آسیبهاى سیاسى و روانى شبکههای اجتماعی
مقدمه
جنگ نرم، به دلیل ماهیت خود و عدم نیاز به ابزارهاى فیزیکى، به دنبال آن است که در مسافتهاى دورترى از مراکز طراحىکننده، به اجرا درآید. جهانى و فرامرزى بودن فضاى سایبر، امکانهاى مورد نیاز را به آسانى در اختیار طراحان جنگ نرم قرار مىدهد و با فراهم شدن بسترهاى فکرى – فرهنگى اهداف مورد نظر، از سوى جریانهاى درون جامعه هدف دنبال مىشود.
میسر بودن ارتباط دو طرفه نیز ابزارهاى عملیاتى را در خدمت طراحان و رهبران مراکز مورد نظر در مىآورد و در موقعیتهاى حساس که امکان حضور و هدایت مستقیم میدانى حوادث، از براندازان سلب مىشود؛ عناصر حاضر در صحنه نقش رسانهاى عملیات را بازى مىکنند. از سوى دیگر، جنگ نرم به عناصر و سربازان میدانى نیاز دارد که از جنس مخاطبان جامعه هدف باشند. این عناصر، باید براى خود هویتى خاص قایل باشند تا بتوانند هدایت روند درگیرى را برعهده گیرند و در شرایط کنونى، امکان دسترسى به فضاى مجازى به دلیل در اختیار گذاشتن لحظهاى حجم وسیعى از اخبار، اطلاعات و تسهیل ارتباط، چنین هویت کاذبى را به راحتى در میان بخشى از صحنه گردانان حوادث ایجاد مىکند.
نبود بسیارى قیود و محدودیتها که براى سایر اقسام رسانهاى وجود دارد، در محیط مجازى، گستره فعالیت در این فضا را براى اهداف و انگیزههاى امنیتى و سیاسى در جنگ نرم افزایش مىدهد. مجموعه این شرایط است که امروزه، هوس بهرهگیرى از این فضا را براى غلبه بر دیگر ملتها، در میان مراکز قدرت جهانى ایجاد مىکند.
وبلاگ، فیس بوک، توئیتر، فرندفید و بالاترین، از جمله سایتهایى هستند که قابلیت شبکهسازى وسیعى در اینترنت ایجاد کردهاند. در برخى مواقع، این شبکهها به عنوان سربازان جدید جنگ نرم دول غربى، اقدامات خود را به فضاى واقعى جامعه نیز تسرى داده و هماهنگى و سازماندهى بسیارى تجمعهاى سیاسى و اعتراضى را بر ضد دولت هدف، عهده مىگیرند. حوادث پس از انتخابات سال 1388، به روشنى نقش شبکههاى اجتماعى مجازى در جنگ نرم غرب با ایران را نشان داد.
نگاهى به مفهوم و ویژگىهاى شبکههاى اجتماعى مجازى
امروزه فراگیرى اینترنت و فنآورىهاى جدید ارتباطى و اطلاعاتى، موجب ظهور فضاى مجازى در کنار جهان واقعى شده که این امر، معادلات و الگوهاى ارتباطات سنتى، تولید، انتقال و مصرف اطلاعات را به هم زده و موجب تغییر در آن شده است. چنین فضایى که به عنوان واقعیت مجازى یکپارچه، درنظر گرفته مىشود، از ویژگىهایى چون بىمکانى، فرا زمان بودن، صنعتى بودن محض، عدم محدودیت به قوانین مدنى متکى بر دولت – ملتها، از معرفتشناسى تغییر شکل یافته پسامدرن برخوردار بودن، قابل دسترسى بودن همزمان، روى فضا بودن و برخوردارى از فضاهاى فرهنگى، اعتقادى، اقتصادى، سیاسى و نیز آزادى از هویت بدنى و جنسى جدید برخوردار است.(2000 ,Myers ).
