میخواهم بیشتر سازنده باشم تا منتقد
حدود سه هفته پیش، قسمت نخست گفتوگوی «وبلاگ نیوز» با علیرضا مجیدی، نویسنده وبلاگ «یک پزشک» خواندید. گفتوگویی که مجیدی به عنوان یکی از پرمخاطب ترین وبلاگهای فارسی از دغدغهها و مخاطبانش گفت. اما حالا قسمت دوم و پایانی این گفتوگو پیش روی شماست. گفتوگویی که بیشتر درباره دید مجیدی به رسانهای به نام وبلاگ اختصاص یافته است. مطالعه این گفتوگو را به تمامی کسانی که میخواهند مطالب وبلاگشان بیشتر دیده شود، اکیدا توصیه میکنیم.
وبلاگ نیوز: نگرش خیلی از مردم ما نسبت به تولید محتوا و فعالیت در فضای مجازی منفی هست. می گویند چه نفعی به ما می رسد که وقت و انرژی خود را بگذاریم و دانستنی ها و مطالب خود را به اشتراک بگذاریم؟ به عنوان یک پزشکی که سرتان حسابی شلوغ است و (حتی در روز پزشک هم کشیک بودید) چه جوابی به این سوال دارید؟
تولید محتوا، فقط یک کار اجتماعی بی جیره و مواجب نیست. در مورد خودم باید بگم که سرعت مطالعه متون به زبان اصلیام با همین سبک وبلاگنویسیام چند برابر شده. الان خیلی راحتتر نسبت به پنج سال قبل متون بلند را میخوانم و خلاصه میکنم. به علاوه تمرکز برای نوشتن یک مطلب و تعهدی که آدم برای دادن اطلاعات دقیق به مخاطبش حس میکند باعث میشود در بسیاری موارد چیزهایی را بخواند که در شرایط عادی سراغشان نمی رود. یک نوع درک ژرف نسبت به بعضی مسائل در آدم ایجاد میشود.
جالب است بدانید چند وقت پیش در آزمون تافل شرکت کردم و مطمئنم اگه این همه مطالعه وترجمه تقریب روزانه در کار نبود نمی توانستم در آزمون موفق بشوم. اما به علاوه مهارتهای نوشتاری یک وبلاگنویس به طرز قابل توجهی افزایش پیدا میکند. دیروز مقاله جالبی میخواندم در مورد وبلاگنویسی و روزنامهنگاری.
وبلاگ نیوز: موضوع مقاله چه بود؟
مقاله درباره این بحث میکرد که آیا میشود وبلاگ نویسی را سکوی پرتابی برای روزنامهنگاری دانست. پاسخ مقاله البته با شرط و شروطی مثبت بود. در مورد خود من هم همین طور شد. بعد از مدتی وبلاگنویسی، چندین ماهنامه و نشریه کاغذی پیشنهادهایی دادند که البته من به خاطر مشغله کاری و برای اینکه به وبلاگنویسی بیشتر پایبند بودم نتوانستم پیشنهادها را قبول کنم . البته هنوز به صورت پراکنده در بعضی نشریات مطلب مینویسم. قبول کنید که تجربه کار کاغذی، تجربه شگفتانگیزی است.
اما فارغ از این مسائل، وبلاگ نوشتن باعث آشنایی با افراد آنلاین و آفلاینی میشود که در صورتی که آدم اشتغال به این مسئله نداشت هیچگاه زمینهاش فراهم نمیشد ولی فیدبک و بازخورد نوشته ها در محیط مجازی محسوس تر است دقیقا! یکی از دلایل من برای اینکه از وبلاگ به نشر کاغذی مهاجرت نکردم همین بود.
