ویکیها و وبلاگها
از همان سال 1995 که وب تقریباً عمومی و جهانی شد، خیلیها با اشتیاق پیشبینی میکردند که اینترنت روزی باعث خواهد هر کس در این گستره خاکی بتواند تبدیل به ناشر افکار و عقاید خود شود. و بتواند موضوعات مورد علاقه یا مهم از نظر خویش را با هر کس دیگر در اقصا نقاط جهان به اشتراک یا مباحثه بگذارد. ما، کاربران فعلی اینترنت و اقعاً شانس این را داشتهایم که این رویا را به عینه ببینیم و لمس کنیم.
دیگر برپایی یک وبسایت و به روز نگه داشتن دائمی آن کاری دشوار و خسته کننده شده است. برای همین است که در عصر حاضر کاربران آماتور ولی مشتاق و علاقهمند در حال گرفتن جای مدیران IT و طراحان کارکشته در وب هستند. اربابان فعلی و آتی اینترنت این نسل جدید هستند. در سالهای اخیر به لطف پدیدههای نوظهوری چون ویکیها و بلاگها تجلی این رویای دیرین رنگ و لعابی هرچه پررنگتر به خود گرفته است.
ایدههایی که در پس این پدیدهها وجود دارد، بسیار گسترده و نوآورانه است. وبلاگها و ویکیها به جای خود پدیدههای بسیار مهمی هستند، ولی بالاتر از آن آنها را میتوان نمونههایی از سبک جدید خلاقیت که در حال جایگزینی رسانههای ارتباطی موجود هستند، به حساب آورد. کارشناسان این سبک جدید را تحت عنوان «عوامیت خلاقانه» نامگذاری کردهاند؛ عنوانی که هر دو بخش آن مهم است و مفهوم دارد.
ابداع و نوآوری در عوامیت خلاقانه از مجموعهای از محرکها همچون میل به برتری، خودبیانگری، نوع دوستی و لذت محض ناشی میشود. محصولات این نوآوری همچون رودخانهای هستند که در آن کاربران با کمک یکدیگر میتوانند بسازند و اصلاح کنند و همین طور پیش بروند. البته نوآوری الزاماً همیشه سودآور و پول ساز نیست. تا جایی که ابعاد منفی آن در ارتباطات توسط بسیاری از آگاهان امر برشمرده شده است.
در هر حال، موضوع مهم آن است که رابطه بین تکنولوژی و فرهنگ اصلاً مسیری یک طرفه نیست. به بیان دیگر، ابداعات نوآورانه از پیشرفتهای فرهنگی مشتق میشوند. که در این مسیر ویکیها، وبلاگها و سایر پیشرفتهای فرهنگی اینترنت محور، ظرفیتهای فناورانه تازهای برای ادامه راه میآفرینند.
وبلاگها
به طور ساده یک بلاگ وب پیچی شخصی است که در قالبی ژورنالی، با بهرهگیری از نرمافزاری که به طور خودکار مدخلهای جدید (که بدان «پست» میگویند) را مدیریت میکند و در بالای صفحه قرار میدهد و هنگامی که تعداد پستها زیاد شد یا پس از مدت زمان مشخصی مدخلهای قدیمیتر را به بایگانی انتقال میدهد، منتشر میشود. از اواخر دهه 90 که بلاگینگ رخ نمود، به سرعت و به طور پیوسته، مسیر رشد سریعی را پیمود. در سپتامبر 2003 وب سایت تکنوراتی اعلام کرد حدود 4 میلیون وبلاگها با بیش از نیم میلیارد لینک در جهان وجود دارد. تا پاییز 2005 این رقم به 21 میلیون رسید.
گرچه به این آمار باید وبلاگهای دروغین و اسپمی را هم که این روزها نام Splog روی آن گذاشتهاند، باید اضافه کرد. این دسته از وبلاگها به صورت خودکار توسط نرمافزارهایی مخصوص ایجاد و طراحی میشوند؛ صرفاً بدین منظور که آگهیهای اتوماتیک جاهایی مثل گوگل را جذب کنند. حتی بعضی آمارها عدد 50 میلیون وبلاگ را هم نشان داده است. اما تصور میشود این رقم به واسطه احتساب گروههای آنلاینی به دست آمده است که به صورت اتوماتیک دفتر روزانههای آنلاین وبلاگ مانندی برای اعضای خود ایجاد میکنند.
