نقدی بر جشنواره‌ها و مسابقه‌های وبلاگ‌نویسی

چند روز پیش که بر و بچه‌های جشنواره وبلاگی «چهره بلاگ» با من تماس گرفتند، تا متنی در مورد این جشنواره به صورت رپورتاژ- آگهی بنویسم، ناگهان یادم آمد که در چه بازه زمانی هستیم!

من به کلی فراموش کرده بودم که ۲۹ مرداد روز تولد «یک پزشک» است و از سوی دیگر هم از در کمال تعجب از یاد برده بودم که هفته‌ای که در آن به سر می‌بریم هفته وبلاگ‌نویسی است، نهم شهریور، روز جهانی وبلاگ است و ۱۶ شهریور -یعنی فردا- روز وبلاگستان فارسی.

خوشبختانه «چهره بلاگ» با پیشنهاد من، دستم را برای نوشتن یک متن آزاد در مورد مسابقه‌های وبلاگی و وبلاگستان باز گذاشت:

در سال‌ها اخیر ما بسیار از رکورد وبلاگستان نالیده‌ایم، هر وقت روز وبلاگستان می‌شود و صحبت از رکورد می‌شود، من یاد سال‌ها قبل می‌افتم، زمانی که تیم ملی فوتبال ما در یک مسابقه ورزشی مهم می‌باخت و بعد قرار می‌شد، کارشناسان و خبرگان دلایل باخت را به صورت ریشه‌ای تحلیل کنند، در این میان چیزی که مشاهده نمی‌شد ارائه راهکار عملی بود و این مطلب که «دو صد گفته، چون نیم کردار نیست.»

در زمینه وبلاگ‌نویسی هم به همین گونه هستیم، تصور من این است که دلایل متعددی را می‌توان برای رکورد وبلاگستان آورد، در این میان یکی از دلایل، خالی شدن وبلاگ‌نویسی از جذابیت و پرستیژ سال‌های اول است.

حالا اینکه چرا وبلاگ‌نویسی خالی از جذابیت و کشش شده است، دلایل مختلف دارد:

۱- فاصله طولانی بین وبلاگ‌نویسی تا جذب مخاطب ثابت – در مقابل محیط صمیمانه شبکه‌های اجتماعی و جذب آسان دنبال‌کننده با نوشته‌ها و اقدامات ساده.

۲- تلقی نازل از وبلاگ‌نویسی در جامعه: باید قبول کنیم که سطح کاربری شمار قابل توجهی از شهروندان ایرانی، بالا نیست، این دسته غالبا همه فعالیت‌های آنلاین را هم‌ارز هم می‌دانند و از دید آنها بین کسی که بی‌هدف در شبکه‌های اجتماعی یا چت‌روم‌ها گردش می‌کند با یک تولیدکننده محتوا در ویکی‌پدیا یا وبلاگ‌نویس تفاوتی چندانی نیست، چون ظاهر کار این است که هر دو ساعت‌ها محو اینترنت می‌شوند.

۳- عدم تکریم وبلاگ‌نویس‌ها از خودشان و وبلاگ‌نویسی: در سال‌های پیش پست‌های وبلاگ در مورد وبلاگ‌نویسی فراوان بودند. من یادم می‌آید که وبلاگ‌های مختلف مصاحبه‌هایی با چهره‌های برجسته وبلاگستان انجام می‌دادند، وبلاگ‌نویس‌های یکدیگر را نقد می‌کردند، لینکدونی‌ها هم به راه بودند و لینک‌های داخل متنی هم فراوان.

اما حالا چه؟ ما دیگر حتی روز وبلاگستان را فراموش می‌کنیم، در لینک دادن خست می‌کنیم و حتی وقتی من گاه و بیگاه در اینترنت جستجو می‌کنم، می‌بینم که ماه به ماه تعداد لینک‌ها ورودی از وبلاگ‌ها به «یک پزشک» بسیار اندک است. به عبارت دیگر گویا ما خودمان قبول کرده‌ایم که وبلاگ‌نویسی مهم نیست.