وبلاگ نیوز: بعضی ها متعقدند روزنامه نگاری مناسبت خاصی با وبلاگ نویسی ندارد. عده ای دیگر اما وبلاگ نویسی را نوعی روزنامه نگاری می دانند و تحقیقات اخیر از وبلاگ نویسان نشان از وجود هر دو تفکر در میان وبلاگ نویس دارد. به نظر شما وبلاگ نویسی تا چه به روزنامه نگاری شباهت دارد؟
هر سبک وبلاگنویسیای نمی تواند مقدمهای برای روزنامه نگاری باشد. اما آن دسته از وبلاگنویسها که دنبال تولید محتوا هستند، قطعا در این مسیر گام برمی دارند. در هر دو، هم وبلاگنویس و هم روزنامه نگار باید شامه خوبی برای پیدا کردن سوژهها و توانایی خاصی برای پیشبینی بازخورد مخاطبان و همچنین درک درستی از نیازهای اطلاعاتی اونها داشته باشند. در هر دو، نویسنده باید توانایی ادبی و نگارشی قابل قبولی داشته باشد.
در هر دو باید نویسنده توانایی پیدا کردن منابع لازم، تحقیق و پروراندن مطلب را داشته باشد و باید بتواند مطلب را با فرمت مناسب و تیتر جذاب عرضه کند. در وبلاگستان، نویسنده باید تعامل خوبی با دیگر وبلاگنویسها و خوانندهها داشته باشد، یک تعامل دو طرفه؛ و مسلما در نشریات کاغذی هم بدون همچنین تعاملی، هیچ نویسنده ای نمیتواند موفق باشد. اما مسلما نوع مخاطب در نشر آنلاین و کاغذی با هم متفاوت است.
وبلاگ نیوز: چه تفاوتی؟
تحقیق مشهوری به ما میگوید خوانندهها مطالب را به شکل حرف L می خوانند و این کار را ظرف حداکثردر دو تا سه دقیقه انجام میدهند. چنین خوانشی را خیلیها اسکن کردن نامیدند. به عبارتی خوانش آنلاین شتابزده است. بنابراین نویسنده باید بتواند فرمت مناسب نوشتن وبلاگی را به تدریج شناسایی کند و مختصر و مفید بنویسد و اگر متنی نوشت به زیور عکس و بولد کردن و تقسیم کردن مطلب، جذابش کند.
خواننده وبلاگی پیش زمینه قبلی از مطالب نویسنده دارد بنابراین نویسنده اصلا لازم نیست در خیلی از موارد از ابتدا مطلب را توضیح بدهد. اما در رزونامه و مجله ما با خوانندهای روبرو هستیم که شاید بیست دقیقه صرف خواندن یک مطلب کند.
تفاوت دیگر وبلاگنویسی، در گرفتن بازخورد آنی است. ما خیلی زود با گرفتن کامنت یا لایک خوردن و اشتراک مطالب و همچنین افزایش هیت وبلاگ متوجه موفقیت خودمون میِشویم اما در روزنامهنویسی طریق شناسایی موفقیت، متفاوت هست و غالبا با واسطه.
وبلاگ نیوز: در مورد تفاوت ادبیات در وبلاگ نویسی و روزنامه نگاری هم کمی توضیح دهید.
وبلاگنویسهای ما سبکهای متفاوتی در نگارش دارند. مینیمال، محاورهای، سخن گفتن با عکس، کنایه و دیگر سبکها. چنین ادبیاتی در نشر کاغذی جایی ندارد و یک نوع ادبیات استاندارد در این نشریات حکمفرماست. حتی وبلاگنویس ها رسم الخطهای متفاوتی هم دارند. اما چنین گوناگونی ادبیاتی کمتر در نشر کاغذی مشاهده میشود.
