آژیر خطر در شبکههای اجتماعی
شما نیز از اولین ساعات صبح تا ثانیههای پایانی یک روز کاری- و احتمالاً یک روز کامل – بارها این صحنه را دیدهاید و میبینید. نوجوانان و جوانان و افراد میانسال که بیتوجه به اطراف خودسر در صفحه گوشی تلفن همراه خود فرومیبرند. برخی بازی میکنند. برخی پیامک میخوانند و برخی پاسخ به پیامک رسیده میدهند و مهمتر از آنها برخی نیز به تبادل اخبار و اطلاعات و دانستههای خود در شبکههای اجتماعی مشغولاند. این صحنه تکرار شدنی است و البته نگرانکننده. این صحنه را در جایجای شهر میبینیم.
واقعیت این است که در سالهای اخیر «صلهرحم» به بهانههای واهی کمرنگ شده است. خانوادههای اقوام و دوستان و آشنایان کمتر شوقی برای گسترانیدن سفرههای پرهیاهوی میهمانی دارند. این پدیده در کلانشهرها بیش از شهرها و شهرستانهای دیگر نمود پیداکرده است. شهروندان کلانشهرها به بهانه فرار از «جیغ بنفش شهر»، «آلودگی» صوتی و هوایی، بهتدریج به انزواطلبی و گوشهنشینی گرایش نشان میدهند. شاید پس از ماهها، دلیل و بهانهای برای «دورهم بودن» فراهمشده و شما نیز دیدهاید و میبینید که اکثر افرادی که دعوتشدهاند بهجای گفتوگوی چهره به چهره هریک با مدلی از گوشیهای بهاصطلاح پیشرفته کلنجار میرود. دیگر از هیاهوی بهیادماندنی و دوستداشتنی میهمانیهای گذشته خبری نیست!
بررسی اجمالی شبکههای اجتماعی نشان میدهد که نوجوان، جوان و میانسال این روزها برای خود «دلمشغولی» هایی دارند. هر یک در شبکههای اجتماعی به تبوتاب میافتند تا شاید از دیگری پیشی گیرند! هر سه گروه سنی یا سرگرداناند، یا دعوتشدهاند یا شکار شدهاند! تا ساعتها وقت خود را در شبکههای اجتماعی بگذرانند؛ اما حاصل این وقتگذرانیها چیست؟
برای پاسخ به این سؤال باید سؤالات دیگری را نیز مدنظر داشت. شبکههای اجتماعی تا چه میزان قابلاعتماد و قابلاطمینان هستند؟ آیا نظارتی بر محتوای منتشره در این شبکهها وجود دارد؟
شبکههای اجتماعی به جبر زمانه خود را اولاً بر افکار عمومی و ثانیاً بر رسانه به مفهوم عام آن تحمیل کردهاند و در سایه بیتوجهی یا غفلت مدیران فرهنگی، بهتدریج به سمتوسوی عرف، باورها، ارزشها و مقدسات جامعه نشانهروی میکنند.
شبکههای اجتماعی از یکسو «مدیریت رویداد» رسانهها را تضعیف میکنند و از دیگر سو خود به رسانهای – البته بدون سند- تبدیل میشوند. باید با پذیرش این واقعیت برای «چگونگی» مدیریت رویدادها و اتفاقات چارهاندیشی کرد. شتاب شبکههای اجتماعی در انتشار رویداد «عریان» و «تهی» از تحلیل، جامعه را به زردانگاری و زرد نویسی سوق میدهد. دامنه شایعات گسترش مییابد و بعضاً چالشهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را رقم میزند.
شکلگیری و گسترش شتاب آلود پدیده شبکههای اجتماعی واقعیت امروز جامعه ایران است. از یکسو فرصتی بیبدیل را برای انتقال معارف اسلامی، باورهای ملی و پیام انقلاب اسلامی فراهم کرده است که باید با فرصتشناسی دقیق و مناسب از آن نهایت استفاده را داشت و از دیگر سو، تهدیدی در سایه غفلتها و بیتوجهیها رقم میزند.
چاره چیست؟ از یکسو جامعه در کسب اخبار و رویدادهای داخلی و خارجی «عطش» فوقالعادهای نشان میدهد و از دیگر سو شبکههای اجتماعی با سؤاستفاده از این عطش، نگاه تحلیلی – تحقیقی افکار عمومی به رویدادها و اتفاقات را به دامنه زردانگاری و شبهه پردازی تنزل میدهند.
مهدی محموداقدم؛ تسنیم
انتهای پیام/.