شبکههاى اجتماعى مجازى، امروزه نقش بسیار مهمى در خلق این فضاى مجازى دارند. از خلال همین واقعیتهاى مجازى است که آسیبهاى روانى و سیاسى بسیار گستردهاى را مىتوانند براى یک جامعه بهوجود آورند. شبکههاى اجتماعى، به مجموعهاى از افراد که بهصورت گروهى با یکدیگر ارتباط داشته و مواردى مانند اطلاعات، نیازمندىها، فعالیتها و افکار خود را به اشتراک بگذارند، شبکههاى اجتماعى گویند.
شبکههاى اجتماعى را مىتوان به دو دسته شبکههاى مجازى و شبکههاى غیرمجازى تقسیم کرد. شبکههاى غیرمجازى در واقع شبکههایى هستند که توسط مجموعهاى از افراد و گروههاى به هم پیوسته، در محیط اجتماعى عمل مىکنند. شبکه اجتماعى مجازى یا شبکه اجتماعى اینترنتى، وبسایت یا مجموعهاى از وب سایت هایى است که به کاربران امکان مىدهد، علاقهمندىها، افکار و فعالیتهاى خود را با یکدیگر بهاشتراک بگذارند؛
به عبارت دیگر، شبکههاى اجتماعى سایتهایى هستند که با استفاده از یک موتور جستوجوگر و افزودن امکاناتى مانند چت، پیام رسانى الکترونیک، انتقال تصویر و صدا و…، امکان ارتباط بیشتر کاربران را در قالب شبکهاى از روابط فردى و گروهى فراهم مىآورند. (2000 ,Resnick) وبلاگها(1)، فیس بوک(2)، توییتر(3)، یتوب(4)، پادکست(5) از جمله شبکههاى اجتماعى مجازى هستند.
نگاهى به آسیبهاى سیاسى و روانى شبکههاى اجتماعى مجازى
با رشد رسانههاى نوین، جهان وارد عصر دوم رسانهها شده است که بر خلاف دوره مدرن و عصر نخست، آینده آن به طور کامل قابل پیشبینى نیست، زیرا در عصر دوم رسانهها که در آن بحث رسانههاى الکترونیک جدید، حاکمیت دارند و اطلاعات حرف آخر را مىزنند، پدیدهها کمتر قابل پیشبینىاند (گل محمدى، 1383). رسانههاى نوین داراى آسیبهاى بسیار مهم روانى و سیاسى است که مىتوانند، زمینه و بستر مناسبى را براى جنگ نرم ایجاد کنند. در مورد آسیبهاى روانى شبکههاى اجتماعى، مىتوان به موارد ذیل اشاره کرد: (Hassanien ، Abraham ، 2010)
1. کاهش احساسات: به دلیل اینکه اغلب ارتباطات در این فضا، به صورت نوشتارى است، اغلب فاقد احساسى است که در فضاى واقعى، از طریق قدم زدن، سخن گفتن و … به دست مىآید. افراد با وجود امکانات ارتباطى در فضاى مجازى، دیگر اهمیتى به کیفیت روابط نمىدهند و این مسئله، به کاهش بیشتر احساسات منجر مىشود.
2. متن گرایى: علیرغم امکانات چند رسانهاى موجود در فضاى مجازى، هنوز هم قسمت عمدهاى از ارتباطات درفضاى مجازى را ارتباطات متنى در قالب ایمیل و چت تشکیل مىدهد. ارتباطات متنى مىتواند شکل جدیدى از هویت مجازى را شکل دهد.
3. انعطافپذیرى هویتى: افراد در فضاى مجازى، به دلیل نبود راهنماهاى چهرهاى، مىتوانند بازنمایىهاى متفاوتى از خود ارائه دهند.
4. دریافتهاى جایگزین: در ارتباطات مجازى، شما مىتوانید دیوارها را بشکنید، به حوزه خصوصى دیگران وارد شوید و حرفهایى را که حاضر نیستند، در ارتباط چهره به چهره به شما بگویند، بشنوید.
علاوه بر آسیبهاى جدى شبکههاى اجتماعى مجازى در بعد روانى که به انعطافپذیرى هویتى و شکلگیرى هویتهاى مجازى جدید منجر مىگردد، مهمترین تأثیرات سیاسى فناورىهاى ارتباطى – اطلاعاتى، تضعیف دولتهاى ملى، اشاعه اطلاعات سیاسى و کاهش مشارکت سیاسى افراد و گروههاست.