وبلاگ نیوز: در میان صحبت ها به لزوم اطلاع رسانی دقیق به مخاطب اشاره کردید. تا چه حد محتوای وبلاگستان فارسی را موثق و قابل اعتماد می دانید؟
به عنوان یک قاعده کلی انتظار داریم وبلاگها میزان موثق بودنشان کمتر از نشریات باشد. اما همیشه نمیشود این حکم را صادر کرد. خیلی از موارد بازتابی وبلاگ ها از اخبار روز فناوری هستند که در نشریات کاغذی بعد از دو سه روز منتشرمی شوند. خیلی از موارد وبلاگهای انعکاسی از خواستههای نهان جامعه هستن که در نشریات اصلا این خواستهها کشف نشدند. خیلی از وبلاگها میتوانند با عنایت با ناشناس بودن نویسنده، شهامت طرح مسائلی را داشته باشند که نشریات کاغذی نمیتوانند به اونها بپردازند.
اما مسلما باید با احتیاط با نوشتههای وبلاگها برخورد کرد. مثلا در همین حطیه پزشکی که خیلی هم حساس هست، نباید به نوشتههای هر وبلاگی اعتماد کرد. موضوع آنقدر حساس هست که همیشه در وبلاگهای خوب پزشکی غربی در ستون کناری وبلاگ یک عبارت استاندارد رفع تکلیف کننده (disclaimer) را میبینیم. این عبارت می گوید دانش پزشکی دانشی پویا و در حال تغییر است. با استناد به مطالب وبلاگ در مورد بیماریتان تصمیم نگیرید.
وبلاگ نیوز: آقای دکتر! چرا تجربیات کاری خودتان را به عنوان یک پزشک در «یک پزشک» انتقال نمی دهید؟ می تواند ستون جذابی باشد.
مسلما! خودم برنامهاش را دارم. به زودی هم مطالب پزشکی عامه فهم و هم روزانهنویسی های پزشکی را می توانید بخوانید. خوشبختانه قالب جدید چنین امکانی را میدهد. بدون ترس از خوانده نشدن مطالب دیگر.
وبلاگ نیوز: بعضی ها معتقدند علیرضا مجیدی انتقاد پذیر نیست و نظرات مخالف یا منتقد را در وبلاگش تایید نمی کند. درست است؟
اصلا انتقاد خاصی را نمیگیرم. دو یا سه مورد انتقاد شدید بوده که واقعا منصفانه نبوده. وگرنه حتی شده به شیوه های مختلف سعی کردم ببینم کسی در وبلاگی، توییتی، چیزی نوشته که من بتوانم بخوانم و خودم را بهتر کنم. خیلی برام جالب میشود که چند نمونهاش را برایم بگویید.
وبلاگ نیوز: مثلا فردی در وبلاگش انتقاد کرده بود که مطالب سینمایی شما ربطی به فیلمی که نقد کردید ندارد و در این باره اشتباه کردید. نظر ایشان تایید نشده بود و این فرد این موضوع را در وبلاگش بازتاب داده بود. (+)
خیلی مواقع مطالبی که وبلاگنویسها می نویسند حاصل چند ساعت مطالعه هست. به نوعی پدیدآورنده مطلب میشوند. وقتی مطلب طولانی که حاصل چند ساعت نشستن روی صندلی هست نوشته میشود، اساسی ترین نویسنده اش آن است که انتظار کامل خوانده شدن مطلبش را داشته باشد. لحظه ای که متوجه می شود مطلبش کامل خوانده نشده، لحظه اوج یأسش هست.
مثلا همین دیروز خواهرم بعد از خواندن یک کتاب چند صد صفحهای، کتاب را خیلی خوب معرفی کرد. خواننده ای هم این وسط پیدا شد و انتقاد کرد که چرا اسم ناشر را ننوشتی. در صورتی که خواهرم اسم ناشر را نوشته بود. اتفاقا بولدش هم کرده بود. اسکنی هم از جلد کتاب کرده بود که اسم ناشر به وضوح رویش دیده میشد. در این چنین ساعاتی شما خودتان را جای وبلاگنویس بگذارید و ببینید که درگیر یک کار بی جیره و مواجب شدید. فقط برای ارضای نورونهای مغز خودتان و برای خواننده مطلب را آماده کردید اما مطلب اصلا خوانده نشده است.
