خطدهی به افکار عمومی در شبکههای اجتماعی
به گزارش «وبلاگنیوز» اعظم صوفیانی، در پایگاه تحلیلی برهان نوشت: وقتی میخواهیم وضعیت شبکههای اجتماعی مجازی در دوران انتخابات را بررسی کنیم، باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که کاربران شبکههای اجتماعی متفاوت هستند. آنها از قابلیتها و امکانات متنوع شبکههای اجتماعی به یک میزان و در یک سطح استفاده نمیکنند. برخی کاربران اینترنتی در چند شبکهی اجتماعی عضو هستند، روزانه به این سایتها سر میزنند و اکثر امکانات آنها را به کار میگیرند و برخی دیگر ممکن است تنها در یک سایت عضو باشند و هرازچندگاهی تنها به صفحهی شخصی خودشان مراجعه کنند. بین این دو گروه نیز کاربران اینترنتی بر حسب میزان و نوع استفادهشان از شبکههای اجتماعی، در طیف وسیعی قرار میگیرند.
کاربران اینترنتی را بر حسب نوع مواجههشان با شبکههای اجتماعی به شکلهای مختلف دستهبندی کردهاند. از جمله این دستهبندیها در پژوهش سایت «اندرسون آنالیتیکس» دربارهی کاربران شبکههای اجتماعی انجام شده است. این پژوهش بر روی کاربران اینترنتی آمریکایی، با تأکید بر چهار شبکهی اجتماعی توییتر، فیسبوک، لینکدین و مایاسپیس انجام شده است. پس از گردآوری اطلاعات مربوط به نوع مواجههی این کاربران با شبکههای اجتماعی، آنها در هفت گروه دستهبندی شدهاند. چهار گروه اعضای این سایتها، کاربران ماهر، کاربران فراغتی، کاربران به دنبال سرگرمی و کاربران تجاری نامگذاری شدهاند. اما در اینترنت کاربرانی هم وجود دارند که در استفاده از امکانهای جدید اینترنتی پیشگام هستند، ولی نسبت به عضویت در شبکههای اجتماعی اشتیاقی نشان نمیدهند و در فعالیتهای آنلاینشان آنها را به کار نمیگیرند. این نوع کاربران غیر شبکههای اجتماعی نیز در سه گروه قرار گرفتهاند. آنها دلیل عدم استفاده از این سایتها را نداشتن وقت کافی، احساس عدم امنیت و احمقانه دانستن فعالیت در این نوع شبکهها اعلام کردهاند و به ترتیب، کاربران پُرمشغله، کاربران نگران و کاربران بدبین نامگذاری شدهاند.
کاربران ماهر،فعالترین، حرفهایترین و کلیدیترین گروه کاربران شبکههای اجتماعی هستند. آنها پس از ورود به شبکههای اجتماعی، به سرعت با محیط انطباق پیدا میکنند و تمایل دارند با اشخاص جدید در این سایتها ارتباط برقرار کنند. این گروه از کاربران در هر جایی، از جمله خانه و محل کار، به شبکههای اجتماعی متصل میشوند، ولی بیشتر زمان استفادهشان از این سایتها در محل کار است.
کاربران فراغتی، اغلب از طرف دوستان، اعضای خانواده، همکاران یا سایر آشنایان به شبکههای اجتماعی دعوت شدهاند. آنها کاربران به نسبت منفعل سایتهای شبکه اجتماعی محسوب میشوند که دریافت و تولید کمتری در این رسانهها دارند. این گروه اغلب تمایل دارند با دوستان و اعضای خانوادهشان در ارتباط باشند.
کاربرانِ به دنبال سرگرمی، استفادهی تفننی از شبکههای اجتماعی دارند و برای این گروه از کاربران، شبکههای اجتماعی تبدیل به بخشی از زندگی شده است و هر روز به این سایتها مراجعه میکنند. سرگرمی و تعامل با دوستان دو انگیزهی اصلی آنها برای مراجعهی روزانه به شبکههای اجتماعی هستند.