۴- شرایط خاص جامعه و نگرش مادی به همه چیز: شما انتظار دارید که جامعه به وبلاگ‌نویسی که به رایگان می‌نویسد چطور نگاه کند؟ بله! ممکن است نوشته‌های خوب شما را کسی بخواند و از غنای اندیشه‌ها و زیبای نثر شما تقدیر کند، اما در ناخودآگاه، وقتی مسائل مالی در جامعه‌ای برجسته می‌شوند، همه شما را با توانایی مالی‌تان می‌سنجند، نه خلاقیت ذهنی‌تان!

خب! آیا این سؤال برایتان پیش آمده که چطور می‌شود دوباره وبلاگ‌نویسی را مهم کرد؟ چطور می‌شود اعتبار از دست‌رفته را به روزنامه‌نگارهای آنلاین بگرداند؟

کافی است که در جهت مخالف هر یک از محورهای چهارگانه بالا حرکت کنیم، یعنی:

– هم خود قبول کنیم و هم دیگران را متقاعد کنیم که گرچه کاربری در شبکه‌های اجتماعی چیز بدی نیست، اما وبلاگ نوشتن مزیت‌هایی دارد که هیچ کاربر مشهور شبکه‌های اجتماعی نمی‌تواند به آنها دست پیدا کند. با وبلاگ‌نویسی است که مهارت‌های نوشتاری شما بیشتر می‌شوند، با وبلاگ‌نویسی است که شما هویت مستقل آنلاین برای خود می‌سازید و به جای اینکه شما را کاربر توییتر یا فیس‌بوک بدانند، صاحب قلم درخشان فلان وبلاگ می‌شناسند، با وبلاگ‌نویسی است که می‌توانید مسائل را به صورت مشروح و دقیق شرح بدهید و حتی با وبلاگ‌نویسی است که در درازمدت می‌توانید به سود مالی اندکی هم دست پیدا کنید.

– رسانه‌های کاغذی، خبرگزاری‌ها و صدا و سیمای ما باید چشم‌های خود را بشورند و طور دیگری به وبلاگ‌نویسی نگاه کنند. چرا باید خبرگزاری‌های ما عارشان بیاید که منبع یک نوشته خود را یک وبلاگ اعلام کنند (چیزی که بارها زمان کپی شدن مطالب «یک پزشک» مشاهده شده). وقتی روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها ما به کرات به وبلاگ‌نویسی احترام گذاشتند و اصلا وقتی اعضای هیئت تحریریه آنها در کنار وب‌سایت اصلی، وبلاگ‌هایی راه انداختند، آن وقت است که مردم کاربرد وبلاگ را بیشتر درک می‌کنند.

– بیایید بیشتر از وبلاگستان و وبلاگ‌نویسی بنویسم، بیایید وبلاگ‌ها هم را نقد کنیم، نترسیم و لینکدونی‌ها را احیا کنیم. ترفندهای وب‌نویسی را به هم آموزش دهیم.

– تغییر ارزش چیزی نیست که به آسانی به آن دست پیدا کرد. ولی به صورت کوتاه باید اشاره کنم در صورت فراهم شدن یک سطح پایه آرامش اقتصادی و روانی در جامعه، نیازهای فرهنگی و ذهنی ایجاد می‌شوند که می‌توان با برآورده کردن و توسعه خردمندانه (و نه محدودکننده و تنگ‌نظرانه) آنها، ارزش‌ها و علایق جدید را مطرح کرد.

بعد از این همه حرف و حدیث، نوبت می‌رسد به بخش اصلی این پست:

اینکه به گمان من آیا مسابقه‌ها یا جشنواره‌های وبلاگی می‌توانند در اعتلای وبلاگ‌نویسی مؤثر باشند یا نه.

به صورت کلی پاسخ به این سؤال مثبت است، اما من در سال‌های اخیر نقاط ضعف فراوانی در اینگونه مسابقه‌های و جشنواره‌ها دیده‌ام و گرچه در «یک پزشک» طبق تصمیم شخصی قصد شرکت در هیچ مسابقه و رقابت وبلاگی داخلی یا خارجی را ندارم، اما از مدت‌ها پیش دوست داشتم، مطلبی در مورد مسابقه‌های وبلاگی بنویسم.

