ستارهسازی در فضای مجازی نتیجه عدم تعامل در فضای حقیقی
به گزارش «وبلاگنیوز» و به نقل از خبرآنلاین، ستاره سازی در دنیای سینما و ورزش این روزها به دنیای مجازی رسیده. رابطه مردم با چهرههای سرشناس در این فضاها عجیب است. کمتر چهره شناختهشدهای وجود دارد که در اینستاگرام صفحه شخصی و صفحات هواداری نداشته باشد. البته در این میان تعداد فالوئرها و کسانی که توسط هنرمندان فالو میشوند هم مسئلهای مهم شده است. در این میان برخی از ستارهها مانند امیر تتلو، خواننده زیرزمینی بهطور عجیبی هوادار دارند. این ستارههای غیررسمی البته تعداد فالوئرهایشان را به رخ رقبا میکشند و کارهای عجیبوغریب هم میکنند.
اما در ایران ستاره سازی از چه ویژگیهایی تبعیت میکند؟ اگر این چهرهها از طریق رسانههای رسمی شناخته نشوند چه آسیبهایی میتواند داشته باشد؟ در همین زمینه گفتوگویی را با دکتر محمدامین قانعی راد رئیس انجمن جامعهشناسی و استاد دانشگاه انجام دادهایم که میخوانید:
به نظر شما ستاره سازی در جامعه از چه اصولی تبعیت میکند؟
در جامعه ما ستاره سازی را رابطه روزمره با فضای سیاسی کشور تعیین میکند و یک ارتباطی باهم دارند؛ یعنی افراد یک احساس نیازهایی در زندگی روزمره دارند که عملکرد فضای سیاسی به این زندگی و فرهنگ جهتدهی خاصی میدهد و این ستاره سازی در تقابل قرار میگیرد، یعنی ازیکطرف قدرت و افراد سیاسی قصد چهرهسازی میکند و یک چهرههای خاصی را از طریق رسانهها، سینما، انتشار کتاب و برگزاری جشنوارهها ترویج میدهند و از طرف دیگر جوانان به دنبال ستارههای خود هستند. دولت بر اساس فرهنگ و ایدئولوژی حاکم بر کشور قشر دیگری را بهعنوان چهره به مردم معرفی میکند اما چون جوانان معمولاً به دنبال این چهرهها نیستند آنها را قبول نمیکنند و به دنبال ستارههای خودشان میروند. البته به نظر من این چهرهسازی نیست و بیشتر حرمتگذاری است که دولت انجام میدهد و قصد برجستهسازی فرهنگ دارند تا رفتار آنها الگو شود.
یعنی دولت به خاطر شرایط جامعه و سیاستی که دارد قصد دارد برای ستاره سازی، جریانی ایجاد کند و معمولاً جوانان آن را نمیپذیرند؟
دولت یا حاکمیت از این ستاره سازی نقش تربیتی یا ایدئولوژیکی دارد، البته در این سالها در امر ورزش هم سرمایهگذاری کرده تا جوانان را جذب کنند. بههرحال جوانان در زندگی روزمره یک پذیرشی به ستارهها دارند و از آنها تبعیت میکنند برای همین سیاستمداران از آنها استفاده میکنند؛ اما گاهی تلاش سیاستمداران در چهرهسازی موفق نیست و جوانان از کسانی که آنها ستاره برجسته کردند تبعیت نمیکنند و حتی شاید نقطه مقابل آن ستاره را بپذیرند که در این سالها در جامعه ما زیاد شده است.
