نسیم فیسبوک
«شأن دولت جمهوری اسلامی ایران اقتضا نمیکند که مسوولان ارشد آن در شبکه اجتماعیای مثل فیسبوک که عامل یک سوم طلاقها در برخی کشورهای غربی است حضور پیدا کنند. از مسئولان درخواست داریم بساط لایک بازیهای فیسبوکی را جمع کنند، سایتی که محل بازاریابی دختران هرزه و ردوبدل کردن کارت شارژ و شماره تلفن برای کارهای غیراخلاقی شده است، در شأن مسوولان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیست.»
این متنی است که یکی از خبرگزاریهای مملکت درباره حضور وزیران در فیسبوک منتشر کرده است و اگر از دلایل سیاسی چنین واکنشهایی در این روزها بگذریم، نشان از استراتژی تاریخی دارد که همچنان ممنوعیت را در هر شرایطی بر حضور فعال و استفاده آگاهانه از پدیدههای روز ترجیح میدهد؛ در واقع در این استراتژی، بهترین راه برخورد با این پدیدهها، همان سادهترین راه است؛ یعنی حذف و نادیدهگرفتن آنها. اما این روزها انگار حداقل در سطح کلان مسوولان فرهنگیمان، این نگاه کمکم دارد طرفدارانش را از دست میدهد.
۱. اول از همین فیسبوک شروع کنیم؛ فیسبوکی که فارغ از مسائل اخلاقی آن، در استفاده اطلاعاتی و جاسوسی آمریکاییها از آن – با توجه به افشاگریهای اسنودن- شکی نیست اما خب با وجود پذیرش چنین حقیقتی، باز هم عدم حضور در دومین سایت پر بازدید دنیا کار عاقلانهای نیست؛ انگار که در طول جنگ تحمیلی به دلیل شنود مکالمات در جبهه، بیخیال استفاده از بیسیم و تجهیزات ارتباطی میشدیم!
این فقط زمین نبرد را به دیگران واگذار کردن است. بسیاری شبکههای ماهوارهای آنور آب ادعا میکنند در این شبکه صفحههای پرلایک دارند و ظاهرا در برنامههای مختلفشان بینندهها را به صفحات فیسبوکشان ارجاع میدهند و لشکر طرفداران و لایکهایشان را به رخ شبکههای داخلی صداوسیما میکشند.
در حالی که طبیعتا در یک فضای عاقلانه، همه شبکههای تلویزیونی و برنامههای پرطرفدار، باید در شبکههای اجتماعی تاثیرگذار صفحه داشته باشند، فقط حضور رسمی برنامه نود در فیسبوک کافی است تا توازن قوا را به نفع این طرف به هم بریزد. اصلا همین ماجرای بستن صفحه شبکه پرس تیوی در یوتیوب به درخواست لابی صهیونیستها را ببینید؛ حضور در شبکههای اجتماعی اینقدر میتواند در معادلات جهانی تاثیرگذار باشد که صهیونیستها را به چنین کاری وادار کند. بعد ما خودمان دستی دستی خودمان را از چنین فرصتی محروم میکنیم.
واقعا حضور آگاهانه ظریف در فیسبوک با صدها هزار لایک که کمکم دارد به رقیبی برای سلبریتیهای آن ورآبی تبدیل میشود و در همین مدت کوتاه هم تاثیر خوبی در حال و هوا و نگاه نسل جوان خودمان نسبت به کشورمان داشته است، الگویی برای تغییر استراتژیمان در برخورد با این شبکههای اجتماعی نباید باشد؟
۲. «نسیم، شبکه نشاط و سرگرمی»؛ این شعار جدیدترین شبکه تلویزیونی صدا و سیمای خودمان است که پخش آزمایشی آن شروع شده است. شعاری که بیشتر از هر چیز واقعبینانهتر شدن نگاه مسوولان صداوسیما به نیازهای امروز بخشی از مخاطبان را نشان میدهد.
این بار به دور از هر گونه لاپوشانی به صراحت گفته شده که در این شبکه با پخش فیلمهای طنز و دوربین مخفی و مسابقه و… میخواهیم شما را سرگرم کنیم؛ میخواهیم شما را شاد کنیم؛ یعنی این بار اولویت اول ما سرگرمشدن شماست و بعد دیگر اهداف فرهنگی. استراتژیای که بعضی شبکههای ماهوارهای چند سال قبل با آگاهی از آن استفاده کردند و توانستند حتی اهداف سیاسی را هم در قالب برنامههای سرگرمکننده به خورد مخاطبان بدهند.
شبکه نسیم شاید واکنش دیری به استراتژی این شبکهها باشد. نمونه دیگر این تغییر نگاه را در خبر ساخت آکادمی خوانندگان و گزارشگری در شبکه ۳ حس کرد. اینکه بالاخره مسوولان صداوسیما باور کردهاند ساخت مسابقات استعدادیابی که یکی از پرطرفدارترین برنامههای این روزهای شبکههای مختلف جهان است، میتواند مخاطبان زیادی را جذب شبکههای داخلی کند، اتفاق دیر اما مثبتی است. فقط برای فهمیدن پتانسیل چنین برنامههایی کافی است بدانید در همین مدت کوتاه ۲۰ هزار نفر برای مسابقه انتخاب گزارشگر شبکه ۳ ثبتنام کردهاند؛ رقمی که شبکههای ماهوارهای خوابش را هم نمیبینند.
قصه ما و پدیدههای جدید جهانی، همین است. میتوانیم یک گوشه بنشینیم و دست روی دست بگذاریم و گسترش روز به روز آنها را شاهد باشیم و بعد که کار از کار گذشت تازه از خواب بیدار شویم یا اینکه از همان اول راه، با حضور فعال و آگاهانه سهم خودمان را از آنها بگیریم.
محمد جباری، همشهری جوان
انتهای پیام/.
توضیح: این یک یادداشت و منعکس کننده نظر شخصی نویسنده است. در صورتی که نظری غیر از این دارید، از این طریق حرفهای خود را برای ما ارسال کنید.