۱- رقابتی کردن و حذفی کردن به جای جشنواره‌ای برگزار کردن: یعنی اینکه ما بیاییم و به جای اینکه در یک فرایند چندماهه با انتخاب مردم و یک هیئت داوران خبره، در ده زمینه متفاوت، حدود پنجاه وبلاگ معرفی کنیم، بیاییم و با معیارهایی نامعلوم پنج وبلاگ را به عنوان وبلاگ برتر انتخاب کنیم و بعد دست‌آخر یکی را وبلاگ اول معرفی کنیم.

اول بودن، در زمینه وبلاگ‌نویسی مفهوم خاصی ندارد، خیلی وقت‌ها به خاطر متفاوت بودن زمینه کاری اصولا مقایسه وبلاگ‌ها با هم ممکن نیست، مثلا نمی‌شود یک وبلاگ مینیمال را با یک وبلاگ خودنوشت یا یک وبلاگ فناوری اطلاعات یا یک وبلاگ گروهی مقایسه کرد. مسلما یک وبلاگ خودنوشت، هرچقدر هم خوب باشد، نمی‌تواند با یک وبلاگ فناوری با چند نویسنده رقابت منصفانه داشته باشد. این جاست که ما می‌توانیم با جشنواره‌ای کردن رقابت، از این مشکل جلوگیری کنیم.

 ۲- سلیقه‌ای بودن و سیاسی بودن مسابقات: سیاست در زندگی همه ما مؤثر است، و دروغ است اگر کسی ادعا کند گرایش سیاسی‌اش حتی در کارهای روزمره‌اش تأثیر نمی‌گذارند. اما می‌توان با تمهیدهایی دخالت سیاست را جشنواره‌های وبلاگی کم کرد.

الف- خود وبلاگ‌نویس‌ها عنان کار را در دست بگیرند و کارها را مدیریت کنند.

ب- افزایش آستانه تحمل و دعوت از داورهایی با دید گسترده.

ج- عدم وابستگی مالی یک جشنواره به نهاد، خبرگزاری یا تشکیلات دولتی و استفاده از اسپانسرهای مستقل برای تأمین مخارج و هزینه‌ها.

۳- یک جشنواره وبلاگی باید بتواند وسیله‌ای باشد برای مطرح کردن وبلاگ‌‌نویس‌های گمنام: وبلاگ‌نویس‌ها باید در هنگام ثبت‌نام ذکر کنند که چرا فکر می‌کنند وبلاگشان شایسته شرکت در مسابقه است،

۴- یک جشنواره وبلاگی باید بتواند خود را تبدیل به یک برند معتبر کند: همان طور که می‌دانید برند شدن هم اصلا چیز ساده‌ای نیست، یکی از لازمه‌های برند شدن، انجام کار به صورت دقیق و درست در طول زمان است. تا یک جشنواره برند نشود و وبلاگ‌نویس‌های معتبر حس نکنند که حتی بودن در فهرست پنجاه تایی این جشنواره هم بر اعتبار آنها خواهد افزود، نمی‌تواند به موفقیت لازم دست پیدا کند.

۵- مشوق‌های فرهنگی به جای جایزه‌های مالی: البته بسیار خوب است که یک جشنواره وبلاگی مثلا به وبلاگ‌نویسان برترش یک دستگاه گوشی هوشمند هدیه بدهد، اما شاید بهتر باشد که به جای اینها از مشوق‌های فرهنگی استفاده کرد، مثلا لینک شدن مطالب در چند سایت معتبر، استفاده از مطالب وبلاگ در چند روزنامه با تیراژ بالا، انجام یک مصاحبه وبلاگی و …

چهره بلاگ

بعد از همه اینها می‌رسیم به بررسی یکی از جشنواره وبلاگی به نام «چهره بلاگ» که در واقع اسپانسر این پست «یک پزشک» بوده است، امیدوارم که فرهنگ اسپانسری در فضای آنلاین ایران جا بیفتد و شرکت‌ها و فروشگاه‌ها و وب‌سایت‌ها به جای تکیه بر آگهی‌های مستقیم، با اسپانسر شدن به صورت نرم تبلیغ کنند!

