4 رویکرد درباره رابطه «انقلاب اسلامی» و «فضای مجازی»

امروز، از یک سو در عرصه سیاسی و اجتماعی در دنیا شاهد امواج مختلف انقلاب اسلامی ملت ایران هستیم که در سرزمین های اسلامی در قالب موج بیداری اسلامی و هویت یابی مردم مسلمان درمسیر تبلور امت اسلامی نمود یافته و پایه های دمکراسی غربی را تا جایی به چالش کشیده که شاهد جنبش دموکراسی خواهی جدید در قالب جنبش 99 درصدی امریکا و اروپا هستیم و پیش‌بینی میشود به سرعت توازن قدرت به ضرر نظام استکباری جهانی تغییر یابد.

از سوی دیگر همزمان با پیشرفت فناوری شاهد گذار از عصراقتصاد و صنعت «انرژی پایه» به اقتصاد و صنعت «اطلاعات پایه» هستیم. چنان‌که از آن به عنوان «عصر دانش و فناوری اصلاعات» یاد می شود و اساسا در سطح فراگیر جهانی یک پویش جدید و البته آینده دار محسوب می شود که در رأس همه این‌ها شاهد شکل گیری یک فضای جدید در دنیا هستیم تحت عنوان «فضای مجازی».

فضای مجازی واقعا یک فضا است. یعنی ساحت‌های مختلف و شئون مختلف زندگی در آن باز تعریف می شود و ابعاد متعدد واقعی در زندگی ما دارد. ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و البته امنیتی.

انقلاب اسلامی هم یک حقیقت زنده و جریانی واقعی در عصر حاضر دارد که در صدد تغییر نظم مسلط استکباری در دنیا به سمت نظمی جدید بر پایه آزادی مورد نظر آفریننده عالم برای همه انسان‌ها و در نتیجه مردم سالاری واقعی برپایه اسلام است.

در اینجا سوال اصلی این است که نسبت «انقلاب اسلامی» و «فضای مجازی» چیست؟

در این رابطه 4 رویکرد کلی قابل مشاهده است که براساس هریک قضاوت های مختلف در خصوص جزئیات و شیوه مواجهه و مدیریت فضای مجازی می رسیم.

رویکرد اول: «ما تا حدودی می توانیم». یعنی ما می توانیم فضای مجازی را در مسیر اهداف انقلاب اسلامی به کار گرفته و تا حدی مدیریت کنیم که برای انقلاب اسلامی تهدید ساز نباشد و ضمنا از برخی از فرصت های آن برای انتشار پیام های انقلاب اسلامی بهره ببریم. بر اساس این رویکرد بدون اینکه زیرساخت های سخت افزاری یا نرم افزارهای پایه شبکه را تغییر بدهیم، درلایه های خدمات مبتنی بر شبکه تغییراتی اصلاحی انجام بدهیم و با بومی سازی برخی خدمات اینترنتی از قبیل موتور جست و جو و برخی از شبکه های اجتماعی از تولید و انتشار محتواهای خودی و حاوی پیام های انقلاب اسلامی در سطح اینترنت حمایت کنیم.

رویکرد دوم: «ما نمی توانیم». برپایه این رویکرد، فضای مجازی موجود و به ویژه اینترنت موجود یک فضای مجازی بی طرف است که با تشریک مساعی جهانی ساخته شده است فلذا ما نمی توانیم نقش فعالی در مدیریت این شبکه داشته باشیم.

ذیل این رویکرد دو نگاه قوت می یابد: یکی در افراطی ترین شکل خود معتقد است حالا که اینترنت موجود یک سوگیری یک طرفه دارد وتنها مدل قابل تصور از توسعه فضای مجازی است، پس همچون آب های آزاد بین المللی است که ما هم از آن استفاده می کنیم و بدون دخل و تصرف سعی می کنیم به سهم خود محتوایی را در این اقیانوس بریزیم تا ضمن ادای دین خود به آن، امیدوار باشیم که با هزینه کردن جهت افزایش محتوای خودی، در این اقیانوس ما هم دیده شویم و چون «ما نمی توانیم» پس به این امید که از موج تکنولوژی آن عقب نباشیم همواره اولین نفری باشیم که با کمترین دخل و تصرف و حتی بدون بررسی تبعات آن، آن را تا اقصی نقاط کشور شیوع دهیم و امیدوار باشیم که به موجب این همراهی داوطلبانه با موج تکنولوژی به اصطلاح بین المللی مورد تشویق بین المللی باشیم و امتیازاتی و احیانا اولویت هایی برای پیاده سازی «ورژن های» بعدی برای ما قائل شوند. یعنی به امید لطف و مرحمت خارجی افراد کوشا و مطیعی برای جامعه بین الملل موجود باشیم.