اما در این مورد خاص، من مسلما هدفی از مقدمه نویسی داشتم. می خواستم اشاره کنم که هراس آدم از دستساخته هایش که در داستان فرانکشتاین هست شاید همیشه منطقی نباشد. شاید همین مخلوقات ارگانیک یا فلزی روزی به کارش بیایند. داخل پرانتز عرض کنم که من یک خواننده نسبتا حرفه ای داستان های علمی تخیلی هم بوده ام و در این مورد خاص می تونم خیلی صحبت کنم.
وبلاگ نیوز: پس حسابی اهل کتاب و ادبیات هستید.
یک زمانی خیلی دوست داشتم روی مقوله هنر و پزشکی کار کنم. الان که اینها را گفتید باز جرقهای در ذهنم زد که آن مسائل را دنبال کنم. همیشه تاسف میخورم که کار پزشکی اجازه مطالعه مستمر ادبی به ما نمی دهد.
وبلاگ نیوز: اهل موسیقی کلاسیک هم که هستید. کمی درباره پادکست یک پزشک برایمان بگویید.
بله کلاسیک و سنتی (به عبارت دقیقتر اصیل). پادکست زدن و ودکست زدن را دوست دارم. ولی وقت و انرژی زیادی میگیرند. فرصتی که برای یک پادکست می توانی به جایش چهار پست مشروح بنویسی! به علاوه این فرمت انتشار افکار در وبلاگستان ما جا نیفتاده است .
وبلاگ نیوز: یک انتقاد دیگر! خیلی ها معتقدند رویکرد یک پزشک بومی نیست و به نوعی ترجمه کارهای غربی و معرفی آثار آنها به شمار می رود. مثلا در بازتاب گزارش “ترینهای مجازی88” که شما را به عنوان فیدبرنریترین وبلاگ سال88 معرفی کردیم، فردی در کامنتها این انتقاد را عنوان کرده است. نظرتان چیست؟
تا حدی درست است ولی شما در زمینه آی تی، چطور میتوانید روی کار بومی تمرکز کنید؟
وبلاگ نیوز: موضوع وبلاگ شما فقط آی.تی نیست. سینما، کتاب، ادبیات، هنر و …؟
البته با فعال شدن بخش پزشکی و ادبیات این رویکرد عوض میشود. در این مواردی که گفتید اصلا متمرکز شدن به غرب جایی ندارد. مثلا خواهرم عاشق کارهای سینمایی یکی دو کارگردان چینی هم هست. یا من خودم عاشق هاروکی موراکامی هستم.
در زمینه ادبیات ما گرچه خیلی رمان غربی می خوانیم ولی آثار نویسندگان خودمان هم جای خاص خودش را دارد. ولی در زمینه سینمای فعلی ایران! خوب حرفش را نزنم بهتر است! کافکا در کرانه را با لذت خواندم.
وبلاگ نیوز: انتقاد کنید خب! یکی از مشکلات یک پزشک همین محافظه کاریش هست. رویکرد انتقادی ندارید یا حداقل کم دارید!
خواهرم یک مقاله نسبتا تند انتقادی داشت. اگر اشتباه نکنم به سینمای فعلی ایران. ولی فکر کنم خودم بودم، نمینوشتم! این شاید برگردد به اینکه بیشتر میخواهم سازنده باشم، تا منتقد. سالها پیش مجله دانستنیها یک قسمت در مورد عرفان در ورزش داشت. حکایتی داشت که از همان کودکی در ذهنم مانده است. خلاصه اش این بود که بیش از آنکه بخواهی انتقاد کنی و بیش از آنکه بخواهی با نقد دیگران خودت را بالا بکشی، به فکر سازنده بودن و ارتقای خودت باش. پر واضح است که منظور شما منتقد بودن و نقد حکیمانه است.
