و شناسايي قرار داد. اين ابزارها انتقالدهنده پيامها با اهداف خاص هستند. در عصر ارتباطات با تنوع ابزاري براي انتقال پيام از يك نقطه به نقطه ديگر هستيم.
رسانهها شامل راديو، تلويزيون و مطبوعات، عرصههاي هنر شامل سينما، تئاتر، نقاشي، گرافيك و موسيقي، انواع سازمان هاي مردم نهاد و شبكههاي انساني در زمره ابزار جنگ نرم به شمار ميآيند. با توجه به اين كه در جنگ نرم از ابزار مختلفي استفاده ميشود ميتوان گفت كه به همان نسبت نيز گروههاي مختلفي را مورد هدف و مبارزه قرار ميدهد.
چه افراد و تشكلهايي هدف جنگ نرم هستند؟
همه افراد جامعه ميتوانند بخش هاي مشخصي باشند كه مورد نظر راهاندازان جنگ نرم قرار گرفتهاند و البته اين موضوع وابسته به هدفي است كه باني جنگ نرم آن را دنبال مي كند.
با توجه به اينكه در جنگ نرم از ابزارهاي رسانهيي، فرهنگي و علمي استفاده ميشود، پوشش آن براي طبقات مختلف بيشتر و متفاوتتر است. جنگ رسانهيي ميتواند تودههاي مردم را تحت تأثير قرار بدهد و به همين شكل در جنگ علمي نخبگان را مورد هدف قرار دهد.
افراد مورد نظر جنگهاي نرم وابسته به هدف جنگهاي نرم نيستند بلكه به دليل اينكه در جنگ نرم ابزارهاي مختلفي مورد استفاده قرار ميگيرد، درنتيجه افراد بيشتري درگير ميشوند اما در جنگ سخت كه تنها ابزار مورد استفاده ابزار نظامي است تنها گروههاي نظامي (و در موارد معدودي غير نظاميان) در طرف مقابله قرار ميگيرند.
در جنگ نرم علاوه بر استفاده از ابزارهاي رسانههايي، فرهنگي و علمي براي نفوذ در طبقات و اقشار مختلف از تاکتيک هاي متنوعي مختلفي استفاده مي شود.
تاكتيكهاي جنگ نرم
1- برچسب زدن: بر اساس اين تاكتيك، رسانهها، واژههاي مختلف را به صفات مثبت و منفي تبديل كرده و آنها را به آحاد يا نهادهاي مختلف نسبت ميدهند
2- تلطيف و تنوير: ز تلطيف و تنوير (مرتبط ساختن چيزي با كلمه اي پرفضيلت) استفاده ميشود تا چيزي را بدون بررسي شواهد بپذيريم و تصديق كنيم.
3- انتقال: انتقال يعني اينكه اقتدار، حرمت و منزلت امري مورد احترام به چيزي ديگر براي قابل قبولتر كردن آن منتقل شود.
4- تصديق: تصديق يعني اينكه شخصي كه مورد احترام يا منفور است بگويد فكر، برنامه يا محصول يا شخص معيني خوب يا بد است. تصديق فني رايج در تبليغ، مبارزات سياسي و انتخاباتي است.
5- شايعه: شايعه در فضايي توليد ميشود كه امكان دسترسي به اخبار و اطلاعات موثق امكان پذير نباشد.
6- كليگويي: محتواي واقعي بسياري از مفاهيمي كه از سوي رسانههاي غربي مصادره و در جامعه منتشر ميشود، مورد كنكاش قرار نميگيرد. توليدات رسانههاي غربي در دو حوزه سياست داخلي و خارجي، مملو از مفاهيمي مانند جهاني شدن، دموكراسي، آزادي، حقوق بشر و… است. اينها مفاهيمي هستند كه بدون تعريف و توجيه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمينهاي مشخص بكار گرفته ميشوند.
7- دروغ بزرگ: اين تاكتيك قديمي كه هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتاً براي مرعوب كردن و فريب ذهن حريف مورد استفاده قرار مي گيرد.
8- پاره حقيقتگويي: گاهي خبر يا سخني مطرح ميشود كه از نظر منبع، محتواي پيام، مجموعهاي به هم پيوسته و مرتب است كه اگر بخشي از آن نقل و بخشي نقل نشود، جهت و نتيجه پيام منحرف خواهد شد.
9- انسانيتزدايي و اهريمنسازي: يكي از موثرترين شيوههاي توجيه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم و يا سخت)، «انسانيت زدايي» است. چه اينكه وقتي حريف از مرتبه انساني خويش تنزيل يافت و در قامت اهريمني در ذهن مخاطب ظاهر شد، مي توان اقدامات خشونتآميز عليه اين ديو و اهريمن را توجيه كرد.
10- ارائه پيشگوييهاي فاجعه آميز: در اين تاكتيك با استفاده از آمارهاي ساختگي و ساير شيوههاي جنگ رواني (از جمله كلي گويي، پاره حقيقت گويي، اهريمن سازي و…) به ارائه پيشگوييهاي مصيبتبار ميپردازند كه بتوانند حساسيت مخاطب را نسبت به آن افزايش داده و بر اساس ميل و هدف خويش افكار وي را هدايت نمايند.