اما در نگاه دیگر که به شکل تفریطی بروز خواهد کرد این است که چون «ما نمی توانیم» دخل و تصرف در تکنولوژی داشته باشیم و نگران تبعات نفوذ تکنولوژی خارجی هستیم پس راه را بر اصل تکنولوژی ببندیم تا از صدمات آن در امان باشیم.

رویکرد سوم: «ما نباید بتوانیم». این رویکرد به صورت هوشمندانه از سوی دشمنان انقلاب اسلامی به همفکرانشان درداخل القاء می شود که برای رفع هرگونه تنش یا جلوگیری از سوء تفاهم در خصوص رقابت با غرب ما نباید بتوانیم در تکنولوژی وارداتی اینترنت دخل وتصرف و هرگونه مدیریتی اعمال کنیم. چرا که طرف خارجی و غربی روی این موضوع حساس شده و منافع ما در دنیا به خطر می افتد و نمی توانند به ما اطمینان کنند فلذا ما از علم و دانش و فن آوری محروم می شویم پس بر این اساس «ما نباید بتوانیم» در فضای مجازی مدیریت انقلاب اسلامی را طراحی و پیاده سازی کنیم چون موجب تنش می شود!

رویکرد چهارم: «ما قطعا می توانیم». در چهارچوب این رویکرد با توجه به این که اساسا فن آوری بعنوان موئلفه مهم قدرت باید در استخدام انقلاب اسلامی باشد به بازطراحی تخصصی ارکان فضای مجازی مبتنی بر نیازهای واقعی پرداخته می شود و از موضع فعال با تداوم وابستگی فناورانه فضای مجازی موجود که تامین کننده منافع طراحان استعمارگر اولیه آن است مقابله می شود.

این رویکرد شیوه هوشمندانه مبتنی بر فن آوری بومی موجود در میان متخصصان جوان کشور را برای مواجهه با فن آوری وابسته تجویز می کند. براین پایه، در عصر حاضر فضای مجازی در لایه های مختلف از زیرساخت سخت افزاری تا محتوا باید همسو با منافع امت اسلامی باز تعریف شود و با توجه به توان، دانش و تخصص موجود در امت اسلام و ظرفیت جوانان به پاخواسته که مهمترین مزیت در فضای مجازی محسوب می شوند، بایستی به جای صرفا رضایت حداقلی به انتشار پیام انقلاب اسلامی در فضای مجازی موجود، به دنبال «انقلاب اسلامی در فضای مجازی» باشیم.

برای تحقق انقلاب اسلامی در فضای مجازی بایستی در همه سطوح مختلف فضای مجازی اعم از زیرساخت، شبکه، سخت افزار، نرم افزار، سرویس و البته محتوا، یکبار دیگر پیام «ما می توانیم» انقلاب اسلامی را به شکلی جدید در قالب شعارهای اصلی انقلاب هجی کنیم: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی».

این شیوه جدید از تفسیر شعارهای عمیق و راهبردی انقلاب اسلامی متناسب با شکل گیری نوعی جدید از فضای زندگی یعنی فضای مجازی رویکردی مهم در نحوه مدیریت فن آوری را به دنیا معرفی خواهد کرد. الگویی که در مقابل چشمان بهت زده قطب استکباری مسلط، به سرعت معادلات ظاهرا قطعی جهانی را به نفع مردمان آزاده در دنیای حاضر تغییر خواهد داد.

به نظر می رسد تنها با رویکرد اخیر می توان به عمق راهبردی تصمیم یک سال پیش رهبر انقلاب اسلامی در تشکیل شورای عالی فضای مجازی پی برد و درک کرد که چرا – براساس نقلی معروف از ایشان در جلسه پیش از اعلام این تصمیم مهم- ارزش فضای مجازی را معادل ارزش انقلاب اسلامی مطرح فرمودند.

مهدی صرامی؛ مدیرعامل مجمع فرا

انتهای پیام/.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

جایزه همراه اول