بررسی نمونه ای تغییرات ناگهانی فالوورها در اینستاگرام
امیرحسین رستمی، بازیگر سینما و تلویزیون، روز سه شنبه مهمان برنامه «فرمول یک» تلویزیون بود. او در این برنامه که هر شب با اجرای علی ضیاء روی آنتن زنده شبکه اول سیما میرود صحبتهای پرحاشیهای پیرامون مسائل اخیر کشور و مدیریت بحران ویروس کرونا مطرح کرد که مطابق انتظار، در فضای مجازی دست به دست شد و واکنشهای مختلفی را برانگیخت. از حیث جنجال مجازی، مشابه چنین اتفاقی را چندی پیش و در آغاز شیوع کرونا، بهنوش بختیاری، دیگر بازیگر سینما و تلویزیون، رقم زد. زمانی که این بازیگر با سواستفاده از وحشت ناشی از ورود ویروس کرونا به ایران، به معرفی محصولی پرداخت که به ادعای ایشان به پیشگیری و درمان بیماریهای ریوی و کبدی کمک می کرد.
امیرحسین رستمی در اینستاگرام
امیرحسین رستمی با آیدی amir_hrostami@ در اینستاگرام حضور رسمی دارد. اولین پست اینستاگرامی وی در این صفحه به ۵ نوامبر ۲۰۱۳ (۱۴ آبان ۱۳۹۲) برمیگردد و با این حساب، وی ۷ سال سابقهی فعالیت در اینستاگرام را دارد که در شاخصههای اعتبارسنجی صفحات اینستاگرام نکتهی مثبت و برجستهای به حساب میآید.
اکانت امیرحسین رستمی در زمان تنظیم این گزارش ۱,۰۶۴,۰۳۱ دنبالکننده، ۸۱۱ پست و به طور میانگین ۱۶۷,۱۲۱ بازدید به ازای هر پست داشته و از نرخ تعامل (Engagement rate) ۲.۷۱ برخوردار است.
نرخ تعامل (Engagement) عبارت است از درصد نسبت میان تعداد تعاملکنندگان در یک پست (کامنت یا لایک) به تعداد کل دنبال کنندگان صفحه.این عدد به تنهایی میتواند تحلیل مقدماتی اما جالب توجهی از صفحه به دست دهد. برای مثال، زمانی که میزان مشارکت و تعامل در یک صفحه خیلی کم باشد، با احتمال بالایی میتوان گفت که دنبالکنندگان صفحه جعلی و غیرواقعی هستند.
بررسی حسابهای کاربری محبوبترین صفحات دنیا و ایران در اینستاگرام حاکی از آن است که میانگین نرخ تعامل معمولا عددی بین ۲ الی ۴ درصد است. واضح است هر چقدر که این عدد بیشتر باشد نشانهی قدرت بیشتر صفحه است.
مقایسه با سایرین و اعتبارسنجی صفحه
اما برای اینکه برداشت دقیقتری از نرخ تعامل صفحه امیرحسینی رستمی در اینستاگرام داشته باشیم، بهتر است مقایسهای با چند نمونه از صفحات پرطرفدار (و یا ظاهراً پرطرفدار) دیگر انجام دهیم.
برای مثال، مقایسه ی صفحات کریستیانو رونالدو (نرخ تعامل: ۳.۰۹%)، مهناز افشار (نرخ تعامل: ۲.۴۷%)، بهاره رهنما (نرخ تعامل: ۰.۴۵%) و بهنوش بختیاری (نرخ تعامل: ۰.۳۹%) با صفحه امیرحسین رستمی کاملا معنادار خواهد بود. علاوه بر این، به نظر میرسد میزان بازدید (Average Views) و لایک (Average Likes) صفحه امیرحسین رستمی (با ۱ میلیون دنبالکننده)، نزدیک به ۲ برابر صفحه بهاره رهنما در اینستاگرام (با حدود ۴ میلیون دنبال کننده) است. همچنین میزان بازدید و لایک امیرحسین رستمی، فاصلهی بسیار کمی با صفحه بهنوش بختیاری در اینستاگرام دارد. این در حالی است که تعداد دنبالکنندگان خانم بختیاری نزدیک به ۸ برابر بیشتر از دنبال کنندگان امیرحسین رستمی است. بنابراین با کنار هم قرار دادن این دادهها میتوان گفت احتمال اینکه تعداد زیادی از دنبال کنندگان بهنوش بختیاری و بهاره رهنما غیرواقعی یا به عبارت بهتر غیرعادی باشند وجود دارد.