11- قطره چكاني: در تاكتيك قطره چكاني، اطلاعات و اخبار در زمانهاي گوناگون و به تعداد بسيار كم و به صورتي سريالي ولي نامنظم در اختيار مخاطب قرار ميگيرد تا مخاطب نسبت به پيام مربوطه حساس شده و در طول يك بازه زماني آن را پذيرا باشد.
12- حذف (سانسور): در اين تاكتيك سعي ميشود فضايي مناسب براي ساير تاكتيكهاي جنگ نرم به ويژه شايعه خلق شود تا زمينه نفوذ آن افزايش يابد. در اين تاكتيك با حذف بخشي از خبر و نشر بخشي ديگر به ايجاد سوال و مهمتر از آن ابهام ميپردازند و بدين ترتيب زمينه توليد شايعات گوناگون خلق ميشود.
13- جاذبههاي جنسي: استفاده از نمادهاي اروتيكال از تاكتيكهاي مهم مورد استفاده رسانههاي غربي است به طوري كه ميتوان گفت اكثر قريب به اتفاق برنامههاي رسانههاي غربي از اين جاذبه در جهت جذب مخاطبان خويش به ويژه جوانان كه فعالترين بخش جامعه هستند، بهره ميگيرند.
14- ماساژ پيام: در ماساژ پيام، از انواع تاكتيكهاي گوناگون (حذف، كلي گويي، پاره حقيقت گويي، زمان بندي، قطره چكاني و…) جنگ نرم استفاده ميشود تا پيام بر اساس اهداف تعيين شده شكل گرفته و بتواند تصوير مورد انتظار را در ذهن مخاطب ايجاد كند. در واقع در اين متد، پيام با انواع تاكتيكها ماساژ داده ميشود كه از آن مفهوم و مقصودي خاص برآيد.
15- ايجاد تفرقه و تضاد: ازجمله اموري كه در فرآيند جنگ نرم مورد توجه واقع ميشود، تضعيف از طريق تزريق تفرقه در جامعه هواداران و حاميان حريف است. ايجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقيب باعث عدم انسجام و يكپارچگي شده و رقيب را مشغول مشكلات دروني جامعه حاميان خود ميكند و از اين طريق از اقتدار و انرژي آن كاسته و قدرتش فرسوده شود.
16- ترور شخصيت: در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت، ترور فيزيكي جاي خود را به ترور شخصيت داده است. در زماني كه نميتوان و يا نبايد فردي مورد ترور فيزيكي قرار گيرد، با استفاده از نظام رسانهيي و انواع تاكتيكها از جمله بزرگنمايي، انسانيتزدايي و اهريمنسازي، پاره حقيقتگويي و… وي را ترور شخصيت ميكنند و از اين طريق باعث افزايش نفرت عمومي و كاهش محبوبيت وي ميشوند.
دشمنان انقلاب و نظام اسلامي با استفاده از اين تاكتيك و بهرهگيري از ابزار طنز، كاريكاتور، شعر، كليپهاي كوتاه و… كه عموماً از طريق اينترنت و تلفن همراه، پخش ميشود به ترور شخصيت برخي افراد سياسي و فرهنگي موجه و معتبر در نزد مردم ميپردازند.
17- تكرار: براي زنده نگه داشتن اثر يك پيام با تكرار زمانبندي شده، سعي ميكنند اين موضوع تا زماني كه مورد نياز هست زنده بماند. در اين روش با تكرار پيام، سعي در القاي مقصودي معين و جا انداختن پيامي در ذهن مخاطب دارند.
18- توسل به ترس و ايجاد رعب: در اين تاكتيك از حربه تهديد و ايجاد رعب و وحشت ميان نيروهاي دشمن، به منظور تضعيف روحيه و سست كردن اراده آنها استفاده ميشود. متخصصان جنگ نرم، ضمن تهديد و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنين القاء ميكنند كه خطرات و صدمههاي احتمالي و حتي فراواني بر سر راه آنان ممكن كرده است و از اين طريق، آيندهاي مبهم و توام با مشكلات و مصائب براي افراد ترسيم ميكنند.
19- مبالغه: مبالغه يكي از روشهايي است كه با اغراق كردن و بزرگنمايي يك موضوع، سعي در اثبات يك واقعيت دارد. كارشناسان جنگ رواني، از اين فن در مواقع و وقايع خاص استفاده ميكنند.
غربيها همواره با انعكاس مبالغهآميز دستاوردهاي تكنولوژيك خود و اغراق در ناكاميهاي كشورهاي جهان اسلام سعي در تضعيف روحيه مسلمانان در تقابل با تمدن غربي دارند.