وبلاگ نیوز: شما فعالیتهایی هم در محیط های web2.0 دارید و مطالبی را به اشتراک می گذارید. نظرتان درباره گوگل ریدر، توئیتر، فرندفید و سایت های این چنینی چیست؟ آیا می توانند جایگزین وبلاگ شوند؟
نه! من فکر میکنم هیچ کدام جای آن یکی را نمیگیرند ولی اقبال به هر کدام از اینها در شرایط مختلف متغیر هست. شما نمی توانید در توییتر یا فرندفید یک مطلب بلند و دقیق همراه با عکس منتشر کنید. خواننده نمی تواند با مینیمال خواندن به یک بینش عمیق از یک مسئله برسد. همانطور که شما نمیتوانید در مورد کارهای عادی زندگی خودتان در وبلاگ لحظهنویسی کنید.
وبلاگ نیوز: ولی این روزها بحثش خیلی داغ است.
بله. این مسئله این هست که چرا این روزها وبلاگنویسها تصور میکنند مینیمال نویسی توییتر و فرندفید عرصه را بر وبلاگنویسی تنگ کرده؟ یک دلیلش می تواند این باشد که وبلاگنویسها دچار یأس شدند. آنها حس میکنند ساعتهایی که صرف نوشتن می کنند مؤثر نیست، سوخت میشود و هدر میرود.
پس میگویند که چه بهتر بروند به فرندفید، مطلب کوتاه بنویسند و فورا کلی لایک بگیرند از طرفی کاربران جدید هم میبیینند که وبلاگداری به صورت حرفهای کار واقعا سختی هست. آنها هم میبینند که میتوانند یک شبه با کاربرهای سایتهای اینچنینی راه صد ساله را بروند و فوری مشهور بشوند.
وبلاگ نیوز: نظرتان درباره کوتاه نویسی در وبلاگستان چیست؟ به نظرتان وبلاگستان را به سمت سطحی نگری سوق نمی دهد؟
من آنها را یک ژانر وبلاگنویسی خاص میدانم. معتقدم وقتی چیزی در جامعه آنلاین محبوب میشود، این حتما بستری میخواهد. حتما دغدغهای باعث مطرح شدن این ژانر مینیمال نویسی شده است. باید با هم ببینیم که وقتی یک مینیمال را می خوانیم چه حسی داریم.
فارغ از محتوا و سمت و سوی خاص، اگر خوشمان بیاید بیدرنگ لبخندی روی لبانمان می نشیند. از اینکه نویسنده به یک یا دو جمله توانسته نیش خودش را بزند لذت میبریم. یا اگر لذت هم نبریم استعدادش را در دل تحسین می کنیم. بنابراین من چرایی مطرح شدن مینیمال نویسی را ناشی از نیاز جامعه برای خواندن جملات تندو نیشزننده می دانم. یعنی جامعه از خواندن پستهای بلند و عمیق خسته شده. می خواهد خودمانی یک حرف هایی را بشنود و رصد کند. حالا این که این خوب یا بد، موضوع دیگری است.
وبلاگ نیوز: تأثیر و تأثر متقابل محیطهای we2 2.0 و وبلاگستان را چهطور ارزیابی میکنید؟
من در وبلاگستان غرب میبینم که این دو همدیگر را تقویت می کنند. توییتها ابرازی می شوند برای لینک دادن سریع به پستهای برتر وبلاگها و وبسایتها. سرویس های لینکدهی اجتماعی هم جای خاص خودشان را دارند. ولی در ایران من چیز مشابهی را نمیبینم. من میبینم که توییتر و فرندفید تبدیل به اتاق بزرگ چت شدند. جایی شدند که خیلی از بلاگرهای خوب ما هم ساعاتی را که می توانستند صرف نوشتن کنند، در آن سر می کنند. ولی معتقدم که چنین چیزی هم مقطعی هست و خواهی نخواهی ما وارد یه دوره دیگری خواهیم شد که رابطه سازنده بهتری بین این دو برقرار شود.