چهره بلاگ، دو سال است که فعالیت خود را شروع کرده است، هدف از چهره بلاگ، همان طور که از نامش هم تا حدود زیادی برمی‌آید، معرفی کردن چهره‌های برتر وبلاگ‌نویسی و فراهم کردن محیطی برای محک زدن خود است.

آیا می‌خواهید بدانید که در استان شما چه وبلاگ‌های مطرحی نوشته می‌شوند و آیا دوست دارید با آنها رقابت کنید؟ در چهره بلاگ شرکت کنید! با عضویت در چهره‌ بلاگ هم می‌توانید وبلاگ خود را در مسابقه شرکت بدهید و هم وبلاگ‌های دیگر رأی بدهید.

بعد از عضویت در سایت و نامزد کردن وبلاگتان، برای اینکه سیستم چهره بلاگ مطمئن شود که خودتان صاحب یک وبلاگ ادعایی هستید، کدی به شما می‌دهد که با درج آن در پوسته وبلاگتان می‌توانید، کار احراز هویت نهایی می‌شود.

بی‌شک برای قضاوت محتوایی وبلاگ‌ها، باید هیئت داورانی وجود داشته باشند، این هیئت داوران در مرحله اول در چهره بلاگ خود شما هستید! البته در مراحل بعدی هیئت داورانی که شامل افراد برگزیده چهره بلاگ در سال‌های پیشین هستند، در کار انتخاب وبلاگ‌نویس‌ها مشارکت خواهند کرد.

یک مشکل فنی و تکنیکی در مسابقه‌های وبلاگی، مسائل امنیتی و احتمال داده شده رأی‌های تکراری است که تمهیدات خوبی برای جلوگیری از این امر، اتخاذ شده است.

فعلا چهره بلاگ سال ۹۲، مراحل ابتدایی خود را طی می‌کند و تاریخ مراحل نهایی آن اعلام نشده است، اما انتظار می‌رود که در نیمه دوم دی ماه امسال، مراحل نهایی آن برگزار شود و از نفرات برتر، تقدیر شود.

خب، اینها اطلاعاتی کلی در مورد «چهره بلاگ» بودند، خوشبختانه همان طور که در ابتدای مطلب اشاره کردم، دست من برای نقد چهره بلاگ و همچنین دادن پیشنهاد هم باز گذاشته شده بود، بنابراین قسمت آخر پست را به این پیشنهادات و انتقادات اختصاصی می‌دهم:

۱- پوسته وب‌سایت: گرچه یک پوسته ساده که خود حالتی شبیه وبلاگ را تداعی می‌کند برای یک سمابقه وبلاگی می‌تواند مناسب باشد، اما تصور می‌کنم، استفاده از المان‌های گرافیکی بتواند پوسته را جذاب‌تر کند.

۲- یکی از مشکلات چهره بلاگ، جذب مخاطب و شرکت‌کننده در طیف‌های فکری گوناگون است: در این بعد مشکل چهره‌بلاگ را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:

– مشکل تکنیکی: مثلا عدم استفاده از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی، تبلیغ در وبلاگ‌ها

– مشکل کارکردی: خواسته و ناخواسته یک کاربر در همان ابتدای امر ممکن است به نظرش برسد که تنها وبلاگ‌هایی با گرایشات فکری «استاندارد» و «تعریف‌شده» بخت حضور و انتخاب به عنوان منتخبان را در چهره بلاگ دارند.

گرچه می‌تواند در این مورد مثال نقض آورد، اما باید دید که اصولا چرا چنین تلقی‌ای به صورت عمومی در مورد چهره‌بلاگ در سطح وبلاگستان وجود دارد (همان طور که برای مثال باز هم در دید کلی آدم تصور می‌کند که در مسابقه وبلاگی دویچه وله، برای وبلاگ برتر شدن باید معیارهای متفاوتی داشت!)