چرا جوانان از این ستاره سازیهایی که سیاست برای آنها میسازد تبعیت نمیکنند و به دنبال ستارههای خودشان میروند؟
معمولاً رسانه رسمی میتواند در فرهنگ عمومی نفوذ کند و الگوهایی که ساخته میشود را به جوانان معرفی کند، اما جوانان ما به خاطر عدم پذیرش فرهنگ عمومی، یک مقاومتی در مقابل این ستارهها دارند و پادستاره اصطلاحاً میسازند که با ستارههای رسمی متفاوت و متضاد باشند. درواقع سیاست رسمی قصد هدایت ستاره سازی را دارد اما معمولاً موفق نمیشود. همیشه یک جریانی از سوی جوانان مخالف آن وجود دارد و گاهی چهرههایی را برای خود ستاره میکنند که نمونه آن خوانندگان زیرزمینی مثل امیر تتلو هستند. متأسفانه رسانه عمومی ما هم در این زمینه خوب عمل نکرده و مسیر ارتباطی آن با مردم قطع شده است. وقتی مطبوعات و رسانهها توسط مردم استقبال نمیشوند، مردم به دنبال ستارههای خودشان میروند. حتی برخی جوانان این چهرههای رسمی را نمیشناسند چون رسانه ملی را تماشا نمیکنند و این ستاره سازی بازخورد ندارد. به نظر من یک انقطاع رسانهای وجود دارد و مردم با رسانه رسمی قهر کردند که دلایل آن مشخص است. برای همین وقتی مردم با رسانه قهر باشند، ستارههای خودشان را در اینستاگرام فالو میکنند.
بنابراین به نظر شما در کشور ما بیشتر رسانه غیررسمی ستاره سازی میکند و جوانان به دنبال آنها میروند؟
بله و این اصلاً خوب نیست، البته در کشورهای دیگر هم هست اما نه به این شدت. الآن در گروههای تحصیلکرده و متوسط رو به بالا این موضوع شدت دارد. مردم احساس نمیکنند که این رسانه برای آنها باشد و یک ناهمگونی وجود دارد برای همین آن را نگاه نمیکنند و چون نیاز به ارتباطات و رسانهها وجود دارد به سمت ماهواره و دنیای مجازی وایبر، واتساپ و … میروند و الآن در دنیای مجازی آنها را برای خود ستاره میکنند. معمولاً چهرههایی که در بخش غیررسمی ستاره میشوند در رسانه رسمی حضور ندارند یا اینکه حضور دارند اما به خاطر مسائل سیاسی از رسانه رانده میشوند؛ مانند استاد شجریان. الآن حتی در اینستاگرام سعی میکنند که از وجود هنرمندان و ستارهها برای تبلیغ کالا استفاده کنند.
اینکه مردم در رسانههای رسمی به دنبال ستارههای خود نباشد چه آسیبهایی برای جامعه دارد؟ چون بسیاری از گروههای جوان از این ستارهها الگوبرداری میکنند.
اگر در جامعهای این شکاف باشد جامعه دچار مشکل ارتباطی است چون برای ستاره سازی باید جامعه و نیازهای جوانان را شناخت اما رسانه ما چنین عمل نمیکند. برای جهت دادن به فرهنگ عمومی باید افکار عمومی را شناخت. در تمام کشورها از چهرههای غیررسمی برای بیان خواستهها و سیاستها استفاده میکنند و افکار عمومی را هدایت میکنند و یک تعامل وجود دارد تا از آسیبهای جامعه کم میشود. البته ستاره سازی خیلی سخت است و ویژگی خاص خود را دارد که با شناخت جامعه و فرهنگ این امکان وجود دارد. رسانه میتواند تأثیرات اخلاقی خوبی بر روی جامعه بگذارد و ما میتوانیم از این کارکرد به نفع خودمان استفاده کنیم. شاید برای شما عجیب باشد اما برخی چنان جذب یک ستاره میشوند که اگر او مواد مصرف کند آنها هم تبعیت میکنند، بنابراین سیاستمداران میتوانند از حضور ستارهها به نفع برنامههای خودشان استفاده کنند. البته ما در زمان تبلیغ انتخابات این موضوع را میبینیم که بعضاً حتی از ستارههای غیررسمی هم استفاده میکنند و بعد همین ستارها حذف میشوند.
انتهای پیام/.