وبلاگ نیوز: وضعیت فعلی فیلترینگ را چطور ارزیابی می کنید؟ نظرتان درباره فیلترینگ شبکه های اجتماعی و سایت های web 2.0 چیست؟
من خودم شخصا با فیلترینگ به جز در مورد سایتهای پورنو معتقد نیستم. معتقدم سایت خبررسانی هر چند که ما معتقد باشیم خبرهایش کذب هستند به هر حال چیزی در خودش داشته که توانسته مخاطب خاص خودش را پیدا کند. اما به صورت دقیقترمعتقدم فیلترینگ سایتهای web 2.0 کار درستی نیست. به علاوه من بارها با وبسایتهای صد درصد علمی و تکنولوژیک روبرو شدم که به خاطر اشتباه صرف فیلتر شدند. توییتر، دیگ، فرندفید، فیلکر، یوتیوب همه ابزار هستند. مثلا من همین امروز میخواستم مقاله ای پزشکی در نیویورک تایمز بخوانم که فیلتر بود. یا مثلا یک سایت مشهور دیگر که به معرفی گجتها میپردازد فیلتر است.
بگذارید یک چیزی برایتان تعریف کنم! فکر کنم هنوز به ماه رمضان نرسیده بودیم که خبری خواندم که یک کاربر توییتر، کل انجیل را تکه تکه توییت می کند. خبر برایم جالب بود. خواستم منتشرش کنم که نشان بدهم توییتر یک ابزار صرف هست.
شما می توانید به عنوان پزشک ازش استفاده کنید، یا نویسنده و یا هر کس دیگر. با خودم فکر کردم چرا قرآن نباید توییت بشود؟ خیلی دوست داشتم کسی هم پیدا بشود، همین کار را با قرآن بکند. به همین ترتیب شما یوتیوب را در نظر بگیرید. من زمانی پستی در مورد ویدئوی پزشکی در یوتیوب نوشته بودم. یوتیوب واقعا دریایی از ویدئوهای پزشکی دارد که ما به خاطر فیلتر بودن و همچنین سرعت پایین اینترنت مجال استفاده ازش را نداریم.
سرویسهای وب 2.0 دیگر هم همینطور هستند. مثلا چرا نباید عکاسان خوب ما به فیلکر دسترسی داشته باشند تا کارهایشان را مطرح کنند؟ یا چرا باید سایتی که شبکه اجتماعی goodreads فیلتر شود؟ اینها چراهایی هستند که متأسفانه هیچگاه پاسخی به آنها داده نمیشوند.
وبلاگ نیوز: البته goodreads مدتی است از فیلتر در آمده است!
من می توانم مثالهای متعدد دیگری بزنم. همه سرویسها اینقدرخوش شانس نیستند. من همیشه یک مثال جالب میزنم می گویم خدا را شکر که من پزشک زنان و زایمان نشدم! تصور کنید یک متخصص زنان و زایمان ما بخواهد دنبال مقاله بگردد در اینترنت!
وبلاگ نیوز: فرض کنید فردا رئیس دانشگاه محل خدمتتان شما را به دفترش فرا می خواند و می گوید شما را برای ریاست کمیته فیلترینگ (تعیین مصادیق) انتخاب کرده اند. سپس حکم ماموریت شما را به دستتان می دهد و با یک راننده روانه معاونت فناوری و رسانه های دیجیتال وزارت ارشاد می کند! اولین کاری که می کنید چیست؟ اولویت های اصلی کاریتان را بگویید؟
اختیار تام میخواهم! بسیاری از فیلترها را برمیدارم. بعدش هم بلافاصله استعفا میدم!
وبلاگ نیوز: کجا را فیلتر می کنید؟
ببینید! سیستم فیلترینگ به صورت مقطعی شاید بتواند جلوی ورود افکار، نظرات، محتواهایی را که نمیپسندیم را بگیرد. اما این سیستم فیلترینگ با توجه به ماهیت فعلی وب دیواری به دور سیستم فکری خودمان هم هست. من باشم فقط سایتهای پورنو را فیلتر می کنم.