همچنین کنترل اطلاعات در عصر جدید، اهرم اصلى قدرت بازیگران جهانى، ملى و محلى است ,.J.P ,Robinson (2004 .M ,and Kestnbaum .A ,Neustadtl). اهرمى که در انقلابهاى رنگى در اختیار بنیاد سوروس و سازمانهاى غیردولتى و جنبشهاى دانشجویى قرار گرفت و رهبران احزاب و جنبشها، بیشترین بهره را از آن بردند.دول غربى، ماهرانه با استفاده از امکانات تکنولوژى و ارتباطات، مانند اینترنت، سایتهاى انتقادى را علیه یک دولت سازمان مىدهند. پیامهاى کوتاه را از طریق تلفنهاى همراه رد و بدل مىکنند و مرتب قرارهاى جدیدى مىگذارند.
آسیب مهم دیگر رسانههاى نوین، تأثیر بر افکار عمومى و بسیج آن است. به گونهاى که به واسطه این رسانهها، نوعى فضاى عمومى شکل مىگیرد و بسیارى افراد، بى آنکه یکدیگر را ببینند و تبادل نظر کنند، مانند یکدیگر فکر و در نتیجه مانند یکدیگر نیز عمل مىکنند. بر این اساس، از طریق تولید پیام، شعار و اندیشه، به شیوهاى هنرى و از طریق تصویر، گرافیک، صدا و موسیقى، تصورات دستکارى و بسیج مىشوند و در نهایت فعالیت سیاسى، این امکان را مىیابد که با زندگى روزمره آمیخته شود. (.L .W ,Bennett).
در این صورت دیگر مانند گذشته، نیازى نیست که براى تبدیل افکار عمومى به نیروى اجتماعى و تغییر اوضاع سیاسى، به اهرمى مانند حزب سیاسى متوسل شد و اگر این تغییر در افکار عمومى پیدا شود، مردم در مواقع مهم تاریخى، خود راه را باز مىکنند و احتیاجى به اعمال نیرو، فشار و زور از طریق اهرمهاى جدا از مردم وجود ندارد.
افزون براین، استفاده جنبشهاى اجتماعى جدید، از شبکههاى اجتماعى مجازى، آسیب جدى دیگرى را براى دولتها به همراه داشته است. جنبشهاى اجتماعى جدید و هویتهاى دگرخواهانه، از مهمترین جنبههاى نرمافزارى تهدید امنیت ملى هستند. جنبشهاى نوین کنونى، اهمیت بیشتر را به هویت داده و در برابر اشکال جدید سلطه و طرد مقاومت مىکنند. این جنبشها همچنین تلاش دارند، تا با اشکال جدید تکنولوژىهاى ارتباطى و تغییرات اجتماعى، سیاسى و فرهنگى سازگار شوند.
به اعتقاد مانوئل کاستلز، بازیگران سیاسى، از طریق رسانههاى نوین، در بازى قدرت حضور دارند و از آنجا که اطلاعات و ارتباطات، عمدتاً از طریق شبکه جهانى اینترنت و ماهوارهها و خبرگزارىها صورت مىگیرد، بازى سیاسى، به نحو فزایندهاى در فضاى رسانهها صورت مىگیرد (کاستلز،1380) وى همچنین به نقش تکنولوژىهاى ارتباطى، مانند اینترنت، در عضوگیرى و گسترش قدرت جنبشهاى اجتماعى اشاره مىکند.
شبکههاى اجتماعى شکل اجتماعى نوینى از ارتباطات را به وجود آورده که در عین حال تودهاى است؛ اما به صورت انفرادى تولید و دریافت مى شود و تاثیر مىگذارد. با این همه، در سراسر جهان، به ابزارى در خدمت جنبشهاى اجتماعى تبدیل مىشود؛ اگرچه این جنبشها تنها استفاده کنندگان این ابزار جدید، بسیج و سازماندهى نیستند.