از سوی دیگر میتوان گفت که صفحه آقای رستمی یک صفحه نرمال با حجم قابل قبولی از دنبال کنندگان واقعی یا عادی است.
اما حالا که دید کلی نسبت به صفحات یاد شده بهدست آوردیم، برای یافتن تحلیل درباره «تغییرات ناگهانی واقعی» و «تغییرات ناگهانی غیرواقعی» در حجم مخاطبان یک صفحه، اتفاق روزهای اخیر میتواند یک نمونه بررسی خوب باشد.
روند تغییرات دنبال کنندگان
نمودار زیر روند تغییرات تعداد دنبال کنندگان صفحه امیرحسین رستمی از روز پخش برنامه (سه شنبه ۲۷ اسفند) را نشان می دهد. این نمودار می گوید که پس از پخش برنامه و اظهارات جنجالی این بازیگر، تعداد دنبال کنندگان او نزدیک به ۵۰ هزار نفر در یک روز جهش داشته است. همچنین بررسی نموداری تعداد لایک و کامنتهای سه پست اخیر وی نشان از رشد ناگهانی مخاطبان صفحه او دارد.
حالا اگر روند تغییر دنبالکنندگان صفحه امیرحسین رستمی را به صورت عددی در این چند روز بررسی، و آن را مثلاً با جدول تغییر دنبال کنندگان بهنوش بختیاری مقایسه کنیم، تحلیل جالبتری بهدست میآید.
نمودار تغییرات صفحه آقای رستمی، حکایت از یک روند عادی و بدون تغییر دارد که پس از پخش برنامه فرمول ۱، حواشی آن و دست به دست شدن موضوع، به اندازه ۵۰ هزار نفر رشد میکند و البته چندان هم دور از انتظار نیست. اما در مقابل جدول تغییر فالوئر بهنوش بختیاری کاملا غیر طبیعی است. چراکه بعد از اتفاقی که برای این بازیگر در تبلیغ داروی ضد کرونا افتاد و صفحه اش را دچار افت تعداد مخاطبان کرد، ناگهان و بدون آنکه اتفاق خاصی در عرصه تحولات میدانی(!) رخ داده باشد، روند تغییرات مخاطبان صفحه به یکباره سیر صعودی در پیش میگیرد و هر روز تعداد تقریبا ثابت ۳ الی ۴ هزار نفر دنبال کننده به صفحه او اضافه میشود…! موضوعی که با توجه به دو داده حاصل از تحلیل «نرخ تعامل» و «جدول تغییر دنبال کننده» احتمال خرید دنبالکننده یا دنبال کننده جعلی را مطرح می کند.
گوگل و توییتر چه میگویند؟
جالب اینجاست که این روند رشد تعداد دنبال کننده خانم بختیاری در شرایطی رخ میدهد که نمودارهای جستجوی گوگل و توییتر هم نشان میدهند کاربران واقعی در روزهای اخیر جستجوی خاصی درباره ایشان نداشتهاند و این خود دلیل دیگری بر اثبات غیرمنطقی بودن این افزایش دنبالکنندگان است.
همانطور که در تصویر هم مشخص است، مقایسه جستجوی تاپیک «امیرحسین رستمی» و «فرمول یک» نشان از واکنش کاربران وب به حواشی این برنامه داشته و با افزایش دنبال کنندگان وی در اینستاگرام مطابقت دارد. اما دقیقا در همین مقطع و در فاصله ۱۲ تا ۱۸ مارس، جستجوی «بهنوش بختیاری» هیچ تغییر خاصی نداشته است. این درحالی است که در صفحه اینستاگرام خانم بختیاری، شاهد رشد یکباره و حدوداً ۳ هزار نفری تعداد دنبال کننده از ۱۳ مارس هستیم!