کاربران تجاری، شبکههای اجتماعی را هدفمندتر به کار میگیرند. آنها نسبت به استفاده از این شبکهها برخوردی حسابگرانه و منطقی دارند. آنها از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند چون ارزش شبکهسازی مجازی را دریافتهاند و به مزایا و کاربردهای مفید آن در زندگی و تجارتشان پی بردهاند و این سایتها را در مواردی از قبیل سفرهای بینالمللی، ورزش و آموزش به کار میگیرند.
کاربران پرمشغله، عموماً از شبکههای اجتماعی استفاده نمیکنند. آنها دیدگاه منفی نسبت به رسانههای اجتماعی ندارند و تنها به دلیل محدودیت زمان است که کاربر جدی این سایتها به شمار نمیآیند. از این رو، این گروه همواره در معرض پیوستن به شبکههای اجتماعی قرار دارند و برخی از آنها از تعدادی از رسانههای اجتماعی در سطح محدودی استفاده کردهاند یا میکنند.
کاربران نگران، تردیدهایی دربارهی وضعیت امنیت و حریم خصوصیشان در این شبکهها دارند. آنها معمولاً پس از دریافت چند دعوتنامه از منابع مورد اعتمادشان به شبکههای اجتماعی میپیوندند و در دستهی کاربران فراغتی قرار میگیرند.
کاربران بدبین، کمترین تمایل و رغبت برای استفاده از شبکههای اجتماعی دارند. تعدادی از این کاربران استفادهکنندگان حرفهای برخی دیگر از ابزارهای تکنولوژیک و اینترنت هستند، ولی دیدی منفی نسبت به شبکههای اجتماعی دارند. آنها هیچ گونه نگرانی بابت مسائلی از قبیل حریم خصوصی در محیط شبکههای اجتماعی ندارند، ولی شبکههای اجتماعی را غیرمفید و استفاده از آنها را بیهوده توصیف میکنند.
نوع دیگری از تفاوت بین کاربران وجود دارد که میتواند در ارتباطات سیاسی، به ویژه در زمان انتخابات، نقش مهمی ایفا کند؛ اگر نظریهی الگوی دومرحلهای اطلاعات و نقش رهبران افکار در تأثیرگذاری بر افکار عمومی را بپذیریم، باید میان نقش و تأثیر صفحات شبکههای اجتماعی افراد و گروههای مختلف تفاوت قائل شویم. به این ترتیب، میتوان گفت که میان صفحات افراد مختلف زیر و تأثیر آن بر سایر کاربران اینترنتی تفاوت وجود دارد:
– صفحات مربوط به افراد عادی که از کاندیدای مورد نظر خود طرفداری میکنند.
– صفحات خود کاندیداها یا صفحههایی که به نام کاندیداها ساخته میشوند.
– صفحات فعالان سیاسی و احزاب مرتبط با هر کاندیدا.
– صفحات فعالان مطبوعاتی.
– صفحات رسانههای بیگانهی فارسیزبان
وقتی میخواهیم نقش و تأثیر شبکههای اجتماعی را در موضوعی مانند انتخابات بسنجیم لازم است که تفاوت کاربران از نظر ماهیت و نوع استفادهای که از این شبکهها دارند را نیز مد نظر قرار دهیم. این تفاوت نشان میدهد که دربارهی تأثیر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در انتخابات و وقایع و نتایج آن، بیشتر میتوان پیشبینیهایی ارائه داد تا اینکه با قطعیت از آن سخن گفت.
شبکههای اجتماعی در دهمین دورهی انتخابات ریاستجمهوری
انتخابات دورهی دهم ریاستجمهوری احتمالاً اولین و گستردهترین حضور فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در عرصهی سیاست در ایران بود که هم در داخل و هم در خارج از کشور، مقالات و تحقیقات مختلفی دربارهی آن منتشر شده است. پژوهشهای صورتگرفته در خارج از کشور دربارهی وقایع انتخابات ریاستجمهوری سال 1388، در اغلب موارد فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در ایران را به عنوان فضایی برای اعتراض مطرح کردند. طبق گزارش این پژوهشها، در ایران به طور تقریبی 700 هزار بلاگر وجود دارد و رسانههای جدید مانند فیسبوک، توییتر و یوتیوب، نقش کلیدی را در گسترش اخبار مخالفان بازی میکنند. به زعم آنها، اینترنت در کشورهایی مانند ایران اغلب به عنوان عاملی برای تغییر اجتماعی شهرت دارد و اینکه توانسته است یک حوزهی عمومی جدید را ایجاد کند. این پژوهشها با دیدگاهی مغرضانه جنبشهای اعتراضی زمان انتخابات دورهی دهم را «انقلاب توییتر» نام نهادند.