جنبشهاى مذکور، باید بتوانند براى دستیابى به اهداف خود، در سه زمینه توانمندى داشته باشند: شکل دادن به هویت جمعى، متقاعد ساختن پیروان خود، و بسیج آنها. این جنبشها، با استفاده از تکنولوژىهاى جدید اطلاعاتى، مىتوانند به راحتى به هر سه هدف مذکور دست یابند. (1998b .B ,Bimber). ملوچى معتقد است که شبکههاى اجتماعى مجازى، به جنبشهاى اجتماعى، توانمندى انعکاس روشها و اهداف خود را به فضاى عمومى داده است.(ملوچى).
همچنین شبکههاى اجتماعى مجازى، همانند آزمایشگاهى است که جنبشهاى اجتماعى، میزان توانمندى خود را بررسى مىکنند. در چنین حالتى شبکههاى اجتماعى، تنها به عنوان وسیله سیاسى عمل نمىکنند، بلکه خود به فضاى سیاسى تبدیل مىشوند. (B2000 ,Bimber)
نیز کاربرد شبکههاى اجتماعى این امکان را به جنبشهاى اجتماعى مىدهد که روشهاى سنتى بیان اعتراضات خود، همانند راهپیمایىها، اعتراضات، شعارها و استفاده از نمادها را آسانتر به کار برده و آنها را با روشهاى نمادین جدید ترکیب کنند. بر همین اساس، این جنبشها توانمندى بیشترى براى جذب طبقه جوان جامعه و شکل دادن به افکار عمومى دارند. با کاربرد تکنولوژىهاى اطلاعاتى جنبشهاى اجتماعى به استفاده از پوشش رسانهاى جمعى نیازى ندارند.
از دیگر آسیبهاى سیاسى رسانههاى نوین، مىتوان به رسانهاى شدن فضاى سیاست اشاره کرد. از دید کاستلز در جامعه کنونى، سیاست به معناى سیاست رسانهها، است. رسانهها، پس زمینه همیشگى بازى سیاست و حوزهاى عمومى هستند که در آن قدرت، به نمایش در مىآید و دربارهاش داورى مىشود (همان). به اعتقاد وى، اگرچه سیاستمداران براى کسب قدرت سیاسى در رسانهها، از تکنیک ترور شخصیت، رسواگرى و جنجال استفاده مىکنند و این مسئله معرف خوبى براى یک جامعه دموکراتیک است.
ولى باید به این نکته توجه داشت که ویژگى اصلى سیاست رسوایى و جنجال این است که همه کنشگران سیاسى شرکت کننده در آن، خود به دام این نظام مىافتند و غالبا نقشها معکوس مىشوند؛ شکارچى امروز شکار فرداست. یکى دیگر از آسیبهاى جدى شبکههاى اجتماعى، به علت توانمندى آنها براى پنهان کردن و پوشاندن اطلاعات و در نهایت پدید آوردن جهل عمومى است.
عدم توانایى شبکههاى اجتماعى براى نهادسازى سیاسى در جریان اعتراضات و پس از آن، یکى دیگر از آسیبهاى جدى شبکههاى اجتماعى است؛ براى مثال توئیتر یا فیس بوک، تنها مىتوانند به شکلدهى اعتراضات و سرنگونى حکومت کمک کنند؛ اما توانایى برنامهریزى براى اداره حکومت یا ایجاد نهادهاى دموکراتیک را نداشته و نمىتواند، از آرمانها و اهداف مورد نظر خود دفاع کند. (1999 ,Ayres)
از دیگر آسیبهاى جدى شبکههاى اجتماعى مجازى این است که به میزان قابل توجهى، شانس کنترل سیاسى و مردم فریبى را بالا مىبرد، زیرا پیشرفت تکنولوژى، چنان از ارتقاى بصیرت افراد پیشى مىگیرد که افراد هنگام رویارویى با تکثیر سریع اطلاعات کاملاً بى دفاع مىمانند.(2004 .P ,Resnick)خارج شدن سیاست از فرایند عقلانى، دیگر آسیب جدى رسانههاى نوین است؛ زیرا رسانههاى جدید، در حال دگرگون کردن سیاست هستند؛ به عبارت دیگر، زندگى سیاسى به مقدار زیادى در محدوده رسانه قرار گرفته است؛ یعنى سیاست منطق رسانهها را پذیرفته و در این فرایند خود دگرگون شده است.
