جای شعر در شبکههای اجتماعی نیست
- حامد عسکری، شاعر در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان:
درحال حاضر فضای شعر کشور چگونه است؟
من معتقد نیستم فضای شعر کشور را رخوت و سستی گرفته است، چون جلسات شعر در جشنوارهها، کانونها، فرهنگسراها و محافل دیگر برپا میشود و تعداد آنها کم نیست. حالا اگر رخوت را به این معنی تلقی کنیم که در جریان شعر اتفاق خاصی نمیافتد و پویایی در شعر وجود ندارد، با اغماض و چشمپوشی میتوانیم بپذیریم. از گفتن این جمله خیلی میترسم، ولی اصلا این دوران، دوران شعر نیست؛ نه اینکه دوران شعر و شاعری به پایان رسیده باشد، اما امروزه فضای مجازی علاوه بر دسترسیهای زیاد، این شائبه و احساس را بوجود آورده که خیلیها فکر کنند شاعرند و میتوانند بنویسند؛ این موارد را در بیوگرافیها که در بالای صفحات مجازی خود دارند، میتوانید مشاهده کنید.
یعنی معتقدید فضای مجازی باعث ظهور شاعرنما شده است؟
افرادی که میخواهند به جریان شعر نزدیک شوند، تنها راه را همین فضای مجازی میدانند که فضایی دست یافتنی است و با به اشتراک گذاشتن مطالبشان فکر میکنند که شعر یعنی همین کلمات. در صورتی که شعر در دنیای واقعی یک اتفاق دیگر و حقیقتی متفاوت دارد؛ امروزه دوران شعر کمرنگ شده است. شما کافی است فقط در حساب بانکیتان 3 میلیون تومان پول داشته باشید، آنوقت است که میتوانید هر نوشتهای را که خواستید چاپ و منتشر کنید.
تاریخ قضاوت خواهد کرد با نوشتهها و گفتههایمان که تا چه اندازه و تا چه زمان در اذهان و گفتههای مردم خواهیم ماند. شاید امروز من صدهزار لایک در اینستاگرام داشته باشم و شاید کتابم برای چندمین بار تجدید چاپ شود، اما قطعا نمیشود گفت 50 سال دیگر نام و یادی از من باشد یا نه. این اتفاقات را باید به آن زمان داد تا جایگاه خود را پیدا کند؛ شما الان اگر جایی خبری بخوانید که تعدادی از شعرا به تبریز آمدهاند، فقط یک خبر خواندید که زمان انقضا دارد و اگر 20 سال دیگر این اتفاق را جایی بخوانیم، یک مطلب تاریخی خواندید. ادبیات نیز همینطور است؛ یعنی بادی بگذرد، پالایش شود، انسانها آن را بیان کنند تا آنوقت ببینیم تأثیرگذاریاش در مرور زمان در حوزه اندیشه تا چه میزان بوده است. شاید چیزهایی که الان دیده نمیشود بعدا دیده شود یا برعکس.
منظورتان این است که اگر پول داشته باشید می توانید شاعر باشید؟
ما شاعر خیلی داریم، اما شعر نداریم شعر تولید نمیشود. چون افراد جوانتر و تازه کارها خیلی وقت نمیگذارند؛ زمانی هم که هستند و در محافل حضور دارند، آن محتوا را ندارند یا فضای مجازی را در اختیار ندارند که دیده شوند. خود من شخصا در فضای مجازی شعر منتشر نمیکنم، چون اعتقاد من این است که جای شعر در فضای مجازی نیست. وقتی شاعری به سطحی از موفقیت میرسد، یعنی برای محتوای شعرش وقت گذاشته است. خود من از خواب، خوراک و در کل زندگی زده ام تا توانستهام شعر خوبی سرایش کنم. یعنی برای تولید یک اثر سرمایه و هزینه صرف کردهام. میتوانستم این سرمایه و هزینه را به امور و کارهای دیگرم بپردازم، اما این را صرف فرهنگ و ادبیاتکردهام.
پس مخاطب من باید هزینه کند تا به محتوا و مطالب کتاب برسد و باید شعر و نوشتهها را در کتابها جستجو کرد و آن کتاب را خرید. همین مبلغ اندکی که شاید قیمت یک سوم بسته اینترنتی تلفن همراه را داشته باشد. شعر برای خلوت، زمان سلوک و عرفان آدمی است؛ وقتی که شما از دنیا بریدی و قرار است حالت را خوب کنی، باید کتاب بخری؛ این ها را نگفتم که بگویم هزینه بدهید یا پول خرج کنید. شعرا در دریافت حق تألیف به شدت مظلوم هستند؛ یعنی یک کتاب 80 صفحهای غزل حدود 3 میلیون تومان برای شاعر صرف دارد. این حقالتألیف از کاغذ و قلم گرفته تا وقت و زمان، زندگیات و احساست، در مقابل این پول واقعا نمیصرفد.