از آنجا که رفتار کاربران در وب و شبکههای اجتماعی مخصوصا در موضوعات اینچنینی با تقریب خوبی تعمیمپذیر است، مشابه این روند در توییتر نیز مشاهده میشود و بررسی میزان انتشار توییتها و بازدیدها نشان میدهد در این مقطع هیچ موضوعی متوجه خانم بختیاری نبوده و این روند رشد در تعداد دنبالکنندگان به احتمال قریب به یقین ساختگی است…
جمعبندی؛ سلبریتیها و ارتشهای ساختگی
در این گزارش دیدیم که چطور از طریق ابزارهای اوسینت و اعتبارسنجی حساب اینستاگرام، میتوان صحت و واقعی بودن اعداد و اتفاقات این شبکه اجتماعی را تحلیل کرد. در واقع تغییرات ناگهانی در یک شبکه اجتماعی (اعم از تغییرات دنبال کننده، ترند هشتگ و…) یا واقعی هستند و مابهازای آنها در دنیای واقعی و یا در سایر شبکههای اجتماعی قابل ردیابی است، یا غیرواقعی و ساختگی. البته تغییرات غیرواقعی هم دو دلیل احتمالی دارند:
- تغییرات فیک و سفارشی: از طریق خرید دنبال کننده و … (مثل نمونه بررسی شده درباره خانم بختیاری)
-
تغییرات سازماندهی شده: مثل فعالیت رباتها یا گروههای کاربری است که در این موارد تعداد «نقاط عطف» نمودار افزایش یافته و افت و خیزهای ناگهانی و حتی ساعتی زیادی در نمودار دیده میشود که اصطلاحاً به آنها نمودارهای «سینوسی» و «نوار قلبی» میگوییم و در پستهای آتی (و در صورت بروز نمونه جالب توجه!) آن را بررسی خواهیم کرد.
متاسفانه در سطح کلان، جوّ دوقطبی تند حاکم بر فضای مجازی در ایران (ارزشی/غیرارزشی، مذهبی/غیرمذهبی، اصولگرا/اصلاحطلب، انقلابی/غیرانقلابی و…) ، سبب شده بسیاری از موجهای ناگهانی که در شبکههای اجتماعی ایجاد میشوند، پشتپردهی ساختگی داشته و با هدف عملیات روانی ایجاد شده باشند. نامتوازن بودن توسعه دیجیتال کشور با سطح سواد دیجیتال جامعه و ناآگاهی اکثر کاربران از ماهیت این امواج نیز باعث میشود تا بخشی از مردم مرعوب شده یا تحت تاثیر این حرکتها قرار بگیرند. این ناآگاهی، منجر می شود تا طراحی چنین عملیاتهایی تبدیل به یک بازیچه در دست جریانات سیاسی و اجتماعی فارسیزبان در داخل و خارج از کشور جهت ایجاد هیاهو و اردوکشی در فضای مجازی و نهایتاً پیشبرد اهداف منفعتطلبانه این جریانات شود. و البته بزرگترین عیب این جنجال های کمدوام و زودگذر هم مشخص است؛ شنیده نشدن موضوع اصلی، یعنی «صدای واقعیِ مردم واقعی»…
در سطح خرد نیز برخی افراد به اصطلاح سلبریتی با لشکرکشیهای ساختگی در فضای مجازی از طریق مانورهای کوتاهمدت و گذرا روی مطالبات تِرِند، سعی در جلب توجه صاحبان کسبوکار برای اهداف اقتصادی و مالی دارند. بماند که در مواردی نیز با همین ارتشهای موهومی که از دنبالکنندگان خود ساخته اند، دچار خودمهمپنداری میشوند و در ریز و درشت اقتصاد، ورزش، سیاست، سبکزندگی، علوم نظامی و … صاحب نظریه و ایدئولوژی!
/اوسینت/