همچنین ظهور رسانههاى نوین به عنوان مرکز قدرت خودگردان است که به تقویت شخصىسازى سیاست کمک مىکنند. در این فرایند، سیاست به عنوان نمایش و مخاطب به عنوان تماشاچى در نظر گرفته مىشود. همه اینها بدان معناست که سیاست، کمتر به عنوان یک فرایند عقلانى، تجزیه و تحلیل مى شود، بلکه بیشتر به عنوان یک سرى حرکات نمادین که ما به آنها واکنش نشان مى دهیم، عمل مىکند.
تحت تأثیر این تغییرات، سیاستمداران، بیش از پیش رسانهاى شده و به انسانهاى معمولى تبدیل مىشوند. آنها افراد معروفى مىشوند که مشابهتهاى زیادى با افراد سرگرم کننده دارند. در واقع رهبران، مانند یک کالاى تجارى تبلیغ مىشوند.وارونه شدن برخى نظریههاى مدرن در عرصههاى سیاست و اجتماع، یکى دیگر از آسیبهاى جدى شبکههاى اجتماعى است.
یکى از این تئورىها، تئورى دموکراسى به معناى حق تعیین سرنوشت ملتها از سوى خود آنهاست. فنآورى اطلاعاتى و ارتباطى و امپریالیسم رسانهها، به طرق مختلف، این تئورى مهم سیاست و حکومت را به چالش کشیده است که به دو شکل این چالش اشاره مىشود: نکته نخست اینکه دموکراسى دیگر واقعاً معناى حکومت مردم بر مردم نمى دهد.
احزاب، گروهها و نخبگان سیاسى، با تسلط بر ابزارهاى ارتباطى و به یارى امپراطورى رسانهها، ایدهها و برنامههاى خود را بر مردم تحمیل مىکنند و گزینشها، نه براساس توانایى و شایستگى، بلکه براساس میزان سرمایه و تسلط منتخب بر رسانهها صورت مىگیرد؛ هرچند که قدرت تبلیغات و آثار منفى آن، در همه جوامع، حتى جوامع ابتدایى وجود داشت؛ اما با گسترش فنآورى ارتباطى و اطلاعاتى و پیدایش انواع رسانههاى مجازى، این قدرت پیچیدهتر گردیده است.
چالش دوم براى دموکراسى، پیدایش مفهومى به نام دیکتاتورى اقلیت در سایه امپراطورى رسانهها است که اساساً با ماهیت دموکراسى در تضاد است. مفهوم دیکتاتورى اقلیت، تنها در سایه فنآورى ارتباطات، به ویژه رسانههاى مجازى شدنى است، چرا که اقلیت مسلط بر این رسانهها مانند اشرافیت قرنهاى 17 و 18 میلادى، در پى تحمیل افکار، امیال و عقاید خود بر دیگران است.
توجه به هشدارهاى شمارى از صاحبنظران برجسته در رابطه با تأثیر ویرانگر اینترنت بر سیاست، بیانگر دیگر جنبههاى آسیب سیاسى شبکههاى اجتماعى مجازى است. در سال 2000، پوتنام (173 .P ,Putnam 2000) در مورد ظهور “سایبرآپارتاید”(6) و “سایبرگسیختگى” (7) هشدار داد و گفت: “فرهنگ سیاسى اینترنت، دستکم در مراحل اولیه بسیار آزاد بوده و در برخى موارد، فضاى سایبر بیانگر وضعیت طبیعى هابز و نه لاک است”.
تحلیلگران اجتماعى دیگر نیز هشدارهاى مشابهى دادهاند (.R2002 ,Blood). سانستین (49 .P ,Sunstein 2001) هشدار پوتنام را یکسال بعد اینگونه تکرار کرد: تکنولوژىهاى جدید از جمله اینترنت به صورت چشمگیرى توانایى مردم براى شنیدن صداى خود و ممانعت از شنیدن صداى دیگران را افزایش داده است؛براى مثال بلاگها مىتوانند تازهترین نمونهها از سایبرآپارتاید باشند. بسیارى بلاگرها خود از نگرانى در مورد این پدیده که “پیلهبستن”(8) مىنامند، صحبت مىکنند. این مسئله از نظر جامعهشناسان موجب ذرهاى و اتمیزه شدن فرد و کاهش انسجام و همبستگى مىگردد.