20- مغالطه: مغالطه شامل گزينش و استفاده از اظهارات درست يا نادرست، مشروح يا مغشوش و منطقي يا غيرمنطقي است، به اين منظور كه بهترين يا بدترين مورد ممكن را براي يك فكر، برنامه، شخص يا محصول ارائه داد.
متخصصان جنگ نرم، مغالطه را با «تحريف» يكسان مي دانند. اين روش، انتخاب استدلالها يا شواهدي است كه يك نظر را تاييد ميكند و چشمپوشي از استدلالها يا شواهدي كه آن نظر را تائيد نميكند.
اصول و روشهاي مقابله با جنگ نرم
اما چه کار کنيم تا بتوانيم با بهرهگيري از سازوکارهاي مختلف از اعمال تهديدات نرم پيشگيري کنيم و يا از دامنه اثرات اجمتاعي فرهنگي و سياسي آنها را کاست و يا از ميان برد.
در اين خصوص حميد رسايي – عضو كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي – مي گويد: «براي مقابله با جنگ نرم، نخست بايد ويژگيهاي اين نوع جنگ را آناليز كرده و خوب بشناسيم و بدانيم كه جنگ نرم با جنگ سخت، چه تفاوتهايي دارد. آنچه در جنگ سخت مورد هدف قرار ميگيرد، جان انسانها، تجهيزات، امكانات و بناهاست كه معمولا در اين مواقع با استفاده از همين مسائلي كه مورد هدف قرار گرفته است، افكار عمومي عليه دشمن فعال ميشود، در حالي كه در جنگ نرم آن چه هدف قرار ميگيرد، افكار عمومي است.»
دکتر رضي – قائم مقام اتحاديه راديو و تلويزيونهاي اسلامي – هم معتقد است «براي دستيابي به اين هدف، بايد بيش از گذشته رسانهها را مورد توجه قرار دهيم و افكار عمومي داخلي و جهاني را نسبت به دروغپردازي رسانههاي خارجي، آگاه كنيم.»
به گفته او اين دو مهم فقط با تقويت رسانههاي خودي و تلاش براي بينالمللي كردن اين رسانهها، ميسر است.
هر ملتي و كشوري داراي منابع قدرت نرم است كه شناسايي و تقويت و سازماندهي آن ها ميتواند براساس يك طرح جامع تبديل به يك فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود. به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ايران را مي توانيم «ايدئولوژي اسلامي»، «قدرت نفوذ رهبري»، «حماسه آفرينيها» و «درجه بالاي وفاداري ملت به حكومت» بدانيم كه در راهپيمايي دهها ميليوني در 22 بهمن امسال در سراسر كشور، براي طراحان جنگ نرم پيامي روشن داشت.
همچنين از منابع قدرت نرم ملت ايران مي توان به در اختيار داشتن افراد دانشمند، خلاق و باهوش، داشتن تحصيل كردگان زياد، تراز بالاي دانايي و نرخ سواد دانشگاهي، اراده و عزم ملي براي پيشرفت و آباداني كشور، وجود اقشار مختلف با انگيزه و داراي شوق كه از روحيه ملي و حماسي برخوردارند اشاره كرد.
يكي از منابع قدرت نرم و نيرومند هر كشوري استفاده از ديپلماسي عمومي در صحنه بينالمللي است. به همين سبب، اگر دولتي مقتدر از مؤلفهها و عناصر ديپلماسي عمومي به درستي و به موقع توسط ديپلماتهاي زبده، آگاه به تغيير و تحولات جهاني استفاده كند، قدرت نرم را تقويت كرده و از سوي ديگر بر توانايي خود جهت مقابله با جنگ نرم ميافزايد. برعكس، اگر در چندين كشور جهان فاقد سفير باشد، از اين ابزار قدرت نرم غفلت ورزيده است.
اقليتهاي جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابري، مستعد مخالفت ورزي عليه نظام حاكم هستند و دشمنان فرامنطقهاي يكي از ميدانهاي فعاليت خود را در كشورهايي كه داراي تنوع قوميتهاست، قرار ميدهند.
اما زماني كه نظام مستقر با انجام راهبردهاي مناسب در مناطق محروم و دور از مركز و اختصاص بودجههاي لازم در قالب طرحهاي توسعه همه جانبه خصوصا طرحهاي اشتغالزا و به كارگيري مديريتهاي توانمند در اين مناطق و با روحيه جهادي و بسيجي مشغول خدمت به مردم شدند، مي توانند آن احساس را كم كنند يا از ميان بردارند.
در هر حال به عقيده كارشناسان در مقابله با جنگ نرم نبايد منفعلانه عمل كرد. عاملان تهديد نرم از انواع تبليغات، فنون مجابسازي روشهاي نفوذ اجتماعي و عمليات رواني به منزله روشهاي تغيير نگرشها، باورها و ارزشهاي جامعه هدف استفاده ميكنند. انجام تبليغات هوشمندانه، سريع با قدرت منطق و انديشه و احاطه ذهني بر مخاطبان جنگ نرم ميتواند يكي از روشهاي مقابله باشد.
انتهای پیام/.