در هرحال وبلاگها دامنه خدمات گستردهای را شامل میشوند؛ از دفتر روزانههای آنلاین تا انجمنهای برخط به منظور برقراری ارتباط بین اعضای یک گروه. در مجموع، محبوبترین و پربازدیدترین وبلاگها متعلق به بلاگرهایی است که بیشتر خود را درگیر بحثهای سیاسی و فرهنگی میکنند. عدهای، عناصر خاصی (که البته عمومیت ندارد) را جنبههای اساسی بلاگینگ قلمداد میکنند.
مهمترین آنها امکاناتی است که برای خوانندگان وبلاگ فراهم میشود تا نظرات (Comments) خویش را در مورد هر پست ابراز کنند. یا امکاناتی که به صاحبان سایر وبلاگها داده میشود تا به یک پست پیوند دهند و نظر یا انتقاد یا نکته خود را درباره آن پست بگویند. خیلی از بلاگرها سعی میکنند با استفاد از ابزاری به نام blogrol خود را به جوامع آنلاین بزرگتر وصل کنند. بلاگ رول در واقع یک نوار جانبی است که دارای فهرستی از لینکهای دائمی به دیگر وبلاگهایی است که مورد توجه خوانندگان و مراجعان قرار دارد.
واقعیت این است که خیلی از اوقات، هدف از گذاشتن یک پست توسط بلاگر به راه انداختن یک بحث است تا بعداً آن را به صورت نوعی محاوره بین نویسنده و خوانندگان در معرض عموم قرار دهد. اکثر بازدیدکنندگان یک وبلاگ هیچ وقت کامنتی نمیگذارند و بیشتر به جای اینکه شرکت کننده باشند، نقش ناظر را ایفا میکنند. در اینترنت، بسیاری ازمواقع از واژه نیمه تحقیرآمیز «ناظر بیغ» (Lurker) برای توصیف این جور افراد استفاده میکنند.
ریشه این اصطلاح به زمان استفاده از گروههای مباحثه UseNet برمیگردد که در آن توقع بر آن بود که کلیه اعضای گروه در بحث و تبادل نظر مشارکت داشته باشند. اما به هرحال، همه میدانیم در خصوص وبلاگها نمیتوان چنین انتظاری داشت.
ویکیها
در مقایسه با وبلاگها و بیشتر وبسایتهای دیگر، هدف از طراحی ویکیها تسهیل انجام امر ویرایش توسط تعداد زیادی از افراد تا حد ممکن، بوده است. بیشک بزرگترین مثال از ویکیها همان ویکی پدیا است؛ یک دایرهالمعارف بر خط که حتی برخی اطلاعات این مقاله نیز از آن برگرفته شده است. یک Wiki امکان نگارش جمعی (توسط نویسندگان همکار) اسناد را در قالب زبانی ساده و با بهرهگیری از مرورگر وب به افراد میدهد. یک ویکی را میتوان مجموعهای از صفحات دانست که معمولاً با کلی فراپیوند (hyperlink) به هم وصل هستند.
در نتیجه این فرایند، یک پایگاه داده رابطهای خیلی ساده شکل میگیرد. بد نیست اشاره کنیم، نام ویکیها از عبارتی در زبان هاوایی یعنی Wiki wiki به معنای «سریع» و «غیررسمی» برگرفته شده است. مبنای کارکرد ویکیها سادهسازی اصلاح اشتباهات و سختکردن ایجاد و ارتکاب آنهاست. یک ویکی متداول به هرکس که صفحه مربوط به موضوعی را بازدید کند، اجازه ویرایش آن را میدهد؛ بدون اینکه او را مجبور به عضویت در گروه خاصی یا حتی ثبتنام نماید. با این وجود، ویکیها به طور روزافزونی در محیطهای آموزشی، شرکتی و دولتی توسط گروههای متشکل در حال استفاده و بهرهبرداری هستند.