افزایش تعارضات ساختارى و دوگانگى هویت، یکسان سازى فرهنگى، تقویت گرایشهاى گریز از مرکز(فروملىو فراملى) و اخلال در روند وحدت ملى، ایجاد اختلاف و شکاف میان ملتها به دلیل ملىگرایىافراطى ، ایدئولوژىهاى متضاد و در نهایت بروز شکاف فرهنگى، یکپارچگى افقى گروهها و طبقات و تشدید دو قطبى، تضاد با ارزشها، باورها، تضعیف پیوندهاى سنتى از طریق تقویت و تبلیغ ارزشهاى غربى و کمک به استحاله فرهنگى، بهرهبردارى تبلیغاتى و انتشار اخبار غیر واقع تحریف شده، ایجاد نخبگان سیاسى و فرهنگى وابسته، به جریانات خودساخته از طریق شبکه ارتباطى، از دیگر آسیبهاى سیاسى شبکههاى اجتماعى مجازى در جنگ نرم محسوب مىشود.
جمعبندى و نتیجهگیرى
چنان که گذشت، شبکههاى اجتماعى مجازى، اجتماعات مجازى موجود در فضاى سایبر هستند. شکلگیرى این شبکهها از طریق سایتهاى خبرى، وبلاگهاى خبرى و تحلیلى، گروههاى اینترنتى، فضاهاى گفتوگوى مجازى (چت رومها) و حلقههاى آشنایان همچون اورکات و یاهو 360 درجه و… هریک فضایى مجازى را ایجاد مىکنند که در آن تبادل اخبار و اطلاعات صورت مىگیرد. وبلاگ، فیس بوک، توئیتر، فرندفید و بالاترین از جمله سایتهایى هستند که قابلیت شبکهسازى وسیعى در اینترنت ایجاد کردهاند.
در برخى مواقع، این شبکهها به عنوان سربازان جدید جنگ نرم دول غربى، اقدامات خود را به فضاى واقعى جامعه نیز تسرى داده و هماهنگى و سازماندهى بسیارى تجمعهاى سیاسى و اعتراضى را بر ضد دولت هدف برعهده مىگیرند. همانطور که شاهد بودیم، بخش عمدهاى از رخدادهاى اعتراضى ایران، طى ماههاى پس از انتخابات ریاست جمهورى دهم، در فضاى سایبر ساماندهى شد.
زیر سوال بردن انتخابات و تکرار دروغ بزرگ تقلب در انتخابات ، پوشش غیر واقعىخبرى اغتشاشات و دعوت به تجمعات غیرقانونى، توهین و فحاشى، دخالت آشکار بعضى سیاستمداران و دولتمردان غربى در امور داخلى ایران و دامن زدن به ناآرامىهاى موجود، بیانیه نویسى، نامهنگارى، راه اندازى کمپین علیه انقلاب اسلامى به بهانههاى مختلف، هدایت، آموزش و تشویق اغتشاشگران براى ایجاد ناامنى و آشوب، هدایت، آموزش و تشویق اندک هواداران داخلى به هنجار شکنى و ایجاد ناامنى در جامعه، هتک حرمت به مسئولان و تودههاى مختلف مردم و آموزش و تشویق اغتشاشگران براى انجام عملیات تروریستى، به منظور ایجاد ناامنى در کشور، از جمله نمونههاى کاربرد شبکههاى اجتماعى مجازى علیه کشورمان است.
اشاراتى از این دست، از اهمیت این حوزه، جهت فعالیت رسانهاى براى برخورد با نظامهاى معارض در ادبیات سیاسى آمریکا پرده بر مىدارد. برهمین اساس، فضاى سایبر یکى از مهمترین ابزارهاى آمریکا در قرن بیست و یکم براى اجراى پروژههاى جنگ فرهنگى، رسانهاى، سایبر و همچنین تغییر حکومت در کشورها، به خصوص کشورمان محسوب مىگردد.