رجبی در پایاننامهی کارشناسی ارشد خود، به بررسی شبکههای اجتماعی، به ویژه فیسبوک، در دهمین دورهی انتخابات ریاستجمهوری میپردازد. از نظر او، اینترنت را میتوان اولین حوزهی عمومی جدی برای جامعهی ایران دانست؛ اما حوزهی عمومی نه به معنای هابرماسی آن (که کاملاً معطوف به نقد دولت و آزادی بیشتر است)؛ بلکه به معنایی متفاوت، یعنی عرصهای برای شکلگیری، گسترش و تقویت روابط و مناسبات افراد با یکدیگر. اینترنت در ایران، به تعمیق و گسترش نقد سیاسی، به مفهومی که در حوزه عمومی هابرماسی مطرح است منجر نمیشود. در ایران، اینترنت به عنوان حوزهی عمومی، باید به معنای عرصهای برای شکلگیری، تقویت و شفاف شدن هنجارها و قواعد رفتاری تلقی کرد. طبق نتایج این تحقیق، در دوران انتخابات 1388 شرایط حاکم بر گفتوگوها و مناظرههای بین کاربران فیسبوک چندان عقلانی و انتقادی نبود و با اینکه همهی طرفداران نامزدها از قابلیتهای فیسبوک، یعنی کامنت و برخی اوقات چت برای بحث و گفتوگو استفاده میکردند، گاهی اوقات تخریب رقیب و فحاشی و تحمل نکردن دیدگاههای رقیب نیز رخ میداد. اما این امر به این معنا نیست که همهی قواعد اخلاق گفتوگو نادیده گرفته شده است. مشارکت در گفتوگوها، حق ابراز نظر و بیان تمایلات سیاسی در فضای فیسبوک در زمان انتخابات محقق شده است. به ویژه اینکه بحثهای انتخاباتی اکثراً جدیتر و اصولیتر از بحثهای خیابانی بود و همین امر خیلیها را مجاب کرده بود که فرصت فیسبوک را از دست ندهند (رجبی، 1389).
نتایج حاصل از یافتههای این تحقیق نشان میدهد که آزادی فضای فیسبوک و فضای واقعی، در روزهای منتهی به پایان انتخابات، منجر به خوداظهاری کاربران و آشکارا ابراز کردن علایق و عقایدشان شده است. همچنین دسترسی سریع و آسان و بدون هزینه به این شبکهی اجتماعی، فیلتر نبودن در این مقطع زمانی، نبود رسانههای آزاد و منتقد، کنترل کمتر این رسانه، امکان درج نظر و اخبار در هر لحظه و امکان مشاهدهی انعکاس نظرات کاربران، نداشتن مخاطرات و هزینههای بحثهای رودررو، از جمله دلایلی است که موجب خودگشودگی کاربران ایرانی در فیسبوک شده است (همان).
البته باید به این موضوع نیز توجه داشت که انتقال مباحث سیاسی به فضای مجازی، کسانی را که به این فضا دسترسی ندارند، محروم میکند و بنابراین به شکلگیری یک حوزهی عمومی انحصارگرایانه، نخبهگرایانه و به دور از الگوی آرمانی کمک میکند. بنابراین، ارتباطدهندگی در اینترنت، متضمن یک حوزهی عمومی نیرومند و مبتنی بر نمایندگی نیست و شهروندان را به لحاظ سیاسی فعال نمیکند.