چون به هرحال ویکیها کاملاً باز هستند، سازندگانش ابزارهایی برای تشخیص و اعتبارسنجی افزونههای جدید به صفحه اصلی اندیشیدهاند. مهمترین آنها که تقریباً در هر ویکیای میتوانید ببینید، صفحه «تغییرات اخیر» (Recent Changed) است؛ فهرستی ویژه که ویرایشهای اخیر را بر میشمارد یا لیستی از تمام ادیتهایی که در گستره زمان مشخص شدهای اعمال شدهاند. اما ویکی پدیا؛ شاید بد نباشد برای توصیف و تشریح آن به خودش مراجعه کنیم که چنین میگوید:
«ویکیپدیا یک دایره المعارف چندزبانه وب محور با محتویات رایگان است. این دایره المعارف به صورت شراکتی توسط عدهای داوطلب به نگارش درمیآید. و اجازه میدهد مقالاتش توسط هرکسی که به اینترنت وصل باشد، تغییر داده شود. این پروژه در پانزدهم ژانویه سال 2001 به عنوان متممی برای Nupedia که توسط متخصصان نوشته میشود، کلید خورد. و اکنون توسط بنیاد غیرانتفاعی ویکی مدیا اداره میشود. ویکیپدیا بیش از 2 میلیون و پانصد و پنجاه هزار مقاله در خود دارد که حدود 873 هزار تای آنها به زبان انگلیسی هستند. از بدو کار، به طور پیوسته بر محبوبیت ویکی پدیا افزوده شده است و به لطف همین موفقیت فرزندان بسیاری از دامن همین مادر متولد شده و گسترش یافتهاند.»
مقالههای Wikipedia به طور معمول هم مورد توجه رسانههای جمعی و هم جامعه علمی هستند و بارها به خاطر توزیع رایگان، ویرایش پذیری و گستره متنوع پوشش موضوعات مختلف مورد ستایش قرار گرفتهاند. اما از سوی دیگر طبیعت باز آن که هرگونه خرابکاری، اشتباه و تغلیط، عدم سازگاری یا نظرات نامتعادل را در مقالاتش مجاز میدارد، مورد انتقاد خیلیهاست. اغلب ویکیهای موفق از توفیق برخورداری از مجموعهای از کاربران فعال و میزان مشارکت بالا بهرهمند بودهاند.
در غیاب این شرایط، یک ویکی نمیتواند کارکرد صحیح خود را داشته باشد. در نتیجه، تعداد ویکیها خیلی کمتر از وبلاگهاست شاید تعداد ویکیهای عمومی و شناخته شده به هزار عدد هم نرسد اما از طرف دیگر، دست کم برخی ویکیها که برای ویرایش محدودیتهایی در نظر گرفتهاند (مثل ویکی دانشگاه کالگاری کانادا) از هر وبلاگی معروفتر و موفقتر به نظر میرسند.
از لحاظ برخی ابعاد، باید گفت مفهوم تألیف و تصنیف و نویسندگی کاملاً با ویکیها غریب است. یک مدخل ویکی محصول چندین و چند ترمیم و اصلاح است که به طور جداگانه توسط شرکت کنندگانی ناشناس اعمال شدهاند. معمولاً نویسندگان اصلی مدخلهای این دایرهالمعارف آنلاین یا ناشناسند یا فقط از روی برخی نشانهها در نوشتهشان باز شناخته میشوند و تغییرات اساسی و مورد توجه اغلب توسط ویراستاران اعمال میشود.
در مجموع باید گفت همچنان که چِشِر (chesher) محقق سرشناس، نیز گفته است، «رشد اینترنت هیچگاه منجر به مرگ مولف نخواهد شد». و ما میگوییم دست کم نه تا وقتی که وبلاگها و ویکیها وجود و حضور داشته باشند.
از سوی دیگر، بایستی اذعان کرد نقش مولف و نویسنده در بلاگها از جهاتی اساسی با یک تولید کننده متن معمولی و سنتی فرق دارد. مهمترینش نیز این است که وبلاگها (حداقل آن دسته از بلاگهای کامل با نظرات و بازخوردهای کافی) را میتوان محصولات فرهنگی مشارکتی پنداشت.
انتهای پیام/.
حسین رسولی، ماهنامه دنیای کامپیوتر و ارتباطات، شماره 92