مقابله با ایجاد و نشر شایعههاى برانداز، نادیده انگاشتن شایعات ضعیف و پاسخ غیرمستقیم به آن، مقابله با شایعه وجود شکاف میان جامعه و حاکمیت، پرهیز از تهدیدانگارى بیش از حد در فعالیت نهادهاى غیردولتى و گسترش آزادىهاى مدنى در چارچوب قانون اساسى، همراه با هوشیارى لازم براى اجتناب از تهدیدات احتمالى این نهادها در حوزههاى امنیت سیاسى و اجتماعى، قانونمند کردن مقابله با جرایم سایبر و تلفن همراه، افزایش تعامل و هماندیشى میان کارشناسان وزارتخانههاى اطلاعات، فناورى ارتباطات، قوه قضائیه، قوه مقننه و پلیس امنیت اجتماعى و اخلاقى ناجا و حمایت تقنینى و مالى، از تعمیق قدرت نرم نظام در محیطهاى مجازى، از جمله راهکارهاى مقابله با این تهدیدات است.
پىنوشتها:
1. وبلاگ را بهعنوان صفحهاى اینترنتى با حداقل یا هیچ نوع ویرایش خارجى تعریف مىکنند که به ارائه تفسیرىآنلاین پرداخته، بهطور ادوارى به روز شده، با ترتیب زمانى معکوس نشان داده مىشود و لینکهایى را به دیگر منابع آنلاین مىدهد.شبکه وبلاگستان هر جامعه، بازتاب منحصر به فردى از ویژگىهاى خاص فرهنگى، سیاسىو تاریخى آن جامعه خواهد بود.
2. فیسبوک یک شبکه اجتماعى مجازى با دسترسى آزاد است که کاربران مىتوانند پس از عضویت در آن، علاوه بر اطلاعات شخصى و شغلى خود، تصاویر، فیلمها و اخبار را هم بهسادگى در اختیار دیگر کاربران بگذارند. مارک زوکربرگ متولد 1984 میلادى در شهر نیویورک آمریکا مؤسس و گرداننده رسمى شرکت فیس بوک است. بنابر اطلاعات سایت ویکى پدیا، این یهودىزاده که به گفته خود ملحد مىباشد، نسخه نرمافزارى فیس بوک را درسال 2004 میلادى، در زمان تحصیل در دانشگاه هاروارد به نام خود ثبت نمود.
3. توییتر یک سرویس به اصطلاح میکروبلاگینگ است که با شعار »چهکار مىکنید؟« (?What are you doing) در مارس 2006 پا به عرصه وجود گذاشت. هدف اصلى توئیتر فراهم کردن این امکان بود که کاربران اینترنت بتوانند در هر لحظه و بهسادگى اتفاقاتى را که در اطرافشان در حال وقوع است، در فضاى مجازى منتشر کنند.
4. یوتیوب یکى از مهمترین سایتهاى وب 2 و معروفترین سایت به اشتراکگذارى ویدیو است. یوتیوب به وسیله چاد هرلى، استیون چن و جواد کریم به وجود آمد که هر سه از کارمندان شرکت Pay Pal بودند. دامنه یوتیوب دقیقاْ در 15 فوریه 2005 ثبت شد و سایت به تدریج در ماههاى بعد راهاندازى شد. شش ماه بعد در ماه مه 2005 سایت به طور رسمى و عمومى افتتاح شد.
5. پادکستها فایلهاى صوتى یا تصویرى هستند که در اینترنت منتشر مىشوند و کاربران مىتوانند مشترک آنها شوند
6. Cyberapartheid: آپارتاید در فضاى اینترنت.
7. Cyberbalkanization: دستهبندى اینترنت به گروههاى بسیار متمرکز از اشخاص همفکرى که نسبت به دیگران تنفر داشته یا کمترین تساهل را دارند.
Cocooning .8
مهسا ماه پیشانیان؛ ماهنامه پگاه حوزه، شماره 293
انتهای پیام/.