به عبارتی چهره بلاگ با برداشتن گام‌هایی عملی و تغییر در سیاست کلی باید بتواند ثابت کند که ظرفیت پذیرش وبلاگ و وبلاگ‌نویس‌هایی در طیف‌های فکری گوناگون را دارد و می‌تواند در جامعه که این ماه‌ها به میزان زیادی تمایل به «آرامش» دارد، به صورتی همه‌جانبه‌گر عمل کند.

اگر یک بانوی وبلاگ‌نویس، یک بلاگر روزانه‌نویس، یک وبلاگ‌نویس تحلیل‌گر مسائل اقتصادی یا یک وبلاگ‌نویس سیاسی حس کند که حرف‌های متفاوت‌، متضاد و یا احیانا شوخی‌ها یا سبک زندگی‌اش باعث کم‌رنگ شدن وبلاگش در یک مسابقه وبلاگی نمی‌شود، قطعا تشویق می‌شود در یک مسابقه شرکت کند.

۳- لازم است چهره‌بلاگ تقویمی دقیق داشته باشد.

۴- چهره‌بلاگ باید بتواند مبدل به پلتفرم انتشار مطالب برتر شود: به باور من کافی نیست که شما یک سری وبلاگ را در یک سایت فهرست کنید، شما باید بتوانید حتی در همان مراحل ابتدایی هم با توجه به رأی کاربران یا گردانندگان سایت، روی وبلاگ‌های پرطرفدار زوم کنید و پست‌هایی را که حس می‌کنید با زاویه دید متفاوت نوشته شده‌اند یا نثری زیبا دارند یا مطالبی متفاوت در آنها طرح شده است، در جایی در سایت در یک «تابلوی اعلانات آنلاین» بگذارید.

این کار قطعا به جذاب شدن وب‌سایت می‌افزاید و از سوی دیگر می‌تواند به دیگران نشان بدهد که این وبلاگستانی که صحبت از آن می‌کنیم، اصولا چیست و صاحب چه قلم‌هایی است؟!

می‌شود از شیوه‌های متعددی برای نمایش این پست‌های برتر استفاده کرد، حتی می‌توان به صورت جانبی در سایت یک سیستم لینک‌دهی جمعی هم راه انداخت.

۵- یک جشنواره یا مسابقه وبلاگی نباید وبلاگ‌ها را بعد از معرفی‌شان رها کند: فرض کنید که در دی ماه امسال نفرات متخب اعلام شدند، آیا بعد از آن باید چهره بلاگ کارش را تعطیل کند؟

نه! همان طور که گفتم به دست آوردن یک اعتیار و تبدیل به برند شدن کار سختی است، وب‌سایت چشنواره باید فعال باقی بماند، با وبلاگ‌نویس‌های مصاحبه کند، اخبار وبلاگی را منتشر کند و به انتشار و بارتاب دادن پست‌های برتر ادامه دهد.

مسابقه‌ها و جشنواره‌های وبلاگی برای وبلاگستان فارسی لازم هستند، ممکن است کسی تمایل به شرکت در یک مسابقه وبلاگی نداشته باشند، خود را بی‌نیاز بدانند یا اصولا گمنامی را ترجیح بدهد، اما به گمانم هر چقدر تعداد این جشنواره‌ها بیشتر باشد و هر میزان که آنها به کمال مطلبوب نزدیک‌تر باشند، می‌توانند در ایجاد یک تحرک در وبلاگستان مؤثر باشند.

من اصولا آدم ایده‌آل‌گرایی هستم و دوست دارم که یک مسابقه دارای همه خصوصیات خوب باشد: جشنواره‌ای بودن، مستقل بودن، دارا بودن مشوق‌های مالی و فرهنگی، همه‌جانبه‌گر رفتار کردن.

در عالم واقع اما همه محدودیت‌هایی داریم، از من وبلاگ‌نویس گرفته که متأسفانه در وبلاگم تنها مطابق کسری از ایده‌آلم می‌توانم رفتار کنم تا یک مجموعه که می‌خواهد یک مسابقه وبلاگی را برگزار کند. همه ما باید سعی کنیم که ضمن قبول محدودیت‌های خود و دیگران، برای بهتر شدن خود تلاش کنیم.