وبلاگ نیوز: پس رویکردی برای مقابله سایت های اروتیک و هتاک اتخاذ نمی کنید؟
باید آستانه تحملمان را بالا ببریم. شاید گروهی از سایتهای اروتیک هم خوششان نیاید، اما تجربه نشان داده وقتی قدمی به سمت تعریف مصادیق برداریم، تبصرههای تکمیلی دیگر میآیند و ناگهان چشم به هم میزنیم و میبینم تقریبا فیلترینگ هر سایت و سرویسی منطقی است با عنایت به این قوانین. باز من برمی گردم به آن حکایت رزمی! راه تعالی، از ساپرس کردن (تحت فشار قرار دادن ) دیگران نمیگذرد. شما اگر از یک سایت لینک و خبر پراکن خوشت نمیِ آید، خودت یک خبرگزاری قوی بزن با طراحی وب2 و خبرنگار حرفهای و سوژه ناب پیدا کن. دیگر اصلا کسی به سمت سایت های دیگر نمی رود.
وبلاگ نیوز:حالا با این اوصاف، علی رضا مجیدی چقدر به وبلاگش وابسته است؟ یعنی چقدر بدهیم وبلاگش را تعطیل کند؟
وابستگی بیداد میکند! تا روز آخر عمر مینویسم!
وبلاگ نیوز: فیلتر هم شوی، باز آپدیت می کنی؟
من جای دیگر هم گفتهام وبلاگ برای من جایی هست برای تمدد اعصاب برای اشتراک حرف هایی که دوستان آفلاینم اصلا برایشان مهم نیست. مسلما!
وبلاگ نیوز: یعنی اگر به شما پیشنهاد بدهیم بدون کنکور تخصص مورد علاقهات را در بهترین دانشگاه کشور ادامه دهی باز هم سر حرفت هستی؟
این یکی فرق میکند به تعطیلی موقت و گول زدن پیشنهاد دهنده. فکر میکنم ولی بلافاصله با قدرت بیشتر برمیگردم!
وبلاگ نیوز: خب بلافاصله تعلیق شده و به کمیته انضباطی فراخوانده میشی!
بلافاصله بعد از گرفتن مدرک و شرایط مالی بهتر، خبرگزاری یک پزشک را میزنم! چرا که نه! در غرب افرادی وجود دارند که کارشان را رها کرده و درامد خوبی هم دارند از محل وبلاگنویسی. منظورم این است که اصلا در غرب، وبلاگنویسی به عنوان یک شغل روتین هست! و چه بسا اگه درآمد خوب داشت بیشتر درگیرش میشدم.
وبلاگ نیوز: من مصاحبهام تمام شده. سوالی بوده که دوست داشتی بپرسیم و نپرسیدیم؟
فقط یک سؤال! از این پراکنده گویی ها و مطول گوییهای من چطور میخوای مصاحبه دربیاری؟!!
وبلاگ نیوز: من کارم را بلدم! شما نگران بیماران اورژانستان باشید!
نه فعلا چیزی در نظرم نیست. البته می دونی که درمورد وبلاگستان میشود چند روز پشت سر هم صحبت کرد!
وبلاگ نیوز: به هر حال ممنون از وقتی که گذاشتید.
انتهای پیام/.
ای کاش مصاحبه را ادامه می دادید و بحث را روی یکی دو موضوع بسط می دادید در کل خوب بود!
این اشتباهات در بلد کردن نقل قول ها در بخش هایی از مصاحبه کل اعصاب خواننده را به هم می ریزد! …محض اطلاع 🙂
مرسی اطلاعات مصاحبه کننده!
خیلی خوب مصاحبه ای شده
با این که خیلی طولانی بود -و به این موضوع انتقاد دارم- اما واقعا جذاب بود. هر دو قسمتش رو با اشتیاق خوندم.