پیشبینیها برای انتخابات دورهی یازدهم
همان طور که پیشتر گفته شد، دربارهی تأثیر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در انتخابات و وقایع و نتایج آن نمیتوان نظری قطعی ارائه کرد، بلکه میتوان احتمالات و پیشبینیها را مورد توجه قرار داد. علت این موضوع از یک سو، تفاوت کاربران است. به طور مثال، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری کاربران ماهر و کاربران فراغتی متفاوت است و همین طور نقش و تأثیر شبکههای اجتماعی افراد عادی در مقایسه با افراد و گروههایی که رهبران فکری محسوب میشوند با هم برابر نیست. به علاوه متغیرهای دیگری خارج از فضای مجازی نیز در این عرصه دخیل هستند و تجربهی سالها انتخابات نشان داده است که رفتارهای انتخاباتی ایرانیان به راحتی قابل پیشبینی نیست.
از دیگر نکاتی که به آن اشاره کردیم تمایز قائل شدن میان آنچه «درون» و «بیرون» مبارزات انتخاباتی رخ میدهد است و اینکه فضای مجازی در هر دو مورد کاربرد دارد. شاهد این ادعا، نکاتی است که پایگاه خبری تحلیلی پارسینه به آن اشاره میکند: وقتی در دنیای واقعی و فضای شهری، تبلیغات انتخاباتی ریاستجمهوری طبق قانون کشور، مقطع و زمان خاصی دارد، برای برخی کاندیداها دنیای مجازی فرصتی است تا اقداماتی که نمیتوانند در خیابان (و دیگر رسانهها) صورت دهند به اینترنت بکشانند و با هر نام و نشانی برای تبلیغ خود استفاده کنند. بسیار آسان هم میتوانند از زیر بار مسئولیت این صفحهها فرار کنند و آن را به افرادی غیر از خود منتسب نمایند.
به همین دلیل، شبکههای اجتماعی این روزها صفحههای جدیدی را در خود میبیند که هر یک به نفع کاندیدایی خاص در حال تبلیغ هستند و صفحاتشان دائماً بهروز میشوند و انواع عکس و شعار و مطلب در آن قرار دادهاند. در مورد یکی از کاندیداها، تعداد صفحههایی که خود را به این طیف نسبت میدهند آن قدر زیاد هستند که نمیتوان ادعا کرد، کدام صفحه متعلق به آنهاست و کدام نیست و همهی این صفحات در قالبهای مختلف، پویشی را برای دعوت از این کاندیدا به راه انداختهاند.
با توجه به آنچه گفته شد، چه فرضیات و احتمالاتی را میتوان برای انتخابات دورهی یازدهم ارائه داد؟ در انتخابات دورهی دهم، طرفداران برخی از کاندیداها دسترسی بیشتری به شبکههای اجتماعی داشتند و تعاملات، ارتباطات و اطلاعرسانی زیادی را از آن طریق انجام دادند. این تجربه میتواند اهمیت شبکههای اجتماعی را برای سایر کاندیداها نیز روشن کند و به منظور افزایش مشارکت در انتخابات، فعالیت در شبکههای اجتماعی گسترش پیدا کند یا حتی به نوعی ستادهای انتخاباتی اینترنتی نیز شکل بگیرد. آیا همهی کاندیداها میتوانند و یا میخواهند در شبکههای اجتماعی فعالیت کنند و از این طریق نیز دست به تبلیغات بزنند؟ وضعیت چه کاندیداهایی در این زمینه بهتر خواهد بود؟ وضعیت فیلترینگ اینترنت و شبکههای اجتماعی در دورهی انتخابات چگونه خواهد بود؟ آیا ممکن است تا زمان برگزاری انتخابات، کاندیداها صفحههایی رسمی در شبکههای اجتماعی برای خود در نظر بگیرند؟ در هر کدام از این صفحات شاهد چه چیزهایی خواهیم بود؟ چه نمادهای شاخصی وارد عمل میشوند؟ آیا مثل انتخابات دورهی دهم ریاستجمهوری، رنگها به نماد تبدیل میشوند؟ در این صفحات چه گروههایی ایجاد میشود؟ کدام جنبشهای اجتماعی روز یا رویداد مهم جهانی مورد حمایت قرار میگیرد؟ چه لینکهایی بیشتر به اشتراک گذاشته میشود؟ تصاویر پروفایلها چه خواهد بود و سرانجام چه جملات و شعارهایی روی دیوارنوشتهها قرار میگیرد؟