اگر فرصتی پیدا شود در روزهای آینده هم در مورد وبلاگستان به مناسبت روز وبلاگستان فارسی خواهم نوشت، وبلاگستانی که سخت دوستش دارم، مبدل به بخشی از هویت من شده است.

علیرضا مجیدی

انتهای پیام/.

توضیح: این یک یادداشت و منعکس کننده نظر شخصی نویسنده است. در صورتی که نظری غیر از این دارید، از این طریق حرف‌های خود را برای ما ارسال کنید.

۲ comments

  • بعد از هفت سال وبلاگ نویسی و فعالیت در فضای مجازی در زمینه های علمی و تخصصی، شش ماهی هست که در زمینه ی فرهنگی و ارزشی وبلاگ نویسی می کنم. و به تبع آن درسال جدید برای اولین دفعات هست که در جشنواره های وبلاگ نویسی شرکت کرده ام. در همین چند جشنواره ای که حضور داشته و نیز برگزیده شده بودم، یا بعضا جشنواره های دیگر مشکلاتی وجود دارد که به آن می پردازم:
    1- در اختتامیه ی یکی از جشنواره ها به عنوان بیانیه ی پایانی اعلام شد: بانک وبلاگ نویسان شرکت کننده یا برگزیده شده و … تشکیل شود. متاسفانه بیان این مسائل تنها در همان چند سطر ماند و کاری انجام نشد.
    انتظار من به عنوان یک وبلاگ نویس در این مقطع آن بود که علاوه بر ادامه ی حمایت از وبلاگ نویسان شرکت کننده یا برگزیده، شرایطی برای تعامل بیشتر با سایر وبلاگ نویسان در قالب نشست وبلاگ نویسان برگزیده و هم اندیشی آنها و مباحث از این دست فراهم می شد.
    سخن از حمایت به میان امد: در بخش های مختلف برای وبلاگ نویسان مشکلاتی وجود دارد که نیازمند حمایت مسئولان را دارد. از آنجایی که به وبلاگ نویسی ارزشی در ابتدای سخنم اشاره کردم روی صحبتم را معطوف این بخش می کنم که:
    1-1 – وبلاگ نویس ارزشی نیازمند یک فضای مطمئن، قدرتمند و ارزشی ست. بعضا وقتی وبلاگی باز می کنم در حالی که وبلاگ ارزشی ست، در گوشه ای از این وبلاگ تبلیغاتی مشاهده می کنم که مربوط به سرویس دهنده ی وبلاگ است که تقریبا 180 درجه با موضوع وبلاگ انحراف دارد و این بسیار دردناک است که مثلا در یک کنفرانس علمی نشسته و در حال بحث هستید و بنرهای اطراف شما تبلیغات اسنک یا … باشد.
    وبلاگ نویسان به طور کلی و وبلاگ نویسان ارزشی به طور مخصوص، از داشتن یک فضای آپلود مطمئن بی بهره هستند، مناسبت است که برای این بخش چاره ای اندیشیده شود.
    سرویس وبلاگ نویسی قدرتمند که در زمینه ی ارزشی فعالیت کند متاسفانه نداریم. وقتی خانه ی خود را بر روی یک شالوده ی سست بنا کنیم، اعتباری بر سالم ماندن یا حتی ساخت این بنا را نباید داشته باشیم.
    2- برخی از جشنواره ها گرچه ی چهره ی زیبا و در قالب فرهنگی هستند ولی به طور کل با اهداف دیگری برگزار شدند یا بهتر بگویم می شوند… گفتن کلمه ی معمولا در ابتدای جمله ای که عرض می کنم شاید کمی منصفانه نباشد ولی نمونه هایی هست که در این مدت کوتاه به عینه دیده ام : معمولا جشنواره های انجمن های وبلاگ نویسان استانی یا سایت های خبرگزاری که در واقع با هدف تبلیغ دامنه ی خود اقدام به برگزاری جشنواره هایی می کنند در انتهای جشنواره ها به عملکرد ضعیفی ختم می شود. در این باره هم از نظر کیفیت مادی جوایز و هم اعلام نتایج نیز می توان نام برد.
    وقتی سایتی اقدام به برگزاری یک جشنواره می کند حتما باید هزینه های آن را تخمین بزند و بسیار شرم آور خواهد بود که جشنواره نتواند نسبت به تعهدی که ازقبل عنوان کرده پایبند باشد.
    3- جشنواره های وبلاگ نویسی یا مجازی به نظر دارای متولی نیستند ازاین رو برخی ازمشکلات قسمت 2 ایجاد می شود. بنابراین نیازاست که جشنواره ها با دریافت مجوز از یک نهاد اقدام به این امر نمایند یا بهتر بگویم که نهادی باید آن را ساماندهی کند.
    ——-
    در رابطه با چهره بلاگ
    1- طراحی این سایت گرچه به نظر ساده است ولی به هیچ عنوان کاربر پسند نیست. از فونت های سایت گرفته تا ترکیب رنگ های استفاده شده برای سایت.
    2- بنای مقایسه ی وبلاگ ها درست نیست. چرا یک وبلاگ نویس ارزشی یا مثلا وبلاگ نویس متنی باید با یک وبلاگ دانلود رقابت کند. آنچه که منظور است همان قیاس دو موضوع مختلف در یک پیاله که به نظر از اساس دارای مشکل است.
    3- عضویت در وبلاگ من اختیاری ست. گرچه فایل های مختلف چند رسانه ای در آن وجود دارد که هر کاربری را به سمت دانلود می کشاند. ولی از این فرصت برای عضو گیری استفاده نکردم یا بهتر بگویم که عضویت اجباری مناسب ندانستم تا تنها کاربری عضو شود که واقعا علاقه مند به وبلاگ یا موضوع کاری من یا من نوعی باشد. اینکه کسی حتما در چهره بلاگ عضو شود و بعد بتواند به وبلاگ ها رای بدهد مناسب نیست و کاربران کم حوصله را به سرعت ازسایت خارج خواهد کرد.
    بنابراین ناگزیر خواهیم بود که نمی توان لینک مستقیمی از وبلاگ ثبت شده مان در چهره بلاگ قرار داده تا مثلا بازدید کننده ی وبلاگ بلافاصله نظر خود را (مثبت یا منفی) دهد.
    4- پشتیبانی سایت ضعیف است، عملا سوال من بعد از هفته ها بدون پاسخ ماند در حالی که چهره بلاگ برای جذب مخاطب باید پاسخگو تر باشد.
    5- تعداد رای های هر وبلاگ چه منفی و چه مثبت مشخص نیست.
    6- بعد از ورود به سایت کلید_ انتخاب چهره_ در جا و اندازه ی مناسب نیست. علاوه بر این با کلیک روی آن لیست وبلاگ ها باز میشود. لیست وبلاگ ها بر چه اساسی مرتب شده؟ آیا بیشترین امتیاز ؟یا… چهره بلاگ نباید انتظار داشته باشد که یک کاربر چهل صفحه با هر صفحه 20 عنوان وبلاگ را برای تشخصی وبلاگ برتر ورق بزند.
    فعلا به این موارد بسنده می کنم.
    با آرزوی توفیق روز افزون

  • بنابراین ناگزیر خواهیم بود که نمی توان لینک مستقیمی از وبلاگ ثبت شده مان در چهره بلاگ قرار داده تا مثلا بازدید کننده ی وبلاگ بلافاصله نظر خود را (مثبت یا منفی) دهد.

    اصلاحیه متن بالا:
    بنابراین ناگزیر خواهیم بود که نمی توان لینک مستقیمی از وبلاگ ثبت شده مان در چهره بلاگ را در وبلاگمان قرار داده تا مثلا بازدید کننده ی وبلاگ بلافاصله نظر خود را (مثبت یا منفی) دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